گنجور

شمارهٔ ۳۵ - در توصیف اشرف

کیمیای خوشدلی خاک دیار اشرف است
صیقل دلها هوای بی غبار اشرف است
آسمان یک برگ سبز از نوبهار اشرف است
عشرت روی زمین فرش دیار اشرف است
ابر با آن سرکشی اینجا به خاک افتاده است
بحر با آن منزلت آیینه دار اشرف است
آیه رحمت که نازل ز گردون بر زمین
پیش ارباب بصیرت آبشار اشرف است
اشک شادی چشمه ای از دامن کهسار اوست
دلگشایی غنچه ای از شاخسار اشرف است
هست اگر شیرازه ای اوراق برگ عیش را
رشته باران ابر نوبهار اشرف است
در پس دیوار محشر روی پنهان کرده است
گلشن فردوس از بس شرمسار اشرف است
از کواکب، نوبهار بی خزان آسمان
با هزاران چشم، حیران عذار اشرف است
جای شبنم می چکد از سبزه اش آب حیات
خضر فرخ پی همانا آبیار اشرف است
می توان دریافت از باران پی در پی که مهر
شرمسار از جبهه گوهر نثار اشرف است
سرخ رویی لازم این بوم و بر افتاده است
این عقیق آبدار از کوهسار اشرف است
دیده یعقوب در آغوش بوی پیرهن
چشم بر راه نسیم بی غبار اشرف است
آفتابی کز فروغش چشم انجم خیره شد
چون چراغ روز پیش لاله زار اشرف است
عمر جاویدان که رعنایی به قدش جامه ای است
سرو کوتاهی ز طرف جویبار اشرف است
چرخ مینایی که دستی نیست بر بالای او
سبزه خوابیده ای از مرغزار اشرف است
آب گوهر در صدف زنجیر می خاید ز موج
بس که از جان تشنه خاک دیار اشرف است
چون سواد چشم خوبان، گوشه های دلفریب
از برای میکشی در هر کنار اشرف است
زنده شد هر کس که چشمی از هوایش آب داد
چشمه حیوان هوای آبدار اشرف است
نیست جز مازندران دارالامانی خاک را
وقت آن کس خوش که ساکن در دیار اشرف است
از صف حوران نظر پوشیده می آید برون
هر که را دل واله سیر و شکار اشرف است
نیست بی تیغ زبان خورشید در هر جا که هست
این گل بی خار در جیب و کنار اشرف است
می زند بر سینه خاک اصفهان از سرمه سنگ
بس که در تاب از هوای مشکبار اشرف است
رشته حب الوطن را پاره کردن سهل نیست
این برش مخصوص تیغ کوهسار اشرف است
دیده ها را شستشو دادن ز گرد اصفهان
کار هر ناشسته رویی نیست، کار اشرف است
خار دیوارش گل بی خار باشد سر به سر
این چه سرسبزی است با خاک دیار اشرف است
نیست محتاج چراغان شام او، کز هر ترنج
مهر تابان دگر بر شاخسار اشرف است
در حریم بوستانش نرگس بیمار نیست
بس که صحت در هوای سازگار اشرف است
با بهشت از یک گریبان سر برون می آورد
هر که را در پرده دل خارخار اشرف است
گر شراب بی خماری هست در جام سپهر
بی تکلف آبهای خوشگوار اشرف است
نیست در روی عرقناک و جبین شرمگین
این تماشاها که در دریا کنار اشرف است
از هجوم گل رگ لعل است هر خاری در او
سینه کوه بدخشان داغدار اشرف است
ابر چون بال پری، پر در پر هم بافته است
غالبا تخت سلیمان کوهسار اشرف است
هست از فیض قدوم شهریار نوجوان
این برومندی که در خاک دیار اشرف است
شهسوار سبز میدان فلک، عباس شاه
کز چنین گوهرفشانی نوبهار اشرف است
باد روشن نه صدف از گوهر دریا دلش
تا سحاب گوهرافشان آبیار اشرف است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کیمیای خوشدلی خاک دیار اشرف است
صیقل دلها هوای بی غبار اشرف است
هوش مصنوعی: خوشدلی و شادابی را می‌توان در سرزمین اشراف یافت، جایی که دل‌ها با هوای پاک و بدون آلودگی، تازه و روشن می‌شوند.
