شمارهٔ ۶۵
مرا بگوی در آن نار دانه به دو نیم
چگونه تعبیه کردی دو رسته در یتیم
به تیغ عشق دلم را همی دو نیمه کند
دو رسته در تو زان نار دانه به دو نیم
به ملک جم برسم کز کف تو گیرم جام
که شکل زلف و دهانت به جیم ماند و میم
خوشا شبا که رسد در وصال تو لب من
گهی به خدمت میم و گهی به صحبت جیم
دلم گرفت حرارت ز آتش نمرود
رخت ربود طراوت ز باغ ابراهیم
خیال روی تو بهتر ز صد هزار بهار
بخور زلف تو خوشتر ز صد هزار نسیم
ز عکس چهره من طیره ماند زردی زر
ز نور عارض تو خیره شد سپیدی سیم
به من پیام فرست ای پیام تو نه گزاف
مرا سلام تو بس ای سلام تو نه سلیم
پیام تو به رخم تازگی دهد تحفه
سلام تو به دلم خرمی کند تسلیم
گهیم صلح تو تازه کند به آب امید
گهیم جنگ تو بریان کند بر آتش بیم
دلم ز عشق تو تا کی کشد در این دو میان
چو دشمنان خداوند ما عذاب الیم
سر سخا و سخن صدر ساده مجدالدین
چو دین ستوده به دین درست و طبع کریم
هم اختیار امام و هم افتخار انام
یکی به قدر عظیم و یکی به فضل عمیم
جمال و تاج معالی علی بن جعفر
چنو کریم بدیع است در جهان لئیم
کم از مناقب ذاتش بنای صد کشور
کم از مکارم طبعش حساب صد تقویم
به علم او نرسد فضل صد هزار امام
به فهم او نرسد وهم صد هزار حکیم
هنر نتیجه افعال (او) قلیل و کثیر
شرف نمونه آثار (او) حدیق و قدیم
تن موافق او را سعادت است رفیق
دل مخالف او را ندامت است ندیم
بدو عزیز شود هر که شد ز دهر ذلیل
وز او صحیح شود هر که شد ز چرخ سقیم
زهی به رتبت تو معترف سپهر و نجوم
زهی به نسبت تو محترم معد و تمیم
عبارت تو نکوخواه را شفای مسیح
اشارت تو بداندیش را عصای کلیم
گذشته قدر تو از طول و عرض هفت فلک
رسیده صیت تو بر بر و بحر هفت اقلیم
گر از مساعدت اختر است عمر و بها
ور از موافقت دولت است ناز و نعیم
ازآن به راحت روح تو نعمتی است هنی
وزاین به صحت جسم تو منتی است جسیم
همی ستاره کند همت تو را خدمت
همی خدای نهد جانب تو را تعظیم
ز خشم و عفو تو قوت برند آتش و آب
به مهر و کین تو نسبت کنند خلد و جحیم
تویی که مهر تو سازنده تر ز مرگ عدو
تویی که کین تو سوزنده تر ز خشم حلیم
گزیده ای به همه نوعها چو عقل شریف
ستوده ای به همه لفظها چو حفظ کریم
پرستش تو نشانی دهد ز جاه عریض
ستایش تو دلالت کند به مال عظیم
به دست رسم فتوت همی کنی ظاهر
به طبع شرط مروت همی کنی تقدیم
نه از خصال تو غایب شود رسوم حمید
نه با رسوم تو صحبت کند خصال ذمیم
به جنب لفظ تو ای لفظ تو بدیع و غریب
به جای طبع تو ای طبع تو جواد و کریم
نه معن زایده معطی بود نه حاتم طی
نه قس ساعده کامل بود نه قیس خطیم
تویی که هست نبی و وصیت جد و پدر
بنای شرع بدین و بدان قوی و قویم
ز بهر زلت و جرم آن یکی خجسته شفیع
ز بهر جنت و نار این یکی گزیده قسیم
نشان طاعت آن است جنت و طوبی
دلیل خدمت این است کوثر و تسنیم
ز مرکب تو که در بر و بحر برد سبق
در این ز مرغ بپر و در آن ز ماهی شیم
به سم عنا و عذاب است بر حدید و حجر
به تک عقوبت و ظلم است بر عقاب و ظلیم
به وقت سیر سبک تر رسد ز وهم سوار
به منزلی که گران تر بود ز روی غریم
ادیم از آلت زین ولگام زینت اوست
هوای طایف از آن پرورد همیشه ادیم
همیشه تا نبود بی زمانه گردش روز
همیشه تا نچخد با ستاره دیو رجیم
علو قدر تو را با ستاره باد مقام
جمال حرمت تو با زمانه باد مقیم
خجسته روز نکوخواه تو چو ظل همای
گسسته جان بد اندیش تو چو نسل عقیم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا بگوی در آن نار دانه به دو نیم
چگونه تعبیه کردی دو رسته در یتیم
هوش مصنوعی: مرا بگو در آن میوهی نار که چطور به دو نیم تقسیم کردی و دو دسته مختلف در یتیم گذاشتی؟
به تیغ عشق دلم را همی دو نیمه کند
دو رسته در تو زان نار دانه به دو نیم
هوش مصنوعی: عشق مانند تیغ بر قلبم میزند و آن را به دو نیم میکند. از این رو، من به دو بخش تقسیم میشوم، همچنان که دانههای نارنج به دو نیم میشوند.
