گنجور

شمارهٔ ۱۰

معشوقه طرفه طرفه نماید گل از رخان
وز مشک نافه نافه گشاید بر ارغوان
زان طرفه طرفه، طرفه فروشان همه خجل
زین نافه نافه، نافه گشاید همی دهان
خالش چو دانه دانه سپنداست زیر زلف
زلفش چو حلقه حلقه کمند است بر رخان
زان دانه دانه، دانه نارم شده سرشک
زین حلقه حلقه، حلقه شده بر دلم جهان
رویش چو توده توده گل لعل در چمن
خطش چو تازه تازه بنفشه به بوستان
زان توده توده، توده مرا لعل پر ز زر
زین تازه تازه، تازه مرا عشق پر نشان
چشمش به جمله جمله زمن هوش برد و صبر
جعدش به پاره پاره زمن دل ببرد و جان
زان جمله جمله جمله برانم زدیده اشک
زین پاره پاره، پاره کنم جامه هر زمان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

معشوقه طرفه طرفه نماید گل از رخان
وز مشک نافه نافه گشاید بر ارغوان
هوش مصنوعی: عشق با لطافت و زیبایی، چهره‌اش را مانند گل به نمایش می‌گذارد و بویی خوش از ناحیه‌اش منتشر می‌شود که زینت‌بخش گل‌های ارغوانی است.
زان طرفه طرفه، طرفه فروشان همه خجل
زین نافه نافه، نافه گشاید همی دهان
هوش مصنوعی: از آن سو، تمام فروشندگان زیبا و ظرافت‌ساز متعجب و خجل هستند، چرا که این خوشه‌ی عطر، خود به تنهایی دهان را می‌گشاید و همه را به شگفتی می‌افکند.
خالش چو دانه دانه سپنداست زیر زلف
زلفش چو حلقه حلقه کمند است بر رخان
هوش مصنوعی: صورت او مانند دانه‌های سپند زیباست و زیر زلف‌هایش که به شکل حلقه‌های کمند در آمده، چهره‌اش درخشش خاصی دارد.
زان دانه دانه، دانه نارم شده سرشک
زین حلقه حلقه، حلقه شده بر دلم جهان
هوش مصنوعی: از آن دانه‌ها، اشک من چون دانه‌ای می‌ریزد و این حلقه‌ها، قلب مرا در بر گرفته و دنیای مرا شکل داده‌اند.
رویش چو توده توده گل لعل در چمن
خطش چو تازه تازه بنفشه به بوستان
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند گل‌های قرمزرنگ در باغ زیباست و خط و نشانش همچون بنفشه‌های تازه در بوستان جلوه‌گری می‌کند.
زان توده توده، توده مرا لعل پر ز زر
زین تازه تازه، تازه مرا عشق پر نشان
هوش مصنوعی: از آن جمعیت انبوه، توده‌ای وجود دارد که مرا با زیبایی‌های درخشان و تازه‌اش پر کرده است، عشق من به تازگی و نشان‌هایش جانم را پر کرده است.
چشمش به جمله جمله زمن هوش برد و صبر
جعدش به پاره پاره زمن دل ببرد و جان
هوش مصنوعی: چشم او با زیبایی‌اش تمام توجه من را جلب کرد و حوصله افسونگر او، قلب و جانم را از من گرفت.
زان جمله جمله جمله برانم زدیده اشک
زین پاره پاره، پاره کنم جامه هر زمان
هوش مصنوعی: از آن همه سخن و کلام، اشک‌هایم را می‌ریزم و از این غم و رنج، هر لحظه لباس خود را پاره می‌کنم.