آسمان یک برگ سبز از نوبهار اشرف است
عشرت روی زمین فرش دیار اشرف است
هوش مصنوعی: آسمان به مانند یک برگ سبز در بهار است که زیبایی و شادی‌های زمین را نمایان می‌کند و زمین هم به مانند فرشی از نعمت‌ها و خوشبختی‌هاست.
ابر با آن سرکشی اینجا به خاک افتاده است
بحر با آن منزلت آیینه دار اشرف است
هوش مصنوعی: ابر با تمام عظمت و سرکشی‌اش اکنون بر زمین افتاده و دریا که مقام و منزلت بالایی دارد، همچون آینه‌ای از خوبی‌ها و نیکی‌هاست.
آیه رحمت که نازل ز گردون بر زمین
پیش ارباب بصیرت آبشار اشرف است
هوش مصنوعی: آیه‌ای که از آسمان به زمین فرستاده شده، بر ای کسانی که بصیرت دارند، مانند آبشاری با ارزش و با عظمت است.
اشک شادی چشمه ای از دامن کهسار اوست
دلگشایی غنچه ای از شاخسار اشرف است
هوش مصنوعی: گریه‌ی شوق مانند جویباری است که از دامن کوه می‌جوشد و شادی‌ای که از باز شدن گل‌ها نشأت می‌گیرد، نشانه‌ای از زیبایی‌های درختان اشرف است.
هست اگر شیرازه ای اوراق برگ عیش را
رشته باران ابر نوبهار اشرف است
هوش مصنوعی: اگر یک رشته یا نظم برای اوراق دلخواه زندگی وجود داشته باشد، آن نظم و پیوستگی همچون باران بهاری است که همه چیز را زنده و زیبا می‌کند.
در پس دیوار محشر روی پنهان کرده است
گلشن فردوس از بس شرمسار اشرف است
هوش مصنوعی: در پشت دیوار قیامت، باغ بهشت به خاطر عظمت انسان‌ها و مقام والای آنها، خود را مخفی کرده است.
از کواکب، نوبهار بی خزان آسمان
با هزاران چشم، حیران عذار اشرف است
هوش مصنوعی: در آسمان بهار، ستاره‌ها با خیره‌شدن به زیبایی روی دختران، به طور حیرت‌انگیزی مشغول تماشا هستند و این زیبایی هیچ‌گاه از بین نمی‌رود.
جای شبنم می چکد از سبزه اش آب حیات
خضر فرخ پی همانا آبیار اشرف است
هوش مصنوعی: از سبزه، آبی که می‌چکد، همچون شبنم، به معنای زندگی و حیات است و این نشانه‌ای از برکت و نعمت از خضر (نماد حیات و جوانی) می‌باشد. این آب، نوعی از آب باری است که برتر و نیکو محسوب می‌شود.
می توان دریافت از باران پی در پی که مهر
شرمسار از جبهه گوهر نثار اشرف است
هوش مصنوعی: از باران مستمر می‌توان فهمید که محبت با شرم و حیا از چهره‌ی ارزشمند در حال نمایان شدن است.
سرخ رویی لازم این بوم و بر افتاده است
این عقیق آبدار از کوهسار اشرف است
هوش مصنوعی: این سرخی و زیبایی که در این سرزمین وجود دارد، نشانه‌ای از وجود عقیق باکیفیت و درخشانی است که از کوه‌های بلند به دست آمده است.
دیده یعقوب در آغوش بوی پیرهن
چشم بر راه نسیم بی غبار اشرف است
هوش مصنوعی: چشم یعقوب در انتظار بوی پیراهن فرزندش، به تماشای نسیمی ناب و بی‌غبار نشسته است.
