شمارهٔ ۴
دوش نبرده ست مرا هیچ خواب
خفتن عشاق نباشد صواب
چشم من ار خواب نیابد رواست
آب گرفته است در او جای خواب
گر شکر آمد لب شیرین یار
چونکه مرا تلخ فرستد جواب
در لب لعلش همه نوش است و قند
در سر زلفش همه پیچ است و تاب
بی رخ او نور نیابد قمر
بی لب او نوش نگردد شراب
باد چون بربود نقاب از رخش
دیده من (بر) فلک آفتاب
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش نبرده ست مرا هیچ خواب
خفتن عشاق نباشد صواب
هوش مصنوعی: شب گذشته من هیچ خواب و استراحتی نبردم، زیرا خوابیدن در عشق، کاری نادرست و ناپسند است.
چشم من ار خواب نیابد رواست
آب گرفته است در او جای خواب
هوش مصنوعی: اگر چشم من خواب نبیند، اشکالی ندارد، زیرا در آن جای خواب، آب جمع شده است.
گر شکر آمد لب شیرین یار
چونکه مرا تلخ فرستد جواب
هوش مصنوعی: اگر لب شیرین محبوبم شکرین باشد، چرا پاسخ من را با تلخی میدهد؟
در لب لعلش همه نوش است و قند
در سر زلفش همه پیچ است و تاب
هوش مصنوعی: لب زیبای او مانند شراب شیرین است و زلفهایش همچون تاب و پیچ زیبایی دارند.
بی رخ او نور نیابد قمر
بی لب او نوش نگردد شراب
هوش مصنوعی: بدون چهره او، ماه نوری نخواهد داشت و شراب بدون لب او، طعمی نخواهد داشت.
باد چون بربود نقاب از رخش
دیده من (بر) فلک آفتاب
هوش مصنوعی: باد، چون پرده را از چهره او کنار زد، چشمان من به زیبایی آفتاب در آسمان روشن شد.