گنجور

شمارهٔ ۷۶

ای تو را مملکت حسن شده زیر نگین
نیست چون صورت شیرین تو صورت در چین
هست در زیر نگین مملکت عشق مرا
تا تو را مملکت حسن بود زیر نگین
غرقه فتنه شدستم ز لب و چهره تو
که دل و دیده من فتنه برانند و بر این
وصف رخسار و لب تو به شکر کردم و ماه
ماه روشن شد از این شادی و شکر شیرین
گر نه باغی و نه گردون زچه معنی است بگوی
با تو از هر دو نشان و اثر ای ماه زمین
قامتت سرو و رخت لاله و چشمت نرگس
عارضت زهره و چهره مه و دندان پروین
لب نوشین تو کوثر شد و کوی تو بهشت
سایه زلف تو طوبی شد و تو حور العین
بر جمال تو همی فتنه شود حسن و جمال
همچو دین بر خرد و رای اجل زین الدین
نور چشم شرف و فخر معالی که شده است
شخصش از نور مرکب دلش از علم عجین
طالب محمدت و منت ابوطالب کوست
به سخا بحر محیط و به سخن در ثمین
بی نظیری که نیابیش به همت مانند
بی قرینی که نبینیش به انعام قرین
حزم صافیش چو دیدار نجوم است به سیر
عزم میمونش چو ترکیب سپهر است متین
ای گرفته ز یسارت همه احرار یسار
ای یمین تو به رزق همه آفاق ضمین
آمد از جود یمین تو یسارت به فغان
که همی گرد بر آرد ز یسار تو یمین
زایر و زر ز سخای تو خطیراست و حقیر
سایل و مال ز جود تو عزیز است و مهین
تن مداح تو را هست ز دولت بستر
سر بدخواه تو را هست ز محنت بالین
هر عروسی که بزاید ز ضمیر شعرا
همه جز در مدیح تو نخواهد کابین
آفرین از پی نام تو نهاده ست خدای
همچنان کز جهت نام حسودت نفرین
لفظ را وصف بدیع تو کند سحر حلال
سنگ را لفظ ثنای تو دهد ماء معین
تو گزین همه ساداتی و نزد تو رسید
اینک آن ماه که از سال جز او نیست گزین
مصلحان را ز رسیدنش سرور است سرور
مفسدان جمله از اینکار حزینند حزین
اندر این مه همه جز سورت خیرات مخوان
وندر این مه همه جز صورت طاعات مبین
گر خرامی همه در موکب تهلیل خرام
ور نشینی همه در محفل تسبیح نشین
زاهدان بر زدن فسق کشیدند کمان
عابدان بر سپه دیو گشادند کمین
ضعفا را به چنین وقت معین باش زجود
تا بود جاه تو را ایزد دارنده معین
تا همی زینت گیتی ز مکین است و مکان
تا همی زیور عالم ز شهور است و سنین
بنده و خاشع عمر تو سنین باد و شهور
چاکر و خاضع امر تو مکان باد و مکین

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو را مملکت حسن شده زیر نگین
نیست چون صورت شیرین تو صورت در چین
هوش مصنوعی: تو که زیبایی‌ات مانند جواهری درخشان است، زیباترین جلوه‌گاه را به خود اختصاص داده‌ای و هیچ چهره‌ای به زیبایی تو نمی‌رسد.
هست در زیر نگین مملکت عشق مرا
تا تو را مملکت حسن بود زیر نگین
هوش مصنوعی: در زیر نگین عشق من، زیبایی تو قرار دارد، زیرا زیبایی تو در واقع پادشاهی عشق من است.
غرقه فتنه شدستم ز لب و چهره تو
که دل و دیده من فتنه برانند و بر این
هوش مصنوعی: من به شدت تحت تأثیر زیبایی لب و چهره تو قرار گرفته‌ام، به طوری که قلب و چشمانم را نیز به تلاطم و هیجان انداخته‌ای.
