گنجور

شمارهٔ ۹۰

ای دو چشم اجل به تو نگران
چند خندی زگریه دگران
لقب تو چه سود صدر اجل
چون اجل هست سوی تو نگران
اجل از تو کران نخواهد کرد
گر بگیری جهان کران به کران
چند نازی که معتبر شده ام
بنخواهند مرد معتبران
از پی دفع مرگ و حفظ حیات
حیله ها ساختند حلیه گران
به هنر قصد مرگ دفع نشد
تا بمردند همچو بی هنران
بینم از بهر مال عاریتی
پدران اوفتاده در پسران
بی خطر نعمتی بود که رسد
پسران را ز مردن پدران
هر چه بر وی نشست نام فنا
بی خطر گشت نزد با خطران
مال و ملکی که بر گذر باشد
نکند عاقل اعتماد بر آن
گر همی ملک بی گذر طلبی
دل منه بر زمانه گذران
از پی این جهان بی سر و بن
چون همی سر فدا کنند سران
آخر از کارها خبر یابند
روزی این غافلان بی خبران
وقت مردن ضعیف دل گردند
این قوی گردنان بی جگران
کار و کردار ما همی شمرند
این رقیبان نیک و بد شمران
همه غمها سبک شود بر دل
گر ترازو بود به حشر گران

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دو چشم اجل به تو نگران
چند خندی زگریه دگران
هوش مصنوعی: ای چشم‌ها، چرا به دلِ دیگران می‌نگری و به آن‌ها که در حال گریه‌اند، نمی‌اندیشی وقتی که تو خود در حال خندیدن هستی؟
لقب تو چه سود صدر اجل
چون اجل هست سوی تو نگران
هوش مصنوعی: لقب و عنوان تو چه فایده‌ای دارد، وقتی که زمان مرگ همواره به سمت تو در حرکت است و باید نگران آن باشی.
اجل از تو کران نخواهد کرد
گر بگیری جهان کران به کران
هوش مصنوعی: اگر تو دنیا را از سر تا پا بگیری، مرگ همچنان به تو نزدیک نخواهد شد.
چند نازی که معتبر شده ام
بنخواهند مرد معتبران
هوش مصنوعی: مدتی است که به خاطر زیبایی و جذابیت‌هایم مورد توجه و خواست افراد مهم و با نفوذ قرار گرفته‌ام.
از پی دفع مرگ و حفظ حیات
حیله ها ساختند حلیه گران
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از مرگ و حفظ زندگی، تزویر و نیرنگ‌هایی به کار می‌برند.
به هنر قصد مرگ دفع نشد
تا بمردند همچو بی هنران
هوش مصنوعی: تا زمانی که به هنرمندی نپردازند، مرگ به سراغشان نمی‌آید و مانند کسانی که هنری ندارند، نمی‌میرند.
بینم از بهر مال عاریتی
پدران اوفتاده در پسران
هوش مصنوعی: من می‌بینم که به خاطر مال و دارایی که به نسل‌های بعدی به ارث رسیده، پدران برای پسران خود دچار مشکلات و سختی‌ها شده‌اند.
بی خطر نعمتی بود که رسد
پسران را ز مردن پدران
هوش مصنوعی: نعمتی که از مردن پدران به پسران می‌رسد، بدون خطر است.
هر چه بر وی نشست نام فنا
بی خطر گشت نزد با خطران
هوش مصنوعی: هرچه بر او قرار گیرد، نام نابودی بی‌خطر شده و در نزد کسانی که در خطر هستند، وضعیت بهتری پیدا می‌کند.
مال و ملکی که بر گذر باشد
نکند عاقل اعتماد بر آن
هوش مصنوعی: مال و املاکی که موقتی و در دسترس هستند، نمی‌توان به آن‌ها به عنوان یک منبع مطمئن و پایدار اعتماد کرد.
گر همی ملک بی گذر طلبی
دل منه بر زمانه گذران
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به مملکت بی‌انتها دست یابی، نباید دل‌نگران دنیای گذرا و فانی باشی.
از پی این جهان بی سر و بن
چون همی سر فدا کنند سران
هوش مصنوعی: افراد بدون توجه به اصول و پایه‌های این دنیا، جان خود را فدای امور بی‌اساس و سطحی می‌کنند.
آخر از کارها خبر یابند
روزی این غافلان بی خبران
هوش مصنوعی: روزگاری خواهد رسید که این افراد بی‌خبر از واقعیت، از کارها مطلع خواهند شد.
وقت مردن ضعیف دل گردند
این قوی گردنان بی جگران
هوش مصنوعی: در زمان مرگ، افرادی که روحیه ضعیفی دارند، ناتوان‌تر می‌شوند، در حالی که افراد قوی و نیرومند، بدون ترس و استقامت به این مرحله نزدیک می‌شوند.
کار و کردار ما همی شمرند
این رقیبان نیک و بد شمران
هوش مصنوعی: عمل و رفتار ما را این رقبای ما می‌شمارند و در نظر می‌گیرند، چه خوب و چه بد.
همه غمها سبک شود بر دل
گر ترازو بود به حشر گران
هوش مصنوعی: اگر در قیامت معیار و ترازی برای سنجش وجود داشته باشد، تمام غم‌ها و ناراحتی‌ها بر دل انسان سبک خواهد شد.