گنجور

شمارهٔ ۳۰

زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
عشق لب چون عقیق یارم
تا عشق عقیق او گزیدم
چون کار عقیق شد کنارم
هر چند ز دیده با عقیقم
همتای عقیق او ندارم
گر من به یمن عقیق جویم
همچون لب او به کف نیارم
تا رغبت دل به عشق باشد
در عشق عقیق آن نگارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
هوش مصنوعی: از دوتا لب مانند عقیق محبوبم، اشک‌های من به خاطر او همچون عقیق می‌چکد.
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
هوش مصنوعی: آنچه مرا به فعالیت وادار می‌کند، عشق به عقیق اوست.
کردست سرشک من عقیقین
عشق لب چون عقیق یارم
هوش مصنوعی: اشک های من نشانی از عشق هستند و لبانم مانند سنگ عقیق یارم زیباست.
تا عشق عقیق او گزیدم
چون کار عقیق شد کنارم
هوش مصنوعی: وقتی عشق او را در دل چشیدم، حال و وضعیت من مثل عقیق شد و او در کنارم قرار گرفت.
هر چند ز دیده با عقیقم
همتای عقیق او ندارم
هوش مصنوعی: هر چند که من از نظر زیبایی و جذبه، به گرد پای او هم نمی‌رسم.
گر من به یمن عقیق جویم
همچون لب او به کف نیارم
هوش مصنوعی: اگر من به خاطر خوشبختی و مقام عقیق (جواهر) را جستجو کنم، به اندازه لب‌های او (محبوب) به دست نخواهم آورد.
تا رغبت دل به عشق باشد
در عشق عقیق آن نگارم
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل به عشق تمایل داشته باشد، من هم در عشق آن نگار زیبا، مانند عقیق خواهم بود.