گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۴۲

میوه و تخم و گل عالم امکان پوچ است
سر به سر دانه این مزرع ویران پوچ است
هر سری کز می گلرنگ نباشد لبریز
چون کدو در نظر باده پرستان پوچ است
هر حبابی که هوای تو ندارد در مغز
سر برآرد اگر از چشمه حیوان پوچ است
تیر باران حوادث چه کند با عاشق؟
پیش شیران قوی پنجه نیستان پوچ است
هر که سجاده خود بر سر آب اندازد
همچو کف در نظر همت مردان پوچ است
دل خونین نشود با دهن خندان جمع
لاف خونین دلی از پسته خندان پوچ است
هر کجا خامه صائب در گفتار زند
یکقلم زمزمه مرغ خوش الحان پوچ است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میوه و تخم و گل عالم امکان پوچ است
سر به سر دانه این مزرع ویران پوچ است
هوش مصنوعی: دنیا و هرچه در آن است، مانند میوه، دانه و گل، بی‌معنی و بی‌ارزش است. همه چیز در این زمین خالی، بی‌فایده و تهی به نظر می‌رسد.
هر سری کز می گلرنگ نباشد لبریز
چون کدو در نظر باده پرستان پوچ است
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی‌ها و خوشی‌های زندگی بهره‌مند نباشد، در نظر عاشقان خوش‌گذرانی هیچ ارزشی ندارد و مانند کدو که خالی است، بی‌محتوا شمرده می‌شود.
هر حبابی که هوای تو ندارد در مغز
سر برآرد اگر از چشمه حیوان پوچ است
هوش مصنوعی: هر حبابی که هوای تو را نداشته باشد، اگر هم از چشمه‌ حیوان شکل بگیرد، بی‌فایده و بی‌محتوا خواهد بود.
تیر باران حوادث چه کند با عاشق؟
پیش شیران قوی پنجه نیستان پوچ است
هوش مصنوعی: تیرهای بلا و مشکلات چه تأثیری می‌تواند بر دلپروردگان عشق داشته باشد؟ در برابر قدرت و شجاعت شیران، حتی قوی‌ترین و توانمندترین‌ها هم بی‌ارزش به نظر می‌رسند.
هر که سجاده خود بر سر آب اندازد
همچو کف در نظر همت مردان پوچ است
هوش مصنوعی: هر کسی که سجاده‌اش را روی آب بیندازد، مانند این است که کف بر روی آب می‌افتد و در نظر مردان با همت، بی‌ارزش و بی‌معناست.
دل خونین نشود با دهن خندان جمع
لاف خونین دلی از پسته خندان پوچ است
هوش مصنوعی: دل غمگین نمی‌شود با لبخند زبانی. حرف‌های غم‌انگیز و دلی شکسته، در کنار پسته‌ای که فقط ظاهر خوشحال دارد، بی‌محتوا و بی‌ارزش است.
هر کجا خامه صائب در گفتار زند
یکقلم زمزمه مرغ خوش الحان پوچ است
هوش مصنوعی: هر کجا که صائب با قلم خود چیزی را بیان کند، مانند صدای خوش پرنده‌ای است که بیهوده می‌خواند.

حاشیه ها

1397/02/21 05:05
نوید دانایی

سجاده بر آب انداختن کنایه از کرامات داشتن است .
قوافی باده پرستان و مردان ایراد شایگان دا رند .