به ملک جم برسم کز کف تو گیرم جام
که شکل زلف و دهانت به جیم ماند و میم
هوش مصنوعی: به سرزمین جم میرسم و از دست تو جامی میگیرم، زیرا شکل زلف و دهانت به حرف ج و م شباهت دارد.
خوشا شبا که رسد در وصال تو لب من
گهی به خدمت میم و گهی به صحبت جیم
هوش مصنوعی: خوشا شبهایی که در کنار تو هستم و لبم گاهی به خدمت حرف میآید و گاهی به گفتگو با دوستان.
دلم گرفت حرارت ز آتش نمرود
رخت ربود طراوت ز باغ ابراهیم
هوش مصنوعی: دلم گرفت، همچنان که آتش نمرود بر سر ابراهیم آوار شد، طراوت و زیبایی از باغ ابراهیم نیز زدوده شده است.
خیال روی تو بهتر ز صد هزار بهار
بخور زلف تو خوشتر ز صد هزار نسیم
هوش مصنوعی: تصویر زیبایی از چهره تو، جذابتر از هزاران بهار است، و لطافت موهای تو خوشایندتر از هزاران نسیم ملایم میباشد.
ز عکس چهره من طیره ماند زردی زر
ز نور عارض تو خیره شد سپیدی سیم
هوش مصنوعی: از تصویر چهره من، حالت زردی چون طلا باقی مانده است، و از نور روی تو، سفیدی مانند نقره خیرهکننده شده است.
به من پیام فرست ای پیام تو نه گزاف
مرا سلام تو بس ای سلام تو نه سلیم
هوش مصنوعی: به من پیام بفرست، زیرا سلام تو برای من کافی است و نیازی به تشریفات اضافی نیست؛ همین سلام تو برای من ارزشمند است.
پیام تو به رخم تازگی دهد تحفه
سلام تو به دلم خرمی کند تسلیم
هوش مصنوعی: پیام تو موجب نشاط و شادابی من میشود و سلام تو قلبم را پر از سرزندگی و آرامش میکند.
گهیم صلح تو تازه کند به آب امید
گهیم جنگ تو بریان کند بر آتش بیم
هوش مصنوعی: گاهی صلح و آرامش تو مانند آب امید، تازه و زنده میشود، و گاهی هم جنگ و رویارویی تو، خوف و اضطراب را همچون آتش شعلهور میکند.
دلم ز عشق تو تا کی کشد در این دو میان
چو دشمنان خداوند ما عذاب الیم
هوش مصنوعی: دلم از عشق تو نمیتواند تا کی تحمل کند، در حالی که میان من و تو مانند دشمنان خداوند، عذاب سنگینی وجود دارد.
سر سخا و سخن صدر ساده مجدالدین
چو دین ستوده به دین درست و طبع کریم
هوش مصنوعی: مجلسی که در آن سخاوت و سخن متین وجود دارد، به مانند دینی است که به درستی ارج نهاده شده و طبیعتی بزرگوار دارد.
هم اختیار امام و هم افتخار انام
یکی به قدر عظیم و یکی به فضل عمیم
هوش مصنوعی: امام و انام هر دو به نوعی مسئولیت و افتخار دارند؛ اما یکی به خاطر جایگاه بزرگش و دیگری به دلیل لطف و بخشش بزرگ.
جمال و تاج معالی علی بن جعفر
چنو کریم بدیع است در جهان لئیم
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی و مقام والا و عالی علی بن جعفر همچون هدیهای است گرانبها در دنیایی که بدان زشتی و بیاحترامی حاکم است.
کم از مناقب ذاتش بنای صد کشور
کم از مکارم طبعش حساب صد تقویم
هوش مصنوعی: این شعر به ویژگیها و محاسن برجسته یک فرد اشاره دارد. شاعر بر این نکته تأکید میکند که عظمت و خوبیهای او به قدری زیاد است که نمیتوان آن را تنها به چند کشور یا تقویم محدود کرد. به عبارتی دیگر، نشاندهنده این است که شخصیت و فضایل او بسیار فراتر از مرزها و زمانهاست و ارزشهایش قابل شمارش نیستند.
