گنجور

شمارهٔ ۱ - در وصف کعبه و تخلص به مدح امیرالمؤمنین علی (ع)

ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
موجه ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم
رشته ای از تار و پود جامه ات حبل المتین
غنچه پژمرده ای از لاله زارت شمع طور
قطره افسرده ای از زمزمت در ثمین
در بیابان طلب یک العطش گوی تو خضر
در حریم قدس یک پروانه ات روح الامین
مصرع برجسته ای دیوان موجودات را
از حجر اینک نشان انتخابت بر جبین
میهمانداری به الوانهای نعمت خلق را
چون خلیل الله داری هر طرف صد خوشه چین
طاق ابروی ترا تا دست قدرت نقش بست
قامت افلاک خم شد، راست شد پشت زمین
مردم چشم جهان بین سپهر اخضری
جای حیرت نیست گر باشد لباست عنبرین
شش جهت چون خانه زنبور پرغوغای توست
کهکشان از نوشخند توست جوی انگبین
عالم اسباب را از طاق دل افکنده ای
نیست نقش بوریا در خانه ات مسندنشین
تا به کف نگرفته بود از سایه ات رطل گران
در کشاکش بود از خمیازه رگهای زمین
با صفای جبهه صاف تو از کم مایگی
چون دروغ راست مانندست صبح راستین
آب شوری در قدح داری و از جوش سخا
می کنی تکلیف خلق اولین و آخرین
از ثبات مقدم خود عذرخواهی می کنی
پای عصیان هر که را لغزید از اهل زمین
روی عالم را ز برگ لاله داری سرختر
گرچه خود چون داغ می پوشی لباس عنبرین
بوسه در یاقوت خوبان دارد آتش زیر پا
بر امید آن که خدام ترا بوسد زمین
گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نیست
نقش دیوارست اینجا شهپر روح الامین
تا ز دامنگیریت کوته نماند هیچ دست
می کشی چون پرتو خورشید دامن بر زمین
هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست
گرد عصیان پا کردی از رخش با آستین
ساغر لبریز رحمت را تو زمزم کرده ای
چون به رحمت ننگری در سینه های آتشین؟
تا به روی خاک تردامن نیفتد سایه ات
پهن سازد هر سحر خورشید دامن بر زمین
تا شبستان فنا جایی ناستد چون شرر
گر به روی آتش دوزخ فشانی آستین
انبیا چندین چه می کوشند در تعمیر تو؟
گنج رحمت نیست گر در زیر دیوارت دفین
در هوای حسن شورانگیز آب زمزمت
جمله از سر رفت دیگ مغزهای آتشین
نیستی گر مهردار رحمت پروردگار
چون نگین بهر چه داری این سیاهی بر جبین؟
هست اسماعیل یک قربانی لاغر ترا
کز نم خونش نکردی لاله گون روی زمین
گر زبان ناودانت چون قلم می داشت شق
پاک می شد از غبار معصیت روی زمین
تا در تکلیف بر روی جهان واکرده ای
در پس درمانده است از شرم، فردوس برین
در حریم جنت آسای تو اهل دید را
در نظر می آید از هر شمع جوی انگبین
ناودان گوهر افشانت ز رحمت آیه ای است
از حریم لطف نازل گشته در شان زمین
گر نه ای روشنگر آیینه دلها، چرا
جامه و دست و رخت پیوسته باشد عنبرین؟
ایمنند از آتش دوزخ پرستاران تو
حق گزاری شیوه توست ای بهشت هشتمین
غفلت و نسیان ندارد بر مقیمان تو دست
برنچیند دانه ای بی ذکر مرغی از زمین
هیچ کس ناخوانده نتواند به بزمت آمدن
چون در رحمت نداری گرچه دربان در کمین
می زنی یک ماه دامن بر میان در عرض سال
می دهی سامان کار اولین و آخرین
هیچ تعریفی ترا زین به نمی دانم که شد
در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین
بهترین خلق بعد از بهترین انبیا
ابن عم مصطفی داماد خیرالمرسلین
تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود
ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین
خانه زنبور دل بی شهد ایمان مانده بود
گر نمی شد باعث تعمیر او یعسوب دین
تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان
تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین
در زمان رحمت سرشار عصیان سوز تو
مد آهی می کشد گاهی کرام الکاتبین
نقطه بسم اللهی فرقان موجودات را
در سواد توست علم اولین و آخرین
شهپر رحمت بود هر حرفی از نام علی
این دو شهپر برد عیسی را به چرخ چارمین
سرفراز از اول نام تو عرش ذوالجلال
روشن از خورشید رویت نرگس عین الیقین
چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست
جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
هوش مصنوعی: ای رنگی چون عنبر، تو سیاهی زمین هستی. عطر وجودت مانند مشک است و از پیراهن زیبایت خوشه‌ها می‌چینم.
