گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۷۹

بوسه گاه جان ما آخر لب پیمانه است
خاک ما چون درد می در گوشه میخانه است
جوش دل می آورد ما خاکساران را به وجد
مطرب ما چون خم می از درون خانه است
زاهدان را غافل از حق کرد اوصاف بهشت
چشم بند کودکان شیرینی افسانه است
پامنه بیرون ز حد خود، سعادتمند باش
نیست کمتر از هما تا جغد در ویرانه است
وادی مجنون ندارد سخت جانی همچو من
سنگ طفلان پنبه داغ من دیوانه است
فیض بردن در رکاب نعمت آوردن بود
چون فضول افتاد مهمان، مفت صاحبخانه است
پرده غفلت مبادا چشم بند هیچ کس!
در قفس هم مرغ ما در فکر آب و دانه است
کم به دست آید، طلب هر چند روز افزون بود
آشنا در عهد ما چون معنی بیگانه است
حسن خون عالمی می ریزد از بالای عشق
ذوالفقار شمع از بال و پر پروانه است
خویش را بشناس تا در مغز داری نور عقل
پی به گنج خود ببر تا ماه در ویرانه است
از بساط آفرینش، دیده بیدار را
هر چه غیر از خاک باشد بستر بیگانه است
نیست غیر از چار دیوار وجود آدمی
آن که هم مارست و هم گنج است و هم ویرانه است
شعله نتوانست پیچیدن سیاوش را عنان
شهپر توفیق صائب همت مردانه است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوسه گاه جان ما آخر لب پیمانه است
خاک ما چون درد می در گوشه میخانه است
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که به جان ما انرژی می‌بخشد، آخرین مرحله‌ای است که به آن دست پیدا می‌کنیم؛ و سرزمین ما، همان‌طور که درد دل‌های ماست، در گوشه‌ای از میخانه قرار دارد.
جوش دل می آورد ما خاکساران را به وجد
مطرب ما چون خم می از درون خانه است
هوش مصنوعی: دل ما، افراد معمولی و خاکی، از عشق و شوری که در وجودمان هست، به وجد می‌آید و به نوعی شادمانی دست می‌یابیم، مانند خم‌های بزم می که از درون خانه‌ای سرشار از شادی و سرور می‌باشد.
زاهدان را غافل از حق کرد اوصاف بهشت
چشم بند کودکان شیرینی افسانه است
هوش مصنوعی: افراد زاهد و متجدّد، با توصیف‌های بهشت و زیبایی‌های آن به حقیقت و واقعیت‌های عمیق زندگی غافل می‌شوند. این توصیفات مانند داستان‌های شیرین به نظر می‌آید که برای کودکان جذاب است، اما در واقعیت ممکن است آن‌ها را از درک صحیح بازدارد.
پامنه بیرون ز حد خود، سعادتمند باش
نیست کمتر از هما تا جغد در ویرانه است
هوش مصنوعی: اگر کسی از مرزها و محدوده‌های خود فراتر رود، به خوشبختی دست خواهد یافت. این وضعیت از نظر ارزش و اهمیت، کمتر از پرنده خوشبخت هما نیست، حتی اگر مانند جغد در خرابه‌ها زندگی کند.
وادی مجنون ندارد سخت جانی همچو من
سنگ طفلان پنبه داغ من دیوانه است
هوش مصنوعی: در بیابان عاشقی کسی نیست که به اندازه من احساس درد و رنج کند. مانند سنگی که در دست کودکان بازی می‌شود، این داغ من است که مرا دیوانه کرده است.
فیض بردن در رکاب نعمت آوردن بود
چون فضول افتاد مهمان، مفت صاحبخانه است
هوش مصنوعی: فایده بردن از نعمت‌ها به معنای استفاده و بهره‌مندی از آن‌هاست. اگر کسی بی‌خواست و بی‌اجازه در جمع مهمان شود، به نوعی می‌توان گفت که او به طور رایگان از ثروت و برکات صاحبخانه بهره‌مند شده است.
پرده غفلت مبادا چشم بند هیچ کس!
در قفس هم مرغ ما در فکر آب و دانه است
هوش مصنوعی: نباید اجازه داد که کسی در غفلت باشد! حتی در حالی که در قفس هستیم، پرنده ما همچنان به فکر آب و دانه است.
کم به دست آید، طلب هر چند روز افزون بود
آشنا در عهد ما چون معنی بیگانه است
هوش مصنوعی: به دست آوردن چیزها آسان نیست، هرچقدر هم که خواسته‌های ما زیاد شود، در زمانه ما نزدیکی و آشنایی به معنای واقعی وجود ندارد و احساس بیگانگی حاکم است.
حسن خون عالمی می ریزد از بالای عشق
ذوالفقار شمع از بال و پر پروانه است
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال حقیقتی را به تصویر می‌کشد که همچون یک شمشیر بران، از عشق و محبت بر دل‌ها اثر می‌گذارد، و در این میان، شمعی که نماد جان است، از نور و گرمای محبت می‌درخشد، درست همان‌طور که پروانه به دور شمع می‌چرخد و از آن نوری را می‌گیرد.
خویش را بشناس تا در مغز داری نور عقل
پی به گنج خود ببر تا ماه در ویرانه است
هوش مصنوعی: خود را بشناس تا بفهمی که چقدر باهوش هستی و بتوانی به ارزش‌های درونت پی ببری، مانند اینکه ماه در میان ویرانه‌ها روشنایی دارد.
از بساط آفرینش، دیده بیدار را
هر چه غیر از خاک باشد بستر بیگانه است
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از خاک باشد، در دنیای آفرینش برای دیده بیدار، قابل پذیرش نیست و به نظر می‌رسد که از آن دور است.
نیست غیر از چار دیوار وجود آدمی
آن که هم مارست و هم گنج است و هم ویرانه است
هوش مصنوعی: انسان تنها در چهار دیواره وجود خود، ترکیبی از چیزهای گوناگون است؛ در او هم خطر و مشکلات وجود دارد و هم گنجینه‌های ارزشمند و هم خرابی‌ها.
شعله نتوانست پیچیدن سیاوش را عنان
شهپر توفیق صائب همت مردانه است
هوش مصنوعی: شعله‌ها نتوانستند سیاوش را در بر بگیرند؛ زیرا این نشانه‌ای از تلاش و اراده قوی مردانگی است.