گنجور

شمارهٔ ۵۸

در این برف و سرما چه چیز است لایق
شراب مروق رفیق موافق
رفیق موافق شراب مروق
عزیزند هر روز و هر وقت لایق
یکی باده ای خواه چون روی عذرا
بر این ابر بارنده چون چشم وامق
گر از برف چون روز شد چهره شب
یکی آتش افروز چون صبح صادق
در این فصل و این وقت باده ننوشی
نگویی چه مانع نگویی چه عایق
چو کس مطلع نیست بر راز گیتی
چه مصلح چه زاهد چه مفسد چه فاسق
بیار آن شرابی به لعلی و پاکی
چو رخسار معشوق و چون اشک عاشق
اگر گل برفت و شقایق نباشد
می لعل و آتش گل است و شقایق
ز نطق ار فرو ماند بلبل من اینک
چو بلبل به مدح خداوند ناطق
ولی النعم صدر احرار عالم
امین ممالک گزین خلایق
عمر کز عمر عدل را هست نایب
چه نایب که همچون منوب است حاذق
فزاینده اندر معالی معانی
گشاینده اندر مکارم دقایق
بدو تازه گشته رسوم اوایل
وز او زنده مانده علوم حقایق
به همت همه سایلان را منافع
به رتبت همه زایران را مرافق
ایا آفتابی که مر همتت را
نجوم ثواقب طناب سرادق
کرا چون تو ممدوح و مخدوم باشد
اگر جز تو جوید که باشد؟ منافق
یکی نیک به از فراوان رذاله
یکی شاه به از هزاران بیادق
به ایمان به قرآن به کعبه به زمزم
برب المغارب و رب المشارق
که مدح تو گویم به پیدا و پنهان
سپاس تو گویم به مخلوق و خالق
تو را حق نعمت مرا حق خدمت
جز این بی کرانه حقوق سوابق
ز من بنده کفران نعمت نیاید
که از بعد ایزد تو بودیم رازق
نجویم فراق تو و خدمت تو
وگر گردم از جان شیرین مفارق
به مدح تو دارم همیشه تعلق
ز غیر تو دارم گسسته علایق
ولیکن تو در حق من بنده اکنون
چنان نیستی چون به ایام سابق
به توفیق بی حد به تشریف بی مر
به اکرام فایض به انعام فایق
بدزدی ز نعمت بدزدم ز خدمت
چه برکت بود در میان دو سارق
نبینی که تا ابر نیسان نبارد
معطر نگردد نسیم حدایق
سخن بی نوازش بلندی نگیرد
چنین دان حقیقت بر این باش واثق
همی تا سپهرت و بر وی کواکب
همی تا زمین است و در وی طرایق
به شادی همی زی و رامش همی خور
خدایت نگهدار من شر غاسق

