شمارهٔ ۳۹
اگر ندیده ای از مشک پیش لاله سپر
همی نگر به سوی آن دو زلف لاله سپر
رخش همی به دی از لاله نوبهار کند
اگر حذر کند از چشم بد رواست حذر
ندید کس که ز هیچ آتشی بنفشه دمید
از آتش رخ او چون دمد بنفشه تر
اگر شگفت بود لاله شکفته به دی
بنفشه ای که ز آتش دمد شگفتی تر
خطش بنفشه و از شرم آن بنفشه همی
بنفشه چمن باغ بر نیارد سر
بدان بنفشه فزاید جمال باغ و بهار
بدین بنفشه فزاید جمال شمس و قمر
گر آن بنفشه همیدون ز خاک روید و آب
بنفشه خط او را ز گل بود بستر
بر این بنفشه نگویی بنفشه را چه محل
بر این بنفشه نگویی بنفشه را چه خطر
از آن دو لاله که بشکفت بر دو عارض او
جمال را خطر افزود و حسن را زیور
وز این بنفشه که بر عارض و رخش بدمید
از آتش دل من بر فلک رسید شرر
اگر تو را هوس لاله و بنفشه کند
به خط و عارض آن دلبر نگار نگر
و گر سعادت دل خواهی و سلامت جان
به مدح صدر اجل دل فروز و جان پرور
سپهر همت و خورشید مجد مجدالدین
خجسته تاج معالی علی بن جعفر
سر شرف شرف الساده عمده اسلام
جهان عترت و اقبال آل پیغمبر
کریم عادت محمود فعل خوب خصال
حمید خلق عطا گستر بزرگ نظر
بلند نسبت پاکیزه عرق نیکو نام
رهی نواز بهی منظر نکو مخبر
مفسر است همیشه ز سیرتش صورت
مخبر است همیشه به مخبرش منظر
نه بحر و بحر عطا و نه ابر و ابر نوال
نه چرخ و چرخ علو و نه کوه و کوه جگر
علی علوم و علی کوشش و علی بخشش
نبی خصال و نبی سیرت و نبی گوهر
زهی به مدحت صدرت فلک گشاده زبان
زهی به خدمت قدرت سپهر بسته کمر
ز بهر دیدن روی تو و ستایش تو
شریف گشته زبان و عزیز گشته بصر
وز آن قبل که تویی اختر سپهر شرف
بلند گشت سپهر و منیر گشت اختر
اگر نه از پی نشر محامدت بودی
ز فخر مدح تو بر آسمان شدی دفتر
اگر نه فضل و هنر نسبت از دل تو کند
در این جهان که تقرب کند به فضل و هنر
ز امن لعل تو لعلی گرفت گونه گل
ز بیم جود تو زردی گرفت گونه زر
بود در آتش خشم تو