غزل شمارهٔ ۱۴۵۱
دوری راه طلب بر دل کاهل بارست
بر دل گرمروان، دیدن منزل بارست
بیش ازین بردل دریا نتوان بار نهاد
ورنه بر کشتی ما لنگر ساحل بارست
غم آواره صحرای طلب منظورست
ور نه گلبانگ جرس بر دل محمل بارست
همت آن است که در پرده شب جود کنند
سایه دست کرم بر سر سایل بارست
غنچه خسبان سراپرده دلتنگی را
گر همه برگ حیات است، که بر دل بارست
در مقامی که سر زلف سخن شانه زنند
باد اگر باد بهشت است، که بر دل بارست
صائب آنجا که کند حسن و محبت خلوت
پرتو شمع سبکروح به محفل بارست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوری راه طلب بر دل کاهل بارست
بر دل گرمروان، دیدن منزل بارست
هوش مصنوعی: اگر کسی در جستجوی هدفی باشد، دوری از آن هدف برای او سخت و طاقتفرسا میشود، اما برای کسانی که با شور و شوق فعالیت میکنند، هر قدم به سمت آن هدف، لذتبخش و دلانگیز است.
بیش ازین بردل دریا نتوان بار نهاد
ورنه بر کشتی ما لنگر ساحل بارست
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوان بر دل دریا بار سنگینی گذاشت، وگرنه لنگر کشتی ما به ساحل میافتد.
غم آواره صحرای طلب منظورست
ور نه گلبانگ جرس بر دل محمل بارست
هوش مصنوعی: غم و اندوه ناشی از جستجوی حقیقت و آرزوهای قلبی، هدف اصلی است. اگرچه صدای جرس در دل محمل به گوش میرسد، اما این صدا نشاندهنده مسیری پر از تلاش و درد است.
همت آن است که در پرده شب جود کنند
سایه دست کرم بر سر سایل بارست
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش باید به گونهای باشد که در تاریکی شب، generosity و بخشش نمایان شود و سایهی دست لطف و کرم بر سر درخواستکنندگان بریزد.
غنچه خسبان سراپرده دلتنگی را
گر همه برگ حیات است، که بر دل بارست
هوش مصنوعی: غنچهای خوابیده، پردهای از دلتنگی را میپوشاند؛ اگر تمام برگهای زندگی روی قلب بریزد.
در مقامی که سر زلف سخن شانه زنند
باد اگر باد بهشت است، که بر دل بارست
هوش مصنوعی: در جایگاه و مقام خاصی که میتوان به زیبایی میپردازند و سخن را به نرمی و زیبایی مطرح میکنند، اگر بادی وزید که ما را به یاد بهشت بیندازد، این باد به دل ما آرامش میبخشد.
صائب آنجا که کند حسن و محبت خلوت
پرتو شمع سبکروح به محفل بارست
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی و عشق با هم جمع میشوند، نور شمعی روحنواز در محفل میتابد.