گنجور

شمارهٔ ۱۶

هر که معشوق محتشم دارد
دلبر و کام دل به هم دارد
روی نیکوش محتشم کرده است
کار معشوق محتشم دارد
زلف جادوش صبر من بر بود
زلف او جادویی چه کم دارد
روی چون چشم او دژم دارم
زلف چون پشت من به خم دارد
در من و حال من نگه نکند
از تکبر که آن صنم دارد
نکشم سر ز خط خدمت او
گرچه بر من سر ستم دارد
آتش اندر دلم زدست غمش
دل او را از این چه غم دارد
چشم من پرنم است از آتش عشق
عجب است آتشی که نم دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که معشوق محتشم دارد
دلبر و کام دل به هم دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که محبوبی باوقار و باحتشام دارد، دلبر و خواسته‌های قلبی‌اش را همراه هم دارد.
روی نیکوش محتشم کرده است
کار معشوق محتشم دارد
هوش مصنوعی: زیبایی چهره معشوق به حدی است که به طور خاص به آن توجه شده و به آن احترام گذاشته شده است.
زلف جادوش صبر من بر بود
زلف او جادویی چه کم دارد
هوش مصنوعی: زلف جادوگر او باعث صبر و تحمل من است، حالا اینکه زلف او چه جادویی دارد، کمبودی ندارد.
روی چون چشم او دژم دارم
زلف چون پشت من به خم دارد
هوش مصنوعی: من چهره‌ای گرفته و غمگین دارم که مانند چشم‌های اوست، و موهایم همچون پشت من، در هم و پیچ‌خورده است.
در من و حال من نگه نکند
از تکبر که آن صنم دارد
هوش مصنوعی: به من و شرایط من توجه نکن که او (صنم) از روی غرور این کار را انجام می‌دهد.
نکشم سر ز خط خدمت او
گرچه بر من سر ستم دارد
هوش مصنوعی: هر چند که او بر من ظلم می‌کند و به من سخت می‌گذرد، اما از خدمت به او دست نمی‌کشم و خطی از محبت و وفاداری به او را ترک نخواهم کرد.
آتش اندر دلم زدست غمش
دل او را از این چه غم دارد
هوش مصنوعی: دل من از آتش غم او می‌سوزد، ولی او در این حال هیچ نگرانی ندارد.
چشم من پرنم است از آتش عشق
عجب است آتشی که نم دارد
هوش مصنوعی: چشمان من پر از اشک عشق است، جالب اینجاست که این آتش، نم و رطوبت هم دارد.