گنجور

شمارهٔ ۲

ساقی بده آن می مصفا را
آن راحت روح پیر و برنا را
خواهی که تنت صفای جان گیرد
از کف منه آن می مصفا را
ساقی بده آن قدح که در مستی
از هستی غم، فرج دهد ما را
آن می که به زنده کردن شادی
او ماند و بس دم مسیحا را
می هست کند نشاط ناگه را
می نسیت کند غم مفاجا را
امروز شراب نوش و شادی کن
بگذار حدیث دی و فردا را
گردن منه این سپهر سرکش را
تمکین مکن این جهان رعنا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بده آن می مصفا را
آن راحت روح پیر و برنا را
هوش مصنوعی: ای ساقی! آن شرابی را که خالص و پاک است به من بده، زیرا این نوشیدنی برای جان پیر و جوانم comforting و آرامش‌بخش است.
خواهی که تنت صفای جان گیرد
از کف منه آن می مصفا را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که بدن تو صفا و آرامش روحی پیدا کند، باید آن نوشیدنی پاک و خالص را از دست ندهی.
ساقی بده آن قدح که در مستی
از هستی غم، فرج دهد ما را
هوش مصنوعی: ای ساقی، آن جام را به من بده که در حال مستی، غم‌های زندگی را از یاد ببریم و برای ما آرامش بیاورد.
آن می که به زنده کردن شادی
او ماند و بس دم مسیحا را
هوش مصنوعی: آن نوشیدنی که فقط با برانگیختن شادی او همراه است و هیچ چیز دیگر.
می هست کند نشاط ناگه را
می نسیت کند غم مفاجا را
هوش مصنوعی: شراب به طور ناگهانی شادی را به ارمغان می‌آورد و می‌تواند غم‌های ناگهانی را از بین ببرد.
امروز شراب نوش و شادی کن
بگذار حدیث دی و فردا را
هوش مصنوعی: امروز را با خوشی و نوشیدن شراب سپری کن و به فکر روزهای گذشته و آینده نباش.
گردن منه این سپهر سرکش را
تمکین مکن این جهان رعنا را
هوش مصنوعی: سرت را به آن آسمان بی‌رحم نده و به این دنیای زیبا از خود تسلیم نشان نده.