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در این برف و سرما چه چیز است لایق
شراب مروق رفیق موافق
هوش مصنوعی: در این برف و سرما، چه چیزی مناسب است که به نوشیدن شراب خوب و با دوستان خوش‌جلوه بپردازیم؟
رفیق موافق شراب مروق
عزیزند هر روز و هر وقت لایق
هوش مصنوعی: دوستانی که همواره در کنار هم می‌نشینند و به نوشیدن شراب می‌پردازند، در هر روز و هر زمانی شایسته و ارزشمند هستند.
یکی باده ای خواه چون روی عذرا
بر این ابر بارنده چون چشم وامق
هوش مصنوعی: یک نوشیدنی بیاور که وقتی عذرا را می‌بینم، مانند باران این ابرها بر من بریزد، مثل چشمان وامق که پر از حسرت است.
گر از برف چون روز شد چهره شب
یکی آتش افروز چون صبح صادق
هوش مصنوعی: اگر چهره شب مانند روز برفراز شود، باید مانند آتش‌افروزی در صبح صادق باشد.
در این فصل و این وقت باده ننوشی
نگویی چه مانع نگویی چه عایق
هوش مصنوعی: اگر در این فصل و در این زمان نوشیدنی نداشته باشی، نگو که چه دلیلی برای آن وجود دارد و نگو که چه چیز باعث جلوگیری از آن شده است.
چو کس مطلع نیست بر راز گیتی
چه مصلح چه زاهد چه مفسد چه فاسق
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ‌کس از اسرار جهان آگاه نیست، چه شخصی مصلح باشد، چه زاهد، چه مفسد، و چه فاسق، در واقع همه در نادانی مشترک هستند.
بیار آن شرابی به لعلی و پاکی
چو رخسار معشوق و چون اشک عاشق
هوش مصنوعی: لطفاً آن شرابی را بیاور که مانند لب‌های زیبا و خالص محبوب، شفاف و درخشان باشد و همچنین مانند اشک‌های یک عاشق، زلال و خالص.
اگر گل برفت و شقایق نباشد
می لعل و آتش گل است و شقایق
هوش مصنوعی: اگر گل نرود و شقایق نباشد، رنگ لعل و آتش به شکل گل و شقایق باقی خواهد ماند.
ز نطق ار فرو ماند بلبل من اینک
چو بلبل به مدح خداوند ناطق
هوش مصنوعی: اگر بلبل من نتواند سخن بگوید، من اکنون مانند بلبل، در ستایش خداوند سخن می‌گویم.
ولی النعم صدر احرار عالم
امین ممالک گزین خلایق
هوش مصنوعی: بهترین و با فضیلت‌ترین افراد در صدر جامعه، افرادی هستند که به عنوان نگهبان و امین سرزمین‌های مختلف شناخته می‌شوند و برگزیده مردم هستند.
عمر کز عمر عدل را هست نایب
چه نایب که همچون منوب است حاذق
هوش مصنوعی: عمرهایی که به نیکی و عدل می‌گذرد، مانند پادشاهی است که هیچ کس نمی‌تواند به خوبی او عمل کند.
فزاینده اندر معالی معانی
گشاینده اندر مکارم دقایق
هوش مصنوعی: افزایش‌دهنده در بلندی‌های معانی و گشاینده در فضایل ظریف.
بدو تازه گشته رسوم اوایل
وز او زنده مانده علوم حقایق
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آداب و رسوم تازه‌ای آغاز شده و از او (یکی از شخصیت‌ها یا بزرگانی که مورد اشاره است) دانش‌های حقیقی و ارزشمند باقی مانده است.
به همت همه سایلان را منافع
به رتبت همه زایران را مرافق
هوش مصنوعی: با تلاش همه زائران، منافع مشترکی برای همگان ایجاد می‌شود و همه در این سفر با یکدیگر همراهی خواهند کرد.
ایا آفتابی که مر همتت را
نجوم ثواقب طناب سرادق
هوش مصنوعی: آیا تو آن آفتابی هستی که تلاش و کوشش تو، ستاره‌های تابناک آسمان را در خود می‌پیچد؟
کرا چون تو ممدوح و مخدوم باشد
اگر جز تو جوید که باشد؟ منافق
هوش مصنوعی: هرکس که مانند تو ستایش‌شده و مورد احترام باشد، اگر غیر از تو به دنبال چیزی برود، در واقع نشان‌دهنده نفاق اوست.
یکی نیک به از فراوان رذاله
یکی شاه به از هزاران بیادق
هوش مصنوعی: یک شخص خوب و نیکو در مقایسه با تعداد زیادی انسان‌های بد، ارزش بیشتری دارد. همچنین، یک پادشاه با عظمت و شایسته از هزاران فرد بی‌ارزش و نادان برتر است.
به ایمان به قرآن به کعبه به زمزم
برب المغارب و رب المشارق
هوش مصنوعی: به ایمان به قرآن، کعبه و آب زمزم، پروردگار مشرق‌ها و مغرب‌ها را ستایش می‌کنم.
که مدح تو گویم به پیدا و پنهان
سپاس تو گویم به مخلوق و خالق
هوش مصنوعی: من به صورت علنی و در خفا تو را ستایش می‌کنم و از مخلوق و خالق به خاطر تو سپاسگزاری می‌کنم.
تو را حق نعمت مرا حق خدمت
جز این بی کرانه حقوق سوابق
هوش مصنوعی: تو به من نعمت داده‌ای و من وظیفه‌ام خدمت به توست؛ به جز این رابطه بی‌پایان حقوق و گذشته‌ها هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
ز من بنده کفران نعمت نیاید
که از بعد ایزد تو بودیم رازق
هوش مصنوعی: من، بنده‌ای هستم که نعمت‌ها را کفران نمی‌کنم، زیرا رازق ما تنها خداوند است.
نجویم فراق تو و خدمت تو
وگر گردم از جان شیرین مفارق
هوش مصنوعی: من به دنبال جدایی از تو و خدمت به تو نیستم، و اگر هم از جان شیرینم جدا شوم، این را نمی‌خواهم.
به مدح تو دارم همیشه تعلق
ز غیر تو دارم گسسته علایق
هوش مصنوعی: من همیشه به ستایش تو وابسته‌ام و از هر چیزی جز تو بریده‌ام.
ولیکن تو در حق من بنده اکنون
چنان نیستی چون به ایام سابق
هوش مصنوعی: اما تو اکنون نسبت به من مانند گذشته نیستی.
به توفیق بی حد به تشریف بی مر
به اکرام فایض به انعام فایق
هوش مصنوعی: با خوش شانسی و توفیق بسیار، در جایگاه والایی قرار گرفتی و به بزرگی و احترام فراوانی دست یافتی.
بدزدی ز نعمت بدزدم ز خدمت
چه برکت بود در میان دو سارق
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اگر کسی از نعمت‌ها و خدمات دیگران سوءاستفاده کند، هیچ فایده‌ای در این کار نیست؛ زیرا در نهایت هیچ چیز خوبی از این رفتار به دست نخواهد آمد و دو فرد خائن به یکدیگر نفعی نخواهند برد.
نبینی که تا ابر نیسان نبارد
معطر نگردد نسیم حدایق
هوش مصنوعی: اگر باران نبارد، بوی خوش باغ‌ها در نسیم وزیدن نمی‌گیرد.
سخن بی نوازش بلندی نگیرد
چنین دان حقیقت بر این باش واثق
هوش مصنوعی: سخن بدون محبت و لطفت تاثیرگذار نخواهد بود، پس این واقعیت را به خوبی دریاب و بر آن مطمئن باش.
همی تا سپهرت و بر وی کواکب
همی تا زمین است و در وی طرایق
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان و ستارگان در آن وجود دارند، و تا زمانی که زمین و راه‌های آن برقرار است.
به شادی همی زی و رامش همی خور
خدایت نگهدار من شر غاسق
هوش مصنوعی: به خوشی زندگی کن و از لذت‌ها بهره‌مند شو و از خداوند بخواه تا مرا از شر افراد بد محافظت کند.