موجه ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم
رشته ای از تار و پود جامه ات حبل المتین
هوش مصنوعی: از دلیری تو در صحرای زندگی، راهی درست و مستقیم به دست آمده است و همچنین از قوام و استحکام شخصیت تو، پیوستگی و استحکام در کارهایت دیده می‌شود.
غنچه پژمرده ای از لاله زارت شمع طور
قطره افسرده ای از زمزمت در ثمین
هوش مصنوعی: تو یک غنچه پژمرده از باغ لاله‌ای و همچون شمعی هستی که از قطره‌های باران افسرده شده‌ای، مثل ناله‌ای ملایم در جایی سرشار از زیبایی.
در بیابان طلب یک العطش گوی تو خضر
در حریم قدس یک پروانه ات روح الامین
هوش مصنوعی: در بیابان، به دنبال تشنه‌ای بگرد که تو را به ایزد نزدیک کند، همان‌طور که خضر در مکان‌های مقدس است و پروانه‌ای همچون روح القدس، به تو الهام می‌بخشد.
مصرع برجسته ای دیوان موجودات را
از حجر اینک نشان انتخابت بر جبین
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح نشان داده شده که یک اثر خاص و بارز از طبیعت یا موجودات، مانند اثر انگشت، به عنوان علامتی از انتخاب و تمایز بر پیشانی یا چهره‌ای نقش بسته است. این تصویر به نوعی بیانگر زیبایی و جاذبه‌ای است که در این موجودات وجود دارد و تأکید می‌کند که هر کدام دارای ویژگی‌های خاص و منحصر به فردی هستند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند.
میهمانداری به الوانهای نعمت خلق را
چون خلیل الله داری هر طرف صد خوشه چین
هوش مصنوعی: به تمام وجود از مهمان‌نوازی و نعمت‌های مختلف زندگی لذت ببر، همان‌طور که ابراهیم خلیل (ع) در مهمان‌نوازی معروف بود، تو نیز از هر سو برکات و زیبایی‌ها را به جمع بیاور.
طاق ابروی ترا تا دست قدرت نقش بست
قامت افلاک خم شد، راست شد پشت زمین
هوش مصنوعی: وقتی که قدرت به زیبایی ابروی تو شکل داد، آسمان‌ها خم شدند و قامت زمین راست شد.
مردم چشم جهان بین سپهر اخضری
جای حیرت نیست گر باشد لباست عنبرین
هوش مصنوعی: مردم با چشمانی که به جهان آگاهی دارند، در آسمان آبی جایی برای شگفتی نیست اگر لباسی معطر و خوشبو بر تن داشته باشید.
شش جهت چون خانه زنبور پرغوغای توست
کهکشان از نوشخند توست جوی انگبین
هوش مصنوعی: در این دنیا هر شش سمت مانند خانه‌ای پر از فعالیت و جنب‌وجوش زنبورهاست، و کهکشان به زیبایی و شادابی لبخند تو وابسته است، مانند جوی شیرین عسل.
عالم اسباب را از طاق دل افکنده ای
نیست نقش بوریا در خانه ات مسندنشین
هوش مصنوعی: در دل تو جایی برای نگرانی و خستگی از دنیا نیست. در خانه‌ات، محصول و نتیجه کارهای دنیا به چشم نمی‌خورد و زندگی‌ات بر اساس آرامش و راحتی استوار است.