آفتابی کز فروغش چشم انجم خیره شد
چون چراغ روز پیش لاله زار اشرف است
هوش مصنوعی: خورشیدی که نورش باعث شده است ستاره‌ها به آن نگاه کنند، مانند چراغی است که در روز، لاله‌زار را روشن می‌کند و جلوه‌گری خاصی به آن می‌بخشد.
عمر جاویدان که رعنایی به قدش جامه ای است
سرو کوتاهی ز طرف جویبار اشرف است
هوش مصنوعی: عمری که برای زیبایی پاک و بی‌نظیرش به قد و قامتش شباهت دارد، همانند یک سرو است که در کنار جویبار زیبایی خاصی دارد و کمتر از آن بوده و به زیبایی ظاهری‌اش لطمه‌ای نمی‌زند.
چرخ مینایی که دستی نیست بر بالای او
سبزه خوابیده ای از مرغزار اشرف است
هوش مصنوعی: یک چرخ زیبای آبی رنگ که کسی آن را کنترل نمی‌کند، در بالایش سبزه‌ای خوابیده، و این سبزه از دشت‌های خوشبو و زیباست.
آب گوهر در صدف زنجیر می خاید ز موج
بس که از جان تشنه خاک دیار اشرف است
هوش مصنوعی: آب گرانبهایی در صدف به خاطر امواج در حال نوسان است، زیرا این خاکِ سرزمین اشرف، به شدت تشنه و نیازمند است.
چون سواد چشم خوبان، گوشه های دلفریب
از برای میکشی در هر کنار اشرف است
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا به مانند نرمی و سیاهی خاصی دارند که در هر گوشه از زیبایی‌ها، جذابیت خاصی را به نمایش می‌گذارند.
زنده شد هر کس که چشمی از هوایش آب داد
چشمه حیوان هوای آبدار اشرف است
هوش مصنوعی: هر کسی که به شوق و عشق او اشک بریزد و احساسش را بیان کند، زنده و شاداب می‌شود. در واقع، عشق و محبت به او مانند چشمه‌ای حیات‌بخش و سیراب‌کننده است که روح را جلا می‌دهد.
نیست جز مازندران دارالامانی خاک را
وقت آن کس خوش که ساکن در دیار اشرف است
هوش مصنوعی: مازندران، سرزمین آرامش‌بخش خاک است و بهترین زمان برای زندگی در این دیار، برای کسی است که در سرزمین شریف و محترم زندگی می‌کند.
از صف حوران نظر پوشیده می آید برون
هر که را دل واله سیر و شکار اشرف است
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش گرفتار عشق و زیبایی است، از صف حوریان، نگاهی به بیرون می‌اندازد و می‌بیند که زیبا و خوش‌عطر هستند.
نیست بی تیغ زبان خورشید در هر جا که هست
این گل بی خار در جیب و کنار اشرف است
هوش مصنوعی: هیچ چیز بدون دلایل قوی وجود ندارد؛ هر جا که روشنایی و زیبایی دیده می‌شود، باید حواسمان به مشکلات و موانع نیز باشد. این زیبایی که به نظر بی‌دردسر می‌آید، در واقع در کنار چالش‌ها و سختی‌ها قرار دارد.
می زند بر سینه خاک اصفهان از سرمه سنگ
بس که در تاب از هوای مشکبار اشرف است
هوش مصنوعی: خاک اصفهان به قدری زیبا و دل‌انگیز است که بر سینه‌اش مانند سرمه‌ای شگفت‌انگیز می‌درخشد. این زیبایی ناشی از هوای خوش و معطر منطقه است که دل هر بیننده‌ای را می‌رباید.
رشته حب الوطن را پاره کردن سهل نیست
این برش مخصوص تیغ کوهسار اشرف است
هوش مصنوعی: قطع کردن محبتی که به وطن داریم کار آسانی نیست، این کار فقط از تیغ‌های برنده و خاص کوه‌ها برمی‌آید.
