شمارهٔ ۴۹
به روی توام دل گشاید همی
گرم زلف تو دل رباید همی
لب توست درمان درد دلم
دلم سوی او زان گراید همی
همه سود من هست در وصل تو
فراق توام زآن گزاید همی
شراب آر خیز ای دلارام یار
که هشیار بودن نشاید همی
خوش آید جوانی و عشق و شراب
چو این بود دیگر چه باید همی
ز کاری که دارد تعلق به دل
مرا عاشقی خوشتر آید همی
چو نام می و عاشقی بشنوم
دل اندر بر من نپاید همی
مرا مست کن کانده روزگار
ز هشیار بودن فزاید همی
گرم مست بینی نکوهش مکن
که هر هوشیار این ستاید همی
نتابم سر از راه عشق و شراب
که عقل این چنین ره نماید همی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به روی توام دل گشاید همی
گرم زلف تو دل رباید همی
هوش مصنوعی: دل من به روی تو باز میشود، زیرا زیبایی موهای تو قلبم را میرباید.
لب توست درمان درد دلم
دلم سوی او زان گراید همی
هوش مصنوعی: لبهایت، درمان دردهای دل من هستند و دلم به خاطر تو همیشه به سمت او گرایش دارد.
همه سود من هست در وصل تو
فراق توام زآن گزاید همی
هوش مصنوعی: تمام بهره من در وصال تو است، اما جدایی از تو نیز از آن میچستد و بر من تاثیر میگذارد.
شراب آر خیز ای دلارام یار
که هشیار بودن نشاید همی
هوش مصنوعی: ای عزیز و دلربا، بیا و شراب بیاور تا با هم بنوشیم، زیرا بیدار و هوشیار بودن برای ما مناسب نیست.
خوش آید جوانی و عشق و شراب
چو این بود دیگر چه باید همی
هوش مصنوعی: جوانی، عشق و شراب لذت بخشند و اگر اینها هست، دیگر چه چیز لازم است؟
ز کاری که دارد تعلق به دل
مرا عاشقی خوشتر آید همی
هوش مصنوعی: از کاری که به دل من مربوط است، عاشقی برایم دلنشینتر است.
چو نام می و عاشقی بشنوم
دل اندر بر من نپاید همی
هوش مصنوعی: زمانی که نام شراب و عشق را میشنوم، دلم دیگر در سینهام آرام نمیگیرد.
مرا مست کن کانده روزگار
ز هشیار بودن فزاید همی
هوش مصنوعی: مرا سرمست کن، زیرا در این دنیای پر از تغییر، بودن در حالت هوشیاری فقط باعث افزایش دردسر میشود.
گرم مست بینی نکوهش مکن
که هر هوشیار این ستاید همی
هوش مصنوعی: اگر کسی را در حال مستی ببینی، او را سرزنش نکن، چرا که هر فرد باهوش و هوشیاری این حالت را ستایش میکند.
نتابم سر از راه عشق و شراب
که عقل این چنین ره نماید همی
هوش مصنوعی: نمیتوانم از مسیر عشق و نوشیدن شراب دور شوم، زیرا عقل نمیتواند اینگونه راهنمایی کند.