تا به کف نگرفته بود از سایه ات رطل گران
در کشاکش بود از خمیازه رگهای زمین
هوش مصنوعی: قبل از اینکه از سایه تو بار سنگینی به دست بیارم، زمین به شدت از خواب و کسل بودن خودش در حال کشاکش بود.
با صفای جبهه صاف تو از کم مایگی
چون دروغ راست مانندست صبح راستین
هوش مصنوعی: این بیت به بیان زیبایی و خلوص چهره‌ء فردی می‌پردازد که با دل پاک و بدون ریا، همچون صبحی واقعی و روشن به نظر می‌رسد. فردی که از کمال و معنویتی سرشار است و در مقابل دلائل زودگذر و ناپایدار کم‌رنگ می‌شود. به عبارت دیگر، این چهره به قدری زلال و خالص است که همه‌چیز در اطرافش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و به حقیقت نزدیک‌تر می‌کند.
آب شوری در قدح داری و از جوش سخا
می کنی تکلیف خلق اولین و آخرین
هوش مصنوعی: در ظرفی آب شور قرار دارد و تو با سخاوت و generosity از آن می‌نوشی و به وظایف و نیازهای مردم در هر زمان و مکان رسیدگی می‌کنی.
از ثبات مقدم خود عذرخواهی می کنی
پای عصیان هر که را لغزید از اهل زمین
هوش مصنوعی: تو به خاطر استواری و پایداری‌ات از خود عذرخواهی می‌کنی، در حالی که هر کسی که از زمین خطا کرده، به خاطر نافرمانی‌اش، بهانه‌ای ندارد.
روی عالم را ز برگ لاله داری سرختر
گرچه خود چون داغ می پوشی لباس عنبرین
هوش مصنوعی: ظاهر تو به زیبایی و درخشانی گل لاله است و گرم‌تر از آن سرخی را به نمایش می‌گذارد، هرچند در باطن خود درد و رنجی را تحمل می‌کنی که مشابه زخم و آسیب است و بر اساس آن، لباسی خوشبو و زیبا بر تن کرده‌ای.
بوسه در یاقوت خوبان دارد آتش زیر پا
بر امید آن که خدام ترا بوسد زمین
هوش مصنوعی: بوسه بر یاقوت زیبایی‌ها اندکی آتش به زیر پا دارد، با این امید که خداوند، زمین را به خاطر تو ببوسد.
گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نیست
نقش دیوارست اینجا شهپر روح الامین
هوش مصنوعی: هر پروانه‌ای نمی‌تواند دور نور تو بچرخد، چرا که اینجا دیواری است که مانع می‌شود. در اینجا، پرچم روح‌الامین به اهتزاز درآمده است.
تا ز دامنگیریت کوته نماند هیچ دست
می کشی چون پرتو خورشید دامن بر زمین
هوش مصنوعی: تا زمانی که از جذب تو دور مانده نماند، دست خود را چون پرتو خورشید بر زمین می‌کشی.
هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست
گرد عصیان پا کردی از رخش با آستین
هوش مصنوعی: هر گنهکاری که به دامن پاک تو دست زد، به خاطر نافرمانیش بی‌معنا شد و از چهره‌ات با آستین خود دور شد.
ساغر لبریز رحمت را تو زمزم کرده ای
چون به رحمت ننگری در سینه های آتشین؟
هوش مصنوعی: تو که جام پر از رحمت را زلال و شفاف کرده‌ای، چگونه می‌توانی به رحمت بنگری و در دل‌هایی که در آتش درد و اندوه می‌سوزند، بی‌تفاوت بمانی؟
تا به روی خاک تردامن نیفتد سایه ات
پهن سازد هر سحر خورشید دامن بر زمین
هوش مصنوعی: تا وقتی که سایه‌ات بر روی زمین نیفتد، هر صبح خورشید دامنش را بر زمین گسترش می‌دهد.
