گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۶

مورم اما خوشه چین خرمن دونان نیم
می کنم شکر به اکسیر قناعت خاک را
عالمی از راستگویی دشمن ما گشته اند
ما چه می کردیم چون آیینه لوح پاک را
خیرگی دارد ترا محروم، ورنه گلرخان
همچو شبنم از هوا گیرند چشم پاک را
عقده های مشکل خود را اگر خرمن کنم
تنگ گردد راه جولان گردش افلاک را
صائب از بیداد، گردون ستمگر دست داشت
نیست از خون شهیدان سیری آن بی باک را
بسته گردد راه جولان گردش افلاک را
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را
عقده گوهر شود محکم تر از آب گهر
گریه مستانه نگشاید دل غمناک را
وسعت مشرب مرا در صد بلا انداخته است
هست در دل عقده ها از خوش عنانی تاک را
از ضعیفان دست طوفان حوادث کوته است
کشتی نوح است هر موجی خس و خاشاک را
پرده شب شعله را بی پرده جولان می دهد
زلف چون پنهان کند آن روی آتشناک را؟
زور می با هر چه آمیزد به معراجش برد
هیچ نخلی زیر دست خود نسازد تاک را
من کیم تا صید او باشم، که آهوی حرم
از نظربازان بود آن حلقه فتراک را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مورم اما خوشه چین خرمن دونان نیم
می کنم شکر به اکسیر قناعت خاک را
هوش مصنوعی: من هرچند که کوچک و ناچیز هستم، اما مانند یک خوشه‌چین در میان به دست آوردن‌ها و محصولات، به آرامی و با رضایت، با قناعت و یادآوری نعمت‌هایم، از خاک بهره‌برداری می‌کنم.
عالمی از راستگویی دشمن ما گشته اند
ما چه می کردیم چون آیینه لوح پاک را
هوش مصنوعی: از راستگویی و حقیقت‌گویی، دشمنان ما به وجود آمده‌اند. ما چه می‌توانستیم بکنیم وقتی که حقیقت مانند آیینه، صاف و روشن است؟
خیرگی دارد ترا محروم، ورنه گلرخان
همچو شبنم از هوا گیرند چشم پاک را
هوش مصنوعی: وجود تو باعث دلسردی است، وگرنه دختران زیبا مانند شبنم از آسمان توجه کسانی را که دل پاک دارند، جلب می‌کنند.
عقده های مشکل خود را اگر خرمن کنم
تنگ گردد راه جولان گردش افلاک را
هوش مصنوعی: اگر به حل مشکلات و دغدغه‌هایم بپردازم، راه حرکت و دایره گردش جهان برایم محدودتر می‌شود.
صائب از بیداد، گردون ستمگر دست داشت
نیست از خون شهیدان سیری آن بی باک را
هوش مصنوعی: صائب می‌گوید که گرداننده‌ی ظلم و ستم، از بیدادگری‌های خود دست نمی‌کشد و هیچ تکیه‌گاهی برای دلسوزی نسبت به خون شهیدان ندارد. این بی‌باک (کسی که بی‌پروا و بی‌اعتنا به عواقب عمل خود است) هیچ نشانی از توبه یا پشیمانی ندارد و همچنان در کارهای ناپسند خود پیش می‌رود.
بسته گردد راه جولان گردش افلاک را
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را
هوش مصنوعی: اگر زمین آرامش‌طلبان را از خود دور کند، راه حرکت و چرخش ستاره‌ها بسته خواهد شد.
عقده گوهر شود محکم تر از آب گهر
گریه مستانه نگشاید دل غمناک را
هوش مصنوعی: درد و مشکلات در زندگی گاهی باعث می‌شوند که انسان از درون قوی‌تر و محکم‌تر شود. اما این گریه و احساسات عمیق نمی‌تواند به تنهایی دل را شاد کند و آسانی ایجاد کند.
وسعت مشرب مرا در صد بلا انداخته است
هست در دل عقده ها از خوش عنانی تاک را
هوش مصنوعی: وسعت و گستردگی روحی من باعث شده است که دچار مشکلات و مصائب زیادی شوم. در دل من، احساسات و دردهایی وجود دارد که ناشی از خوشحالی و بی‌خیالی‌ام به این شرایط است.
از ضعیفان دست طوفان حوادث کوته است
کشتی نوح است هر موجی خس و خاشاک را
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و حوادث، قدرت برای آسیب رساندن به افراد ضعیف کم است. این مثل این است که هر موجی که به کشتی نجات نوح برخورد کند، فقط بقایای بی‌ارزش را می‌برد و آسیب جدی به آن نمی‌زند.
پرده شب شعله را بی پرده جولان می دهد
زلف چون پنهان کند آن روی آتشناک را؟
هوش مصنوعی: پرده شب به شعله آزادی می‌دهد و زلف، چهره آتشین را در پس خود پنهان می‌کند.
زور می با هر چه آمیزد به معراجش برد
هیچ نخلی زیر دست خود نسازد تاک را
هوش مصنوعی: اگر کسی به قدرت و توانایی خود به حدی برسد که با هر چیزی که ترکیب شود، به اوج و کامیابی دست یابد، هیچ مسیری بدون سختی و تلاش برای او هموار نخواهد بود و در نهایت نمی‌تواند به موفقیت برسد.
من کیم تا صید او باشم، که آهوی حرم
از نظربازان بود آن حلقه فتراک را
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که بخواهم او را شکار کنم، وقتی که آن آهوی زیبا در حریم خود، مورد توجه و نگاه‌های عاشقانه‌ی دیگران است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/12/14 15:03
محسن شفیعی

در این غزل بیت ششم باید در مطلع قرار گیرد و بیت های بعد از آن پس از ان قرار گیرد همچنین بیتی که در حال حاظر در مطلع قرار دارد باید بعد از بیت من کیم تا صید.... قرار گیرد
مطابق با نسخه چاپی محمد قهرمان