شمارهٔ ۱۱
بر سپهر نیکویی رویش چو مه خرمن زده است
آتش عشق آن مه خرمن زده در من زده است
نام من در عشق او گشته است خرمن سوخته
تا سر زلفش ز عنبر گرد مه خرمن زده است
کوته است از دامن عقل و صبوری دست من
تا مرا سودای آن مه دست در دامن زده است
عشق شورانگیز او زد راه دین و دل مرا
گرچه او را دوست خواندم زخم چون دشمن زده است
پیش تیر عشق او از صبر جوشن ساختم
روز صبرم تیره شد تا تیر بر جوشن زده است
دیده ام روشن به رویش بود و اکنون باد سرد
خاک نومیدی مرا در دیده روشن زده است
گرچه هر دم زان دل بی رحم او آهی زنم
رحم ناید در دلش گویی دل از آهن زده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر سپهر نیکویی رویش چو مه خرمن زده است
آتش عشق آن مه خرمن زده در من زده است
هوش مصنوعی: بر فراز آسمان، زیبایی چهرهاش همچون ماه است و آتش عشق او که همچون خرمنهای پرمحصولی است، در درون من روشن شده است.
نام من در عشق او گشته است خرمن سوخته
تا سر زلفش ز عنبر گرد مه خرمن زده است
هوش مصنوعی: نام من در عشق او به اندازهای به آتش کشیده شده است که مانند خرمن سوختهای شدهام، تا جایی که سر زلفش بوی عنبر میدهد و همچون گردی بر خرمن نشسته است.
کوته است از دامن عقل و صبوری دست من
تا مرا سودای آن مه دست در دامن زده است
هوش مصنوعی: عقل و صبوری من کافی نیستند تا به آرزویم برسم، زیرا آن معشوق به قدری زیباست که مرا به خود مشغول کرده و در پرتو او، نمیتوانم آرامش داشته باشم.
عشق شورانگیز او زد راه دین و دل مرا
گرچه او را دوست خواندم زخم چون دشمن زده است
هوش مصنوعی: عشق او چنان شور و شوقی در دل و ایمان من به وجود آورد که هرچند او را محبوب میدانم، اما درد و رنجی که به من وارد کرده است، مثل زخمهای یک دشمن احساس میشود.
پیش تیر عشق او از صبر جوشن ساختم
روز صبرم تیره شد تا تیر بر جوشن زده است
هوش مصنوعی: برای مقابله با تیر عشق او، زرهای از صبر تهیه کردم، اما روزی که تیر به زرهام اصابت کرد، صبرم به تاریکی گرایید.
دیده ام روشن به رویش بود و اکنون باد سرد
خاک نومیدی مرا در دیده روشن زده است
هوش مصنوعی: چشمم روزی به روشنی او روشن بود، اما حالا وزش سرد و ناامیدی، آن روشنی را در چشمانم کمرنگ کرده است.
گرچه هر دم زان دل بی رحم او آهی زنم
رحم ناید در دلش گویی دل از آهن زده است
هوش مصنوعی: با این که هر لحظه از دل بیرحم او آه و ناله میکنم، اما به نظر میرسد که دلش هیچ رحم و مروتی ندارد و انگار دلش از آهن ساخته شده است.