به علم او نرسد فضل صد هزار امام
به فهم او نرسد وهم صد هزار حکیم
هوش مصنوعی: علم او به قدری بلند است که حتی فضیلت صد هزار امام هم به پایش نمیرسد، و درک او به اندازهای عمیق است که حتی خیال صد هزار حکیم نیز نمیتواند به آن برسد.
هنر نتیجه افعال (او) قلیل و کثیر
شرف نمونه آثار (او) حدیق و قدیم
هوش مصنوعی: هنر نتیجه کارهای او است، که کم و زیاد آن نشانگر شرافت آثار اوست، که همواره جدید و قدیمی هستند.
تن موافق او را سعادت است رفیق
دل مخالف او را ندامت است ندیم
هوش مصنوعی: وقتی بدن با اراده و خواستههای دل هماهنگ باشد، خوشبختی حاصل میشود، اما اگر دل با بدن در تضاد باشد، پشیمانی و ندامت به همراه خواهد داشت.
بدو عزیز شود هر که شد ز دهر ذلیل
وز او صحیح شود هر که شد ز چرخ سقیم
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی بدبخت و ذلیل شده باشد، با محبت و دوستانه بودن میتواند عزیز و محبوب شود. همچنین، هر کسی که به خاطر دنیای پر تلاطم و مشکلات بیمار شده، میتواند با ایمان و امید، به صحت و سلامتی دست پیدا کند.
زهی به رتبت تو معترف سپهر و نجوم
زهی به نسبت تو محترم معد و تمیم
هوش مصنوعی: به عظمت و مقام تو آسمان و ستارگان اعتراف دارند و به نسبت و مقام تو، معد و تمیم نیز احترام میگذارند.
عبارت تو نکوخواه را شفای مسیح
اشارت تو بداندیش را عصای کلیم
هوش مصنوعی: عبارت تو مانند شفا دهندهای است که به نیکوخواهی اشاره دارد و میتواند دردها را درمان کند. همچنین، سخنان تو به مانند عصای موسی است که بر بداندیشان تأثیر میگذارد و آنها را هدایت میکند.
گذشته قدر تو از طول و عرض هفت فلک
رسیده صیت تو بر بر و بحر هفت اقلیم
هوش مصنوعی: شما به اندازهای بزرگ و باارزش هستید که نام و اعتبار شما از آسمانها فراتر رفته و به تمام نقاط زمین نیز رسیده است.
گر از مساعدت اختر است عمر و بها
ور از موافقت دولت است ناز و نعیم
هوش مصنوعی: اگر طول عمر و ارزش زندگی به خاطر حمایت ستارهها باشد، پس ناز و نعمت هم از سازگاری با مقدرات زندگی سرچشمه میگیرد.
ازآن به راحت روح تو نعمتی است هنی
وزاین به صحت جسم تو منتی است جسیم
هوش مصنوعی: روح تو به خاطر نعمتی که دارد، در آرامش و راحتی است و این به وجود سلامتی بدنت، نشانهای از لطف و رحمت الهی است.
همی ستاره کند همت تو را خدمت
همی خدای نهد جانب تو را تعظیم
هوش مصنوعی: ستارگان به تلاشت افتخار میکنند و خداوند به تو احترام میگذارد.
ز خشم و عفو تو قوت برند آتش و آب
به مهر و کین تو نسبت کنند خلد و جحیم
هوش مصنوعی: خشم و بخشش تو باعث میشود که آتش و آب قدرت بگیرند و عشق و دشمنی تو را به بهشت و جهنم نسبت دهند.
تویی که مهر تو سازنده تر ز مرگ عدو
تویی که کین تو سوزنده تر ز خشم حلیم
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که عشق و محبتت از مرگ دشمنان هم بیشتر سازنده است و انتقامجوییات از خشم کسانی که صبور و آرامند، آسیبزنندهتر است.
گزیده ای به همه نوعها چو عقل شریف
ستوده ای به همه لفظها چو حفظ کریم
هوش مصنوعی: شما به تمام انواع و گونهها آشنا هستید، همانطور که عقل ارجمند و ارزشمند است. همچنین به همه عبارتها و سخنان تسلط دارید، مانند حافظ که در حفظ و نگهداری به شهرت رسیده است.
پرستش تو نشانی دهد ز جاه عریض
ستایش تو دلالت کند به مال عظیم
هوش مصنوعی: پرستش و ستایش از تو نشاندهنده مقام بلند و موقعیت ویژهات است و این ستایش همچنین به ثروت و دارایی زیاد تو اشاره دارد.