تا شبستان فنا جایی ناستد چون شرر
گر به روی آتش دوزخ فشانی آستین
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دنیای فنا راهی نیست، مانند شعله‌های آتش که بر روی آتش دوزخ می‌افتند، نباید آستین خود را به آن سو بگشاییم.
انبیا چندین چه می کوشند در تعمیر تو؟
گنج رحمت نیست گر در زیر دیوارت دفین
هوش مصنوعی: پیام این بیت می‌گوید که پیامبران و کسانی که در راه هدایت انسان‌ها کوشش می‌کنند، به خاطر چه چیزی تلاش می‌کنند؟ زیرا اگر نعمت‌ها و رحمت‌ها در دل تو نهفته نباشد، هیچ فایده‌ای ندارد که این پیام‌ها را به تو برسانند. به عبارت دیگر، اگر در وجود تو ظرفیت و پذیرا بودن برای پذیرش رحمت‌ها وجود نداشته باشد، تمام تلاش‌ها بی‌ثمر خواهد بود.
در هوای حسن شورانگیز آب زمزمت
جمله از سر رفت دیگ مغزهای آتشین
هوش مصنوعی: در فضایی سرشار از زیبایی و جذابیت، صدای زلال آب مانند زمزمه‌ای لطیف، تمام افکار و احساسات پرهیجان و داغ را تحت تاثیر قرار داده و از یاد می‌برد.
نیستی گر مهردار رحمت پروردگار
چون نگین بهر چه داری این سیاهی بر جبین؟
هوش مصنوعی: اگر رحمت پروردگار را نداشته باشی، که در واقع به مانند مرواریدی با ارزش هستی، پس این سیاهی که بر پیشانی‌ات است، برای چیست؟
هست اسماعیل یک قربانی لاغر ترا
کز نم خونش نکردی لاله گون روی زمین
هوش مصنوعی: اسماعیل یک قربانی لاغر است و تو به خاطر خون او، زمین را رنگین نکردی و آن را به رنگ گل لاله درآمده نمی‌بینی.
گر زبان ناودانت چون قلم می داشت شق
پاک می شد از غبار معصیت روی زمین
هوش مصنوعی: اگر زبان تو همانند قلم نیکو بود، زمین از آلودگی گناهان پاک می‌شد.
تا در تکلیف بر روی جهان واکرده ای
در پس درمانده است از شرم، فردوس برین
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو با چهره‌ای روشن و سرزنده بر روی جهان حاضر شده‌ای، در پس این چهره، دنیایی از شرم و پریشانی نهفته است که به خاطر تو و زیبایی‌ات به وجود آمده است.
در حریم جنت آسای تو اهل دید را
در نظر می آید از هر شمع جوی انگبین
هوش مصنوعی: در مکان خوشبو و آرامش‌بخش تو، برای آنهایی که بینا هستند، از هر شمعی، شیرینی عسل حس می‌شود.
ناودان گوهر افشانت ز رحمت آیه ای است
از حریم لطف نازل گشته در شان زمین
هوش مصنوعی: ناودانی که گوهرها را پراکنده می‌کند، نمادی از رحمت الهی است که به زحمت و لطف در زمین نازل شده است.
گر نه ای روشنگر آیینه دلها، چرا
جامه و دست و رخت پیوسته باشد عنبرین؟
هوش مصنوعی: اگر تو روشنی بخش دل‌ها نیستی، پس چرا همیشه لباس و دستان و لوازم من عطر عنبر دارند؟
ایمنند از آتش دوزخ پرستاران تو
حق گزاری شیوه توست ای بهشت هشتمین
هوش مصنوعی: پرستاران تو از آتش جهنم در امانند؛ زیرا راه و رسم تو حق‌پرستی است، ای بهشت هشتم.
غفلت و نسیان ندارد بر مقیمان تو دست
برنچیند دانه ای بی ذکر مرغی از زمین
هوش مصنوعی: کسانی که در نزد تو زندگی می‌کنند، از غفلت و فراموشی در امانند و هیچ دانه‌ای از زمین بدون یاد کردن از تو برداشت نمی‌شود.