وصف رخسار و لب تو به شکر کردم و ماه
ماه روشن شد از این شادی و شکر شیرین
هوش مصنوعی: به زیبایی و دلنشینی چهره و لب‌های تو اشاره کردم و این باعث شد که ماه روشن‌تر و زیباتر از این خوشحالی و شیرینی شود.
گر نه باغی و نه گردون زچه معنی است بگوی
با تو از هر دو نشان و اثر ای ماه زمین
هوش مصنوعی: اگر نه باغی هستی و نه آسمانی، پس چه معنایی دارد که با تو درباره هر دوی اینها صحبت کنم؟ ای ماه زمین، می‌خواهم نشان و اثرت را بگویم.
قامتت سرو و رخت لاله و چشمت نرگس
عارضت زهره و چهره مه و دندان پروین
هوش مصنوعی: قد تو مانند درخت سرو است، زیبایی‌ات همانند گل لاله و چشمانت شبیه به نرگس است. صورتت مانند زهره و چهره‌ات مانند ماه می‌درخشد و دندانت مانند ستاره‌های پروین جلوه‌گری می‌کند.
لب نوشین تو کوثر شد و کوی تو بهشت
سایه زلف تو طوبی شد و تو حور العین
هوش مصنوعی: لب‌های شیرین تو مانند کوثر است و محل زندگی‌ات به بهشت تبدیل شده است. سایه موهای تو همچون درخت طوبی است و تو همانند حوری بهشتی هستی.
بر جمال تو همی فتنه شود حسن و جمال
همچو دین بر خرد و رای اجل زین الدین
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی تو باعث ایجاد فتنه و شگفتی می‌شود، همان‌طور که دین بر عقل و اندیشه آدمی تأثیر می‌گذارد و او را متأثر می‌کند.
نور چشم شرف و فخر معالی که شده است
شخصش از نور مرکب دلش از علم عجین
هوش مصنوعی: چشم و دل این شخص بواسطه‌ی علم و فضائلش روشن و پر نور است، به گونه‌ای که او به فخر و شرف رسیده و افتخار می‌آفریند.
طالب محمدت و منت ابوطالب کوست
به سخا بحر محیط و به سخن در ثمین
هوش مصنوعی: خود را در جستجوی محمد می‌یابم و منتظر ابوطالب هستم. در اینجا، سخاوتی چون دریا وجود دارد و کلامی گرانبها به گوش می‌رسد.
بی نظیری که نیابیش به همت مانند
بی قرینی که نبینیش به انعام قرین
هوش مصنوعی: وجود تو بی‌نظیر است و هیچ چیزی همانند تو را نمی‌توان پیدا کرد، مثل فردی که هیچ‌گاه دیده نمی‌شود و در کنار هدایای ارزشمند قرار ندارد.
حزم صافیش چو دیدار نجوم است به سیر
عزم میمونش چو ترکیب سپهر است متین
هوش مصنوعی: حزم و دقت او، همچون دیدن ستاره‌ها در آسمان است و اراده‌اش، مانند ساختار ثابت و محکمی که در آسمان وجود دارد، به خوبی شکل گرفته و استوار است.
ای گرفته ز یسارت همه احرار یسار
ای یمین تو به رزق همه آفاق ضمین
هوش مصنوعی: ای انسان‌هایی که از زحمت و تلاش خود بهره‌مندید، بدانید که دست شما در تأمین روزی و نعمت‌های زندگی به همه جهات عالم باز است.
آمد از جود یمین تو یسارت به فغان
که همی گرد بر آرد ز یسار تو یمین
هوش مصنوعی: آمدن نعمت و سخاوت تو، باعث شده است که هر کس از تو درخواست کند و به فریاد درآید، چرا که دست راست تو (یعنی ثروت و جود تو) همواره برکت و فراوانی می‌آورد.
زایر و زر ز سخای تو خطیراست و حقیر
سایل و مال ز جود تو عزیز است و مهین
هوش مصنوعی: زائر و ثروت در برابر سخاوت تو بسیار کم‌ارزش و کوچک هستند و درخواست‌کننده و مال در نگاه generosity تو محترم و ارزشمند به شمار می‌روند.