دیده ها را شستشو دادن ز گرد اصفهان
کار هر ناشسته رویی نیست، کار اشرف است
هوش مصنوعی: تمیز کردن چشمان از غبار اصفهان کار هر کسی نیست، این کار مخصوص افراد با شخصیت و بزرگ است.
خار دیوارش گل بی خار باشد سر به سر
این چه سرسبزی است با خاک دیار اشرف است
هوش مصنوعی: خارهایی که بر دیوارش روییده، بدون گل هستند. این‌گونه سرسبزی و زیبایی به چه معناست وقتی که سرزمین اشرف با خاک آمیخته است؟
نیست محتاج چراغان شام او، کز هر ترنج
مهر تابان دگر بر شاخسار اشرف است
هوش مصنوعی: او به نور و روشنایی شام احتیاج ندارد، زیرا هر پرتقالی که در باغش می‌رسد، نوری از عشق و محبت را به همراه دارد.
در حریم بوستانش نرگس بیمار نیست
بس که صحت در هوای سازگار اشرف است
هوش مصنوعی: در باغی که او است، هیچ نرگسی بیمار نیست، چرا که سلامتی در هوای مناسب و دلپذیر او وجود دارد.
با بهشت از یک گریبان سر برون می آورد
هر که را در پرده دل خارخار اشرف است
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود عشق و زیبایی داشته باشد، به راحتی می‌تواند بهشت را به دست آورد و از آن بهره‌مند شود.
گر شراب بی خماری هست در جام سپهر
بی تکلف آبهای خوشگوار اشرف است
هوش مصنوعی: اگر در آسمان زندگی شرابی وجود داشته باشد که انسان را بی‌خبر از عالم کند، در واقع همانند آب‌های خوشگوار، بسیار ارزشمند و گرانبهاست.
نیست در روی عرقناک و جبین شرمگین
این تماشاها که در دریا کنار اشرف است
هوش مصنوعی: در چهره‌ی عرق‌آلود و پیشانی شرمگین او، نشانی از تماشاهای بی‌خود و طاقت‌فرسا وجود ندارد، همچنان‌که در دریا، کنار بهترین موجودات، چنین حالتی دیده نمی‌شود.
از هجوم گل رگ لعل است هر خاری در او
سینه کوه بدخشان داغدار اشرف است
هوش مصنوعی: هر خاری که در این دنیا وجود دارد، مانند رشته‌ای از گل سرخ است و نشان‌دهنده زیبایی می‌باشد. در واقع، کوه بدخشان که در آن قرار داریم، مملو از غم و درد است، اما زیبایی‌ها و شگفتی‌ها نیز در دل آن نهفته است.
ابر چون بال پری، پر در پر هم بافته است
غالبا تخت سلیمان کوهسار اشرف است
هوش مصنوعی: ابر مانند بال پر، بسیاری از پرها را در هم تنیده است و در این میان، کوهسار اشرف سالاری همچون تخت سلیمان قرار دارد.
هست از فیض قدوم شهریار نوجوان
این برومندی که در خاک دیار اشرف است
هوش مصنوعی: این جوان با فضیلت، که در سرزمین اشرف زندگی می‌کند، به برکت وجود پادشاه جوان به وجود آمده است.
شهسوار سبز میدان فلک، عباس شاه
کز چنین گوهرفشانی نوبهار اشرف است
هوش مصنوعی: سوارپرچم‌دار و برتر در میدان آسمان، عباس است که مانند جواهری درخشان در بهار به نمایش درآمده است.
باد روشن نه صدف از گوهر دریا دلش
تا سحاب گوهرافشان آبیار اشرف است
هوش مصنوعی: باد روشن نه، مانند صدفی نیست که درونش گوهر دریا باشد. دل او تا آنجا می‌درخشد که همچون سحابی پر از گوهر در آسمان، به زیبایی می‌افزاید.

حاشیه ها

1402/07/29 14:09
مجید

شهرستان زیبای بهشهر فعلی و اشرف البلاد گذشته

روح حضرت صائب تبریزی قرین رحمت وافر باد