شمارهٔ ۳۳
ای دل غبار غم ببرد باد صبحدم
بر زلف دوست گر گذرد باد صبحدم
بی باد صبحدم نزنم دم که هر شبی
پیغام من به دوست برد باد صبحدم
عطر و بخور بوی به زلفش سپرده اند
بر زلف او از آن سپرد باد صبحدم
از زلف او شده است معطر چو زلف او
از بس گره که می شمرد باد صبحدم
زان زلف گشت مونس دلهای عاشقان
آری صلاح خود نگرد باد صبحدم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل غبار غم ببرد باد صبحدم
بر زلف دوست گر گذرد باد صبحدم
هوش مصنوعی: ای دل، بگذار که باد صبحگاهی غبار غم را از تو بزداید، و اگر باد بر زلف دوست بگذرد، این نیز زیبایی و شادی میآفریند.
بی باد صبحدم نزنم دم که هر شبی
پیغام من به دوست برد باد صبحدم
هوش مصنوعی: من بدون وزش نسیم صبحگاهی کلامی نمیزنم، زیرا هر شب، پیام من به محبوب به وسیله نسیم صبح منتقل میشود.
عطر و بخور بوی به زلفش سپرده اند
بر زلف او از آن سپرد باد صبحدم
هوش مصنوعی: عطر و بخور را به زلف او سپردهاند، گویی که صبحگاه باد، بوی خوشی را به زلفش هدیه داده است.
از زلف او شده است معطر چو زلف او
از بس گره که می شمرد باد صبحدم
هوش مصنوعی: زلف محبوب به قدری خوشبو و معطر است که حتی باد صبحگاهی هم از تعداد گرههای آن باخبر است.
زان زلف گشت مونس دلهای عاشقان
آری صلاح خود نگرد باد صبحدم
هوش مصنوعی: از آن زلف، دلهای عاشقان آرامش مییابد، اما در این زمان بهتر است که صبح زود بر خود مسلط باشم و از آن دوری کنم.