گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۹

جذبه مجنون سبک سازد ز تمکین سنگ را
در کف طفلان دهد پرواز شاهین سنگ را
می توان دل را به آهی کرد از غم ها سبک
یک فلاخن می کند آواره چندین سنگ را
بر گرانخوابان غفلت مهربان است آسمان
کز فروغ لعل باشد شمع بالین سنگ را
از خیال یار، دل شد کعبه حاجت مرا
نقش شیرین در نظرها ساخت شیرین سنگ را
کم نشد از گریه مستانه خواب غفلتم
سیل نتوانست کند از جای خود این سنگ را
از کمان نرم بر من زور چندین می رود
شیشه جانی های من دارد شلایین سنگ را
غوطه در خون می دهد دل را فروغ داغ عشق
می کند خورشید عالمتاب رنگین سنگ را
یک دل افسرده بی داغ از دم گرمم نماند
در بهار از لاله گردد چهره رنگین سنگ را
چون نباشد عید طفلان صحبت رنگین من؟
می کند مجنون من دست نگارین سنگ را
بر خمار سنگ طفلان صبر کردن مشکل است
می کنم بالین خود شب بهر تسکین سنگ را
از بدآموزان بود مستغنی آن پیمان شکن
نیست در سنگین دلی حاجت به تلقین سنگ را
بر دل بی رحم جانان بوی گل باشد گران
شیشه در بارست از نازکدلی این سنگ را
سختی ایام باشد بر سبک عقلان گران
کی کند دیوانه سرشار، تمکین سنگ را
بود اگر زین پیش صائب در گرانخوابی مثل
شد سبک از غفلت من خواب سنگین سنگ را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جذبه مجنون سبک سازد ز تمکین سنگ را
در کف طفلان دهد پرواز شاهین سنگ را
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاق مجنون قدرتی دارد که می‌تواند سنگ‌های سخت را سبک کند و حتی به کودکان می‌آموزد که چگونه مانند شاهین‌ها آزادانه پرواز کنند.
می توان دل را به آهی کرد از غم ها سبک
یک فلاخن می کند آواره چندین سنگ را
هوش مصنوعی: دل را می‌توان با یک آه از غم‌ها سبک کرد، همان‌طور که یک فلاخن می‌تواند چندین سنگ را آواره و دور کند.
بر گرانخوابان غفلت مهربان است آسمان
کز فروغ لعل باشد شمع بالین سنگ را
هوش مصنوعی: آسمان بر کسانی که در خواب غفلت هستند مهربان است، زیرا نور لعل (جواهر قرمز) مانند شمعی در کنار سنگ بستر می‌تابد.
از خیال یار، دل شد کعبه حاجت مرا
نقش شیرین در نظرها ساخت شیرین سنگ را
هوش مصنوعی: از فکر محبوب، دل من تبدیل به کعبه‌ای شده که در آن آرزوهایم را قرار می‌دهم. تصویر دلنشینی که در چشم‌هایم شکل گرفته، مانند سنگی شیرین شده است.
کم نشد از گریه مستانه خواب غفلتم
سیل نتوانست کند از جای خود این سنگ را
هوش مصنوعی: گریه پرشور و شوق من نتوانسته خواب غفلت را از بین ببرد و حتی سیل هم نتوانسته این سنگ را از جا بلند کند.
از کمان نرم بر من زور چندین می رود
شیشه جانی های من دارد شلایین سنگ را
هوش مصنوعی: از کمان نرم تیرهایی به سوی من پرتاب می‌شود، که مانند شیشه‌ای شکننده، جانم را آسیب‌پذیر می‌کند و توانم را از من می‌گیرد.
غوطه در خون می دهد دل را فروغ داغ عشق
می کند خورشید عالمتاب رنگین سنگ را
هوش مصنوعی: دل در خون غوطه ور است و شعله عشق آن‌قدر روشن و درخشان است که می‌تواند رنگین سنگ را همانند خورشید نورانی کند.
یک دل افسرده بی داغ از دم گرمم نماند
در بهار از لاله گردد چهره رنگین سنگ را
هوش مصنوعی: دل افسرده‌ای که از محبت خالی است، در بهار مانند لاله رنگین نمی‌شود و از گرمای وجودم بی‌بهره می‌ماند. سنگ، به خودی خود، تغییر رنگ نمی‌دهد.
چون نباشد عید طفلان صحبت رنگین من؟
می کند مجنون من دست نگارین سنگ را
هوش مصنوعی: وقتی عید بچه‌ها نیست، من چه صحبت رنگینی می‌توانم داشته باشم؟ عشق من به دیوانگی می‌کشد و با سنگی که نقاشی شده، دست می‌زند.
بر خمار سنگ طفلان صبر کردن مشکل است
می کنم بالین خود شب بهر تسکین سنگ را
هوش مصنوعی: تحمل کردن سختی‌های زندگی در دوران کودکی بسیار دشوار است. من برای آرامش خیال خود شب را روی سنگ می‌گذرانم و سعی می‌کنم این چالش‌ها را تحمل کنم.
از بدآموزان بود مستغنی آن پیمان شکن
نیست در سنگین دلی حاجت به تلقین سنگ را
هوش مصنوعی: کسانی که تأثیر منفی دارند، برای کسی که به عهدش وفا نمی‌کند، نیازی به یادآوری و نصیحت نیست. فردی که دلش سنگین است، به خودی خود نیازی به تلقین ندارد.
بر دل بی رحم جانان بوی گل باشد گران
شیشه در بارست از نازکدلی این سنگ را
هوش مصنوعی: بر دل بی‌رحم محبوب، بوی گل سنگینی می‌کند؛ شیشه به خاطر لطافتش باران را در خود جذب می‌کند، اما این سنگ به خاطر سختی‌اش، این حس را ندارد.
سختی ایام باشد بر سبک عقلان گران
کی کند دیوانه سرشار، تمکین سنگ را
هوش مصنوعی: سختی‌های زندگی بر کسانی که فکر می‌کنند، بسیار سنگین و طاقت‌فرساست، اما فرد دیوانه‌ای که از دنیای مادی فراتر رفته، می‌تواند به آرامی بر مشکلات غلبه کند و مانند سنگ استقامت داشته باشد.
بود اگر زین پیش صائب در گرانخوابی مثل
شد سبک از غفلت من خواب سنگین سنگ را
هوش مصنوعی: اگر صائب قبلاً در خواب سنگین و غفلت بود، اکنون سبک و آزاد از آن سنگینی است.