گنجور

شمارهٔ ۲۱

دل من بی تو حکایت ز دهان تو کند
تن من بی تو روایت ز میان تو کند
که تواند که کند با لب پرخنده مرا
گر کند خنده آن تنگ دهان تو کند
سال و مه قصد به کاسد شدن عنبر و مشک
زلف عنبر شکن مشک فشان تو کند
دل پر آتشم اندر خم زلفین تو ماند
حاش لله که آهنگ زیان تو کند
لاله رخساری و چون لاله مرا سوخته دل
عشق رخساره چون لاله ستان تو کند
هر زمانم چو کمان چفته و چون تیر نزار
تیر آن غمزه ابروی کمان تو کند
به زبان تلخ چه گویی و تو را لب چو شکر
چه شود گر دل (من) شکر زبان تو کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل من بی تو حکایت ز دهان تو کند
تن من بی تو روایت ز میان تو کند
هوش مصنوعی: دل من بدون تو داستانی را از زبان تو نقل می‌کند و بدن من بدون تو داستانی را از وجود تو تعریف می‌کند.
که تواند که کند با لب پرخنده مرا
گر کند خنده آن تنگ دهان تو کند
هوش مصنوعی: کیست که بتواند مانند تو با لبخند به من شادی دهد؟ وقتی لبخند تو آن چهره زیبا و باریک را پر از خنده کند، این کار چه تاثیری بر من خواهد داشت؟
سال و مه قصد به کاسد شدن عنبر و مشک
زلف عنبر شکن مشک فشان تو کند
هوش مصنوعی: در طول سال و ماه، زمانی که عطر خوش عنبر و مشک به خاطر زلف‌های زیبا و پیچیده‌ات از بین می‌رود، نشان از زیبایی و جذابیت توست.
دل پر آتشم اندر خم زلفین تو ماند
حاش لله که آهنگ زیان تو کند
هوش مصنوعی: دل من آتشینی است که در پیچ و تاب زلف‌های تو مانده و نمی‌توانم قبول کنم که این دل به سمت آسیب دیدن تو برود.
لاله رخساری و چون لاله مرا سوخته دل
عشق رخساره چون لاله ستان تو کند
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبایت مثل گل لاله است و دل من که به خاطر عشق تو می‌سوزد، همچون گل لاله‌ای است که تو آن را می‌چینی.
هر زمانم چو کمان چفته و چون تیر نزار
تیر آن غمزه ابروی کمان تو کند
هوش مصنوعی: هر زمان که من به حالت خمیده و کشیده شوم، نگاه تو همانند تیر از کمان، قلبم را هدف می‌گیرد.
به زبان تلخ چه گویی و تو را لب چو شکر
چه شود گر دل (من) شکر زبان تو کند
هوش مصنوعی: با زبان تلخ چه می‌توانی بگویی، وقتی لبان تو شیرین است؟ اگر دل من به زبان تو شیرینی ببخشد، چه می‌شود؟