تن مداح تو را هست ز دولت بستر
سر بدخواه تو را هست ز محنت بالین
هوش مصنوعی: تن من از خوشبختی و نعمت تو آرامش دارد، اما از درد و رنجی که برای تو می‌کشم، در بستر خواب به دل دغدغه و نگرانی می‌افتم.
هر عروسی که بزاید ز ضمیر شعرا
همه جز در مدیح تو نخواهد کابین
هوش مصنوعی: هر شاعری که به دنیا می‌آید، هیچ‌کدام به جز بیان زیبایی‌های تو در آثارشان چیزی را نخواهند خواست.
آفرین از پی نام تو نهاده ست خدای
همچنان کز جهت نام حسودت نفرین
هوش مصنوعی: خدا به خاطر نام تو، برای تو تقدیر می‌کند، همان‌طور که به خاطر حسادتی که نسبت به تو دارد نفرین می‌فرستد.
لفظ را وصف بدیع تو کند سحر حلال
سنگ را لفظ ثنای تو دهد ماء معین
هوش مصنوعی: کلامی زیبا و دلپذیر تو آنقدر تأثیرگذار است که می‌تواند سنگ را به طلا تبدیل کند. همچنین، ستایش تو همچون آبی زلال و گوارا روح و جان را نوازش می‌دهد.
تو گزین همه ساداتی و نزد تو رسید
اینک آن ماه که از سال جز او نیست گزین
هوش مصنوعی: تو بهترین و برترین همه سادات هستی و حالا این ماه که جز او در سال نیست، به تو نزدیک شده است.
مصلحان را ز رسیدنش سرور است سرور
مفسدان جمله از اینکار حزینند حزین
هوش مصنوعی: مصلحان از آمدن او خوشحال و شادمان هستند، اما مفسدان از این موضوع غمگین و ناراحتند.
اندر این مه همه جز سورت خیرات مخوان
وندر این مه همه جز صورت طاعات مبین
هوش مصنوعی: در این فضا همه چیز را جز نیکی‌ها ننامید و در این محیط جز ظاهر عبادت‌ها را نشان ندهید.
گر خرامی همه در موکب تهلیل خرام
ور نشینی همه در محفل تسبیح نشین
هوش مصنوعی: اگر با زیبایی و آرامش قدم بزنی، همه در محفل ستایش و ذکر تو دوشادوش تو خواهند بود، و اگر نشسته‌ای، تمام حاضران در جمع ذکر و تسبیح به سمت تو خواهند آمد.
زاهدان بر زدن فسق کشیدند کمان
عابدان بر سپه دیو گشادند کمین
هوش مصنوعی: زاهدان با بی‌توجهی به دنیا و ناپاکی‌ها، دقت و مراقبت خود را معطوف به راه خدا کردند. در حالی که عابدان (مومنان) در برابر شرارت و وسوسه‌های شیطانی ایستادگی کردند و به دنبال فنون دفاعی برای دوری از خطاها برآمدند.
ضعفا را به چنین وقت معین باش زجود
تا بود جاه تو را ایزد دارنده معین
هوش مصنوعی: در زمان‌های سخت و دشوار، به افراد ضعیف کمک کن و با سخاوت و بخشش رفتار کن، زیرا در این راه خداوند تو را یاری خواهد کرد و مقام و منزلت تو را حفظ می‌کند.
تا همی زینت گیتی ز مکین است و مکان
تا همی زیور عالم ز شهور است و سنین
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی‌های دنیا از مکان و موقعیت آن نشأت می‌گیرد، اما زینت و زیبایی عالم هم ناشی از زمان‌ها و فصل‌هاست.
بنده و خاشع عمر تو سنین باد و شهور
چاکر و خاضع امر تو مکان باد و مکین
هوش مصنوعی: من خاضع و مطیع تو هستم و امیدوارم عمر تو طولانی باشد و در هر زمان و مکان، در خدمت تو باشم.