به دست رسم فتوت همی کنی ظاهر
به طبع شرط مروت همی کنی تقدیم
هوش مصنوعی: تو به واسطهٔ رفتار و منش نیک خود، شایستگی و مردانگی را به نمایش میگذاری و از روی طبیعت خود، ادب و جوانمردی را به جلو میآوری.
نه از خصال تو غایب شود رسوم حمید
نه با رسوم تو صحبت کند خصال ذمیم
هوش مصنوعی: نه از ویژگیهای نیکوی تو دور میشود آداب پسندیده، و نه ویژگیهای ناپسند با آداب تو ارتباط پیدا میکند.
به جنب لفظ تو ای لفظ تو بدیع و غریب
به جای طبع تو ای طبع تو جواد و کریم
هوش مصنوعی: به حرکت درآمدن کلمات تو، کلمات تو جدید و عجیب هستند. به جای طبیعت تو، طبیعت تو بخشنده و بزرگوار است.
نه معن زایده معطی بود نه حاتم طی
نه قس ساعده کامل بود نه قیس خطیم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه کسی مانند معن زاده بود که بخشندگی و خواری را در خود داشته باشد، نه حاتم طایی که معروف به سخاوت بود، نه قیس خطیم که در محبوبیت و عشق شناخته شده بود. در واقع، هیچیک از این شخصیتها به اندازهای که باید، کامل و بینقص نبودند.
تویی که هست نبی و وصیت جد و پدر
بنای شرع بدین و بدان قوی و قویم
هوش مصنوعی: تو هستی که پیامبر و وصی پدرت و جدت هستی و بنیاد دین بر تو و دیگران استوار است.
ز بهر زلت و جرم آن یکی خجسته شفیع
ز بهر جنت و نار این یکی گزیده قسیم
هوش مصنوعی: به خاطر خطا و گناه، یکی شفیع و نیکوکار است و برای آرزوی بهشت و آتش دوزخ، یکی دیگر مورد انتخاب و تقسیم قرار گرفته است.
نشان طاعت آن است جنت و طوبی
دلیل خدمت این است کوثر و تسنیم
هوش مصنوعی: نشانهی بندگی و اطاعت، بهشت و درخت طوبی است. گواه خدمت و نیکی، آب کوثر و تسنیم میباشد.
ز مرکب تو که در بر و بحر برد سبق
در این ز مرغ بپر و در آن ز ماهی شیم
هوش مصنوعی: از اسب تو که در زمین و دریا برتری دارد، ما از پرنده در آسمان و از ماهی در آب نیز جلوتر خواهیم بود.
به سم عنا و عذاب است بر حدید و حجر
به تک عقوبت و ظلم است بر عقاب و ظلیم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عذاب و سختی به مانند سم در فلزات و سنگها تاثیر میگذارد و جزایی که به خاطر ظلم و ستمگری به انسانها داده میشود، به مانند عقوبتهای سخت است. در واقع، پیام این جمله نشاندهنده ارتباط میان ظلم و عذابهایی است که گریبانگیر ظالمین میشود.
به وقت سیر سبک تر رسد ز وهم سوار
به منزلی که گران تر بود ز روی غریم
هوش مصنوعی: در زمان سفر، کسی که به آرامی و با حوصله پیش میرود، زودتر به مقصد میرسد تا کسی که به صورت سریع و بیفکر حرکت میکند، حتی اگر مسیرش سختتر باشد.
ادیم از آلت زین ولگام زینت اوست
هوای طایف از آن پرورد همیشه ادیم
هوش مصنوعی: طبیعت و زیباییهای این جهان از دل انسان و طبع لطیف او نشأت گرفته است و همواره الهامبخش آدمی بوده است. در این میان، ارتباط با طبیعت و زیباییهای آن، روح انسان را آباد و پرورش میدهد.
همیشه تا نبود بی زمانه گردش روز
همیشه تا نچخد با ستاره دیو رجیم
هوش مصنوعی: هرگاه بیخبر از گذر زمان، روزها به شیوهای نامنظم بگذرد و ستارهای خاص دچار تغییرات ناگوار شود، در واقع به نوعی بیثباتی و آشفتگی دچار خواهیم شد.
علو قدر تو را با ستاره باد مقام
جمال حرمت تو با زمانه باد مقیم
هوش مصنوعی: قدرت و عظمت تو همواره مانند ستارهها در آسمان است و زیبایی و حرمت تو با زمان همیشه در این دنیا میدرخشد.
خجسته روز نکوخواه تو چو ظل همای
گسسته جان بد اندیش تو چو نسل عقیم
هوش مصنوعی: روز خوشی که برای تو در نظر دارم، مانند سایهی دلپذیری است که از همای بلندپرواز میآید؛ اما افکار بد و منفی تو مانند نسلی هستند که بارور نمیشوند و نتیجهای ندارند.