هیچ کس ناخوانده نتواند به بزمت آمدن
چون در رحمت نداری گرچه دربان در کمین
هوش مصنوعی: اگر در مهمانی‌ات جایی برای ناخوانده‌ها نباشد، حتی اگر دربان هم در انتظار باشد، هیچ کس نمی‌تواند بدون دعوت وارد شود.
می زنی یک ماه دامن بر میان در عرض سال
می دهی سامان کار اولین و آخرین
هوش مصنوعی: تو در یک سال، یک بار با زیبایی و سلیقه خاصی، دامن زیبای خود را برمی‌داری و در این زمان، همه امور دنیا را به سامان می‌رسانی.
هیچ تعریفی ترا زین به نمی دانم که شد
در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین
هوش مصنوعی: هیچ تعریفی نمی‌توانم از تو ارائه دهم که نشان دهد در وجودت جوهر نابی مثل امیرالمؤمنین نمایان شده است.
بهترین خلق بعد از بهترین انبیا
ابن عم مصطفی داماد خیرالمرسلین
هوش مصنوعی: بهترین انسان‌ها بعد از بهترین پیامبران، پسرعمو و داماد پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) هستند.
تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود
ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین
هوش مصنوعی: نبردن شمشیر ذوالفقار به معنای این است که اگر زمین، بر کسی نبود که همواره در حال مبارزه و دفاع از حق باشد، او همیشه در حالت ضعف و درماندگی باقی می‌ماند، همانند کودکی که مادرش را ندارد و به خاک افتاده است.
خانه زنبور دل بی شهد ایمان مانده بود
گر نمی شد باعث تعمیر او یعسوب دین
هوش مصنوعی: خانه زنبور دل بدون شهد ایمان خالی مانده بود و اگر یعسوب دین نمی‌آمد، هیچ چیزی نمی‌توانست به آن سر و سامان بدهد.
تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان
تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگاه حیدر (علی) به چیزی نیفتد، آسمان به حرکت درنمی‌آید و تا زمانی که نگوید "یا علی"، جهان از جا کنده نمی‌شود.
در زمان رحمت سرشار عصیان سوز تو
مد آهی می کشد گاهی کرام الکاتبین
هوش مصنوعی: در زمانی که رحمت الهی به اوج خود رسیده، گاهی در دل نویسندگان اعمال انسان‌ها (کرام الکاتبین) از شدت گناهان و نافرمانی‌ها، آه و ناله‌ای شکل می‌گیرد.
نقطه بسم اللهی فرقان موجودات را
در سواد توست علم اولین و آخرین
هوش مصنوعی: نقطه آغازین عالم، که به نوعی نمایانگر اصل و منشاء همه چیز است، در علم و دانش تو قرار دارد و تو به نوعی نماینده شامل‌ترین علم‌ها، چه دانش‌های آغازین و چه دانش‌های پایانی، هستی.
شهپر رحمت بود هر حرفی از نام علی
این دو شهپر برد عیسی را به چرخ چارمین
هوش مصنوعی: هر کلمه از نام علی مانند بالی از رحمت است که عیسی را به آسمان چهارم می‌برد.
سرفراز از اول نام تو عرش ذوالجلال
روشن از خورشید رویت نرگس عین الیقین
هوش مصنوعی: از آغاز، نام تو موجب شگفتی و افتخار است، عرش کبریایی با نور چهره‌ات درخشان شده و مانند خورشید درخشندگی دارد. تو به وضوح و یقین مانند نرگس در این زیبایی جلوه‌گری می‌کنی.
چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست
جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین
هوش مصنوعی: چون لباس کعبه بر روی بت مناسب نیست، بنابراین نام امیرالمؤمنین بر کسی جز تو زیبا نیست.

حاشیه ها

1395/03/02 10:06
منتقد

سلام.
این مصرع را اصلاح کنید:
گرد عصیان پاک کردی از رخش با آستین
"ک" در پاک جا افتاده

سلام. در مصراع دوم بیت نخست، اشتباه تایپی صورت گرفته و به جای نکهت، نهکت تایپ شده است. لطفا اصلاح شود.