شمارهٔ ۴۱
 اگر مروت و جود است در جهان موجود 
 چرا ز هر دو به حاصل نمی شود مقصود 
 گمان برم که دراین روزگار تیره چو شب 
 بخفت چشم مروت بمرد مادر جود 
 ز سیر هفت ستاره دراین دوازده برج 
 به ده دوازده سال اندراین دیار و حدود 
 هزار شخص کریم از وجود شد به عدم 
 که یک کریم نمی آید از عدم به جود 
 در این زمانه به جز مدخل و حسود نماند 
 بریده باد سر مدخل و زبان حسود 
 وگر به دست منستی عمود صبح منیر 
 بکوبمی سر اهل زمانه را به عمود 
 و گر حکایت مسعود سعد و قلعه نای 
 شنیده ای که در او ماند مدتی مطرود 
 یقین بدان که ز بد حالی و شکسته دلی 
 زمانه قلعه نای است و ما در او مسعود 
 ز کردگار همه حسن عاقبت خواهم 
 که این دعاست به نزدیک عاقلان معهود 
 چو در زمانه یکی معطی و کریم نماند 
 چگونه عاقبت کار ما بود محمود 
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 اگر مروت و جود است در جهان موجود 
 چرا ز هر دو به حاصل نمی شود مقصود 
هوش مصنوعی: اگر در دنیای ما سخاوت و انسانیت وجود دارد، پس چرا به هدف نهایی از هر دوی این ویژگیها نمیرسیم؟
 گمان برم که دراین روزگار تیره چو شب 
 بخفت چشم مروت بمرد مادر جود 
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این روزهای تاریک و غمانگیز، چشم درک و Mروت از خواب رفته و فضیلت و سخاوت نیز به فراموشی سپرده شده است.
 ز سیر هفت ستاره دراین دوازده برج 
 به ده دوازده سال اندراین دیار و حدود 
هوش مصنوعی: در اینجا به حرکت هفت ستاره در میان دوازده برج آسمانی اشاره شده و بیان میشود که این مسیر در این سرزمین و نواحی به مدت ده تا دوازده سال ادامه دارد.
 هزار شخص کریم از وجود شد به عدم 
 که یک کریم نمی آید از عدم به جود 
هوش مصنوعی: هزاران انسان شریف و بخشنده از وجود به نیستی رفتند، اما هیچ فرد بخشندهای از نیستی به وجود نمیآید.
 در این زمانه به جز مدخل و حسود نماند 
 بریده باد سر مدخل و زبان حسود 
هوش مصنوعی: در این دوره، جز درهایی برای ورود و حسادتهای بیمورد چیز دیگری نمانده است. امیدوارم که سر آن در و زبان حسود بریده و خاموش شود.
 وگر به دست منستی عمود صبح منیر 
 بکوبمی سر اهل زمانه را به عمود 
هوش مصنوعی: اگر تو در دست من نباشی، صبح روشنی را برای فرود آوردن بر سر مردم زمانهام به کار میزنم.
 و گر حکایت مسعود سعد و قلعه نای 
 شنیده ای که در او ماند مدتی مطرود 
هوش مصنوعی: اگر داستان مسعود سعد و قلعه نای را شنیدهای، بدان که او مدتی در آنجا به دور از مردم و رانده شده بود.
 یقین بدان که ز بد حالی و شکسته دلی 
 زمانه قلعه نای است و ما در او مسعود 
هوش مصنوعی: بدان که به خاطر بدبختی و دل شکستهای که داریم، زمانه همچون قلعهای است که ما در آن محبوس هستیم.
 ز کردگار همه حسن عاقبت خواهم 
 که این دعاست به نزدیک عاقلان معهود 
هوش مصنوعی: از خداوند میخواهم که عاقبت خوبی نصیبم کند، زیرا این دعا در نزد افراد خردمند شناخته شده است.
 چو در زمانه یکی معطی و کریم نماند 
 چگونه عاقبت کار ما بود محمود 
هوش مصنوعی: وقتی در دنیا کسی بخشنده و مهربان باقی نماند، آینده ما به چه صورتی خواهد بود؟

ادیب صابر