گنجور

شمارهٔ ۷۹

ای با تو دلم همه وفا کرده
با من دل تو همه جفا کرده
نه عهده عاشقی به سر برده
نه وعده مردمی وفا کرده
ما را به بلای عشق ره داده
وآنگه به میان ره رها کرده
اول نظر وصال فرموده
و آخر به فراق مبتلا کرده
نه حجت عشق من فرو خوانده
نه حاجت جان من روا کرده
بی زلف دو تای خویش پشتم را
چون زلف دوتای خود دوتا کرده
ای سرو تو با قبا و عشق تو
دراعه زهد من قبا کرده
ای ماه تو با کلاه و خصمانت
قصد کله و قبای ما کرده
اقرار نمی کنی به دل بردن
من بر تو خدای راگوا کرده
بس زود نه دیر مر مرا بینی
حال تو به زین دین ادا کرده
فرزانه جمال دین ابوطالب
دل طالب مدحت و ثنا کرده
فرزند ضیای دین و دنیا را
از طلعت خویش پر ضیا کرده
گردون زغبار است توفیقش
در چشم امید توتیا کرده
وز خاک در سرای او گیتی
سرمایه زر و کیمیا کرده
ای نسبت تو به مصطفا بوده
تو حلم چو حلم مصطفا کرده
عرق تو ز عرق مصطفا رفته
تو جود چو جود مرتضا کرده
نی از تو خیال ما خجل مانده
نی در تو امید ما خطا کرده
اکرام تو طالبان حاجت را
اقبال نموده مرحبا کرده
انعام تو زایران مفلس را
با نعمت و حرمت آشنا کرده
مدح تو دهان مادحانت را
پر گوهر و در پر بها کرده
شکر تو زبان شاکرانت را
ماوای اجابت دعا کرده
امید تو بیم را امان داده
افضال تو خوف را رجا کرده
وصاف تو وهم در سخن بسته
مداح تو تکیه در سخا کرده
توفیر تو در زمانه فانی
تدبیر عمارت بقا کرده
بدگوی تو روی در اجل داده
بدخواه تو عمر در فنا کرده
ماه رمضان رسید و قندیلش
از روی قنینه ها قفا کرده
از شارب خمر ساخته مصلح
وز صاحب فسق پارسا کرده
دست همه مطربان فرو بسته
رنج همه ساقیان هبا کرده
ساقی همه روز خشک لب مانده
مطرب همه روز بی نوا کرده
آن کس که رضای مفسدان جستی
آهنگ رضای پادشا کرده
دستی که پیاله در هوا کردی
اکنون به دعاست بر هوا کرده
ای مرتبت تو بلخ بامی را
با حرمت مروه و صفا کرده
چندانکه بقاست چرخ گردان را
ایزد به بقای تو قضا کرده
خیر تو قبول روزه پذرفته
صد عید دگر تو را عطا کرده
از روزه سعادتت عطا داده
وز عید کرامتت جزا کرده
راضی ز تو کردگار و حاجتها
در روضه جود تو چرا کرده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای با تو دلم همه وفا کرده
با من دل تو همه جفا کرده
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو همیشه صادق و وفادار بوده، اما دل تو به من بی‌رحمی و آسیب رسانده.
نه عهده عاشقی به سر برده
نه وعده مردمی وفا کرده
هوش مصنوعی: نه کسی به عشق خود وفا کرده و نه به وعده‌های انسانی خود عمل کرده است.
ما را به بلای عشق ره داده
وآنگه به میان ره رها کرده
هوش مصنوعی: ما را در دام عشق گرفتار کرده‌اند و سپس در میانه‌ی راه تنها گذاشته‌اند.
اول نظر وصال فرموده
و آخر به فراق مبتلا کرده
هوش مصنوعی: در ابتدای کار، با زیبایی و محبت به من پیوند زده و در نهایت، مرا به جدایی و دوری دچار کرده است.
نه حجت عشق من فرو خوانده
نه حاجت جان من روا کرده
هوش مصنوعی: عشق من نه به گونه‌ای است که نیازهایم را برطرف کند و نه به خواسته‌های زندگی من پاسخ می‌دهد.
