غزل شمارهٔ ۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱ به خوانش میترا مالیان
غزل شمارهٔ ۱ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱ به خوانش میلاد نصرتی
حاشیه ها
گلستان سخن را تازه رو دارد لب خشکم
که جز می رساند در سفال خشک، ریحان ها؟
که جز من می رساند در سفال خشک ، ریحان ها
"من" جا مانده
شرح هر غزل را در کنار آن بگنجانید.
بنده نیز با حرف آقای علی حسینی موافقم و یک هجای بلند جا افتاده است
به نظر من علاوه بر کلمه ی من ،مِی نیز میتواند گزینه ی درستی باشد
که جز مِی می رساند در سفال خشک ریحان ها؟
که جز مِی میرساند در سفال خشک ریحان ها
کسی می تواند به من کمک کند ? چرا هیچ کتاب تحلیلی برای صائب تبریزی وجود ندارد چرا خوانش اشعار صائب هیچ جا نیست چرا به این شاعر کمتر توجهی می شود نمی دانم چه جوری و چگونه اشعار صائب را بخوانم
معنی بیت اول تا چهارم من متوجه نمیشم میشه کمک کنید
دورود بزرگوار امید است سال پیشرو پر برکت باشه
یک نقد مختصر شسته رفته از چار بیت اول
فرمودند..
بیت اول
مگر نه قرار بر این بود هر عنوانی با نام خدا شروع بشد! اما هیچ وقت شروع دیوان ها نوشته نشد بسم الله
بیتم دوم
نتنها کعبه یک صحراست.دل هم به همون نسبت به دور خودش بیابون داره تشبیه دل به کعبه ینی هردو مکان خدا میتونن باشند
بیت سوم
بفکر اینکه این دنیا فانیست و روزی همه ما میمیریم ادم های خود خواه و مغرور نمیفتند هرچند به به عینه قابل دیده شدنه قیچی روزگار گریبان هرکسی میگیره کنایه از مُردن
و بیت
من هم به مانند مجنون دیوانه و شوریده سرم اگ تو جیبتون یا دامانتون سنگی هست رها کنید بسر دیوانم
امیدوارم ک مورد قبول باشه و همه ما جویای مفهموم ادب و عرفان ادبیمون باشیم چراکه تنها میراث ما بودن و هستن⭐❤
چه قدر سخته صوت خوانش خودمون رو اضافه کردن. ترتیبی فراهم کنید تا ساده تر شود.
باسلام .بنظرم در بیت اول نوعی هنر مینیاتوری در بسم الله بکار رفته است
فریاد که بر روی من آن رهزن امید
راهی که نبسته است همین راه «سلام» است
صائب هستم، تبریزی...
ازآنجاکه «راه سلام» به رویم بسته نبود، گفتم از خاک و در افلاک سری به «عالم افسرده»ای بزنم که دل از او برداشته بودم و سلامی به دوستان گنجور بدهم و نکتهای را، هرچند نشنیده گیریدش، تذکار دهم.
عزیزان من، این هوش مصنوعی را جدی مگیرید. هر چیز نُوی که خوب نیست.
جمعیتِ شعر فارسی، بهخصوص سبک هندی ما، با این «هوش» «جمعیت بینسبتان» است، به یاد دارید که گفته بودم:
«زود میپاشد ز هم جمعیت بی نسبتان/ دانه را از کاه در خرمن کند دهقان جدا»؟
معنای بیت هفتم همین شعر مرا نگاهی بکنید، یا هر بیت دیگر، متوجه میشوید این دنیای نُوِ قشنگ چه شلمشوربایی تحویلتان داده است.
چه کاری بود؟ فکر نمیکنم فایدهای جز تبلیغ و داداردودور داشته باشد.
واقعاً بازدیدتان بالا رفته است ازآنپس که این «هوش» را اضافه کردهاید که زیر اشعار و متون شلنگوتختهپرانی کند؟! یا به قول این نسل «ی»ها: «یا چی؟»
دستکم در جای دیگری از هوشتان و هوش مصنوعیتان استفاده کنید.
این معانی اشعار که بیشتر ملت را بیسواد میکند!
همانا خدا صبرتان دهاد با این رنگووارنگی که سرمایهداری برایتان ترتیب داده است.