شمارهٔ ۴۲
ماه را ماند رخش ناکاسته
زلف چون شب ماه را آراسته
سرو بالایی که چون بالای او
باغبان یک سرو ناپیراسته
تا مرا سودای آن مه در سر است
ماه را مانم ولیکن کاسته
در نشست و خاست چون سرو است و مه
فتنهای زان سرو و مه برخاسته
از همه خوبان دل او را خواسته است
هم دلش دارم فدا هم خواسته
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه را ماند رخش ناکاسته
زلف چون شب ماه را آراسته
هوش مصنوعی: ماه مانند چهرهای زیبا و دستنخورده به نظر میرسد که زلفهایش همچون شب، به شکلی دلربا و آراسته شده است.
سرو بالایی که چون بالای او
باغبان یک سرو ناپیراسته
هوش مصنوعی: سرو بلندی که بالای آن باغبان تنها یک سرو بینظم و بیقواره است.
تا مرا سودای آن مه در سر است
ماه را مانم ولیکن کاسته
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دل من عشق به آن ماه زیبا وجود دارد، همچنان به او میمانم، هرچند که از زیبایی او کم شده باشد.
در نشست و خاست چون سرو است و مه
فتنهای زان سرو و مه برخاسته
هوش مصنوعی: در حرکت و رفتار همانند سرو و ماه است و فتنه ای به خاطر آن سرو و ماه به پا شده است.
از همه خوبان دل او را خواسته است
هم دلش دارم فدا هم خواسته
هوش مصنوعی: کسی که از میان تمام خوبان، دل را میطلبد، من نیز دل در گرو او دارم و فدای او میشوم.