بی زلف دو تای خویش پشتم را
چون زلف دوتای خود دوتا کرده
هوش مصنوعی: من به خاطر بی‌زلفی محبوبم، پشت خود را مانند زلف‌های او از هم دو قسمت کرده‌ام.
ای سرو تو با قبا و عشق تو
دراعه زهد من قبا کرده
هوش مصنوعی: ای سرو، تو با ظاهر زیبایت و عشق تو، زهد من را تحت‌الشعاع قرار داده‌ای.
ای ماه تو با کلاه و خصمانت
قصد کله و قبای ما کرده
هوش مصنوعی: ای ماه، با کلاهی بر سر و با دشمنی، به هدف ما و مقام‌مان نزدیک شده‌ای.
اقرار نمی کنی به دل بردن
من بر تو خدای راگوا کرده
هوش مصنوعی: تو به خاطر اینکه دل من را برده‌ای، نمی‌خواهی اعتراف کنی. خدا را شاهد می‌گیرم.
بس زود نه دیر مر مرا بینی
حال تو به زین دین ادا کرده
هوش مصنوعی: به زودی حال تو را خواهی دید، در حالی که من به این دین آنچه را لازم بود انجام داده‌ام.
فرزانه جمال دین ابوطالب
دل طالب مدحت و ثنا کرده
هوش مصنوعی: ابوطالب که فرزانه و دارای جمال است، دل کسی را که طالب ستایش و مدح اوست، شاد کرده و خوشنود کرده است.
فرزند ضیای دین و دنیا را
از طلعت خویش پر ضیا کرده
هوش مصنوعی: فرزند روشنایی دین و دنیا را با زیبایی چهره‌اش پر از نور و روشنی کرده است.
گردون زغبار است توفیقش
در چشم امید توتیا کرده
هوش مصنوعی: جهان مانند گرد و غبار است، اما موفقیت‌هایش را در چشم امید تو به نمایش گذاشته است.
وز خاک در سرای او گیتی
سرمایه زر و کیمیا کرده
هوش مصنوعی: از خاک در خانه‌اش، دنیا را به طلا و سنگ‌های قیمتی تبدیل کرده است.
ای نسبت تو به مصطفا بوده
تو حلم چو حلم مصطفا کرده
هوش مصنوعی: تو همانی که نسبت به پیامبر رحمت، یعنی مصطفی، داری و شکیبایی تو در رفتار و طرز فکر، مانند شکیبایی آن حضرت است.
عرق تو ز عرق مصطفا رفته
تو جود چو جود مرتضا کرده
هوش مصنوعی: خون تو از خون پیامبر می‌جوشد و بخشش تو مانند بخشش علی است.
نی از تو خیال ما خجل مانده
نی در تو امید ما خطا کرده
هوش مصنوعی: نه خیال ما از تو ناامید شده و نه امید ما به تو بی‌ثمر است.
اکرام تو طالبان حاجت را
اقبال نموده مرحبا کرده
هوش مصنوعی: شما با محبت و احترام به کسانی که در پی برآورده کردن نیازهایشان هستند، خوشامد گفته‌اید و به آنها فرصتی برای موفقیت داده‌اید.
انعام تو زایران مفلس را
با نعمت و حرمت آشنا کرده
هوش مصنوعی: هدیه‌های تو زائران نیازمند را با نعمت و احترام آشنا کرده است.
مدح تو دهان مادحانت را
پر گوهر و در پر بها کرده
هوش مصنوعی: ستایش تو زبان ستایشگران را پر از دُر و گوهر کرده و به آن ارزش و بهای زیادی داده است.
شکر تو زبان شاکرانت را
ماوای اجابت دعا کرده
هوش مصنوعی: تشکر و سپاسگزاری از تو، زمینه‌ساز پذیرش دعاهای شاکران شده است.
امید تو بیم را امان داده
افضال تو خوف را رجا کرده
هوش مصنوعی: به واسطه امید تو، ترس و نگرانی آرام می‌گیرد و به خاطر نعمت‌های تو، انسان می‌تواند از دلشوره‌ها و ناامیدی‌ها رهایی یابد.
وصاف تو وهم در سخن بسته
مداح تو تکیه در سخا کرده
هوش مصنوعی: تو از وصف خود بی‌نیاز شده‌ای و مداح تو در ستایش تو به زیبایی و سخاوت اشاره می‌کند.
توفیر تو در زمانه فانی
تدبیر عمارت بقا کرده
هوش مصنوعی: نقش تو در دنیای گذرا، همچون تدبیری است که برای ساختن چیزی پایدار و ماندگار انجام می‌شود.
بدگوی تو روی در اجل داده
بدخواه تو عمر در فنا کرده
هوش مصنوعی: پیام این بیت به این معناست که کسانی که به تو بدگویی می‌کنند، خودشان در حال نزدیک شدن به پایان عمرشان هستند و برعکس، کسانی که نیت بد نسبت به تو دارند، در حال از دست دادن عمرشان هستند. در واقع، بدی دیگران به خودشان آسیب می‌زند و تو از آن بی‌نصیب خواهی ماند.
ماه رمضان رسید و قندیلش
از روی قنینه ها قفا کرده
هوش مصنوعی: ماه رمضان فرا رسیده و نور و روشنی آن از میان جویبارها و نهرهای کوچک جاری شده است.
از شارب خمر ساخته مصلح
وز صاحب فسق پارسا کرده
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال اصلاح و بهبود دیگران است، از نوشیدنی‌های غیرمجاز الهام می‌گیرد و شخصی که به گناه‌های بزرگ آلوده است، به نوعی راهی برای تقوا و درستی پیدا می‌کند.
دست همه مطربان فرو بسته
رنج همه ساقیان هبا کرده
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که همه نوازندگان از کار خود محروم شده‌اند و زحمت تمامی می‌فروشان بی‌فایده شده است. این جمله به نوعی از ناامیدی و بی‌ثمر بودن تلاش‌ها اشاره دارد.
ساقی همه روز خشک لب مانده
مطرب همه روز بی نوا کرده
هوش مصنوعی: هر روز، ساقی با لب‌های خشک و بی‌نوشیدنی می‌ماند و نوازنده نیز همیشه بی‌نوا و بدون موسیقی است.
آن کس که رضای مفسدان جستی
آهنگ رضای پادشا کرده
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال خوشنودی فاسدان است، در واقع سعی دارد رضایت پادشاه را جلب کند.
دستی که پیاله در هوا کردی
اکنون به دعاست بر هوا کرده
هوش مصنوعی: دستت که روزی پیاله را در هوا به علامت شادی و رهایی بالا بردی، حالا همان دست به دعا و خواهش در آسمان است.
ای مرتبت تو بلخ بامی را
با حرمت مروه و صفا کرده
هوش مصنوعی: ای تو که مقام و منزلتت مانند بلخ است، حرمت و احترام تو به اندازه کوه مروه و صفا است.
چندانکه بقاست چرخ گردان را
ایزد به بقای تو قضا کرده
هوش مصنوعی: هر زمان که زندگی و سرنوشت ادامه دارد، خداوند تقدیر تو را در این بقا و استمرار قرار داده است.
خیر تو قبول روزه پذرفته
صد عید دگر تو را عطا کرده
هوش مصنوعی: خیر تو باعث شده که روزه‌ات مورد قبول قرار گیرد و به همین خاطر، خداوند به تو برکت‌های دیگری نیز عطا کرده است.
از روزه سعادتت عطا داده
وز عید کرامتت جزا کرده
هوش مصنوعی: از روزهای خوشبختی‌ات به تو نعمت بخشیده و در روز جشن بزرگواری‌ات پاداشی به تو داده است.
راضی ز تو کردگار و حاجتها
در روضه جود تو چرا کرده
هوش مصنوعی: خداوند از تو راضی است و چرا باید در باغ generosity تو به دنبال خواسته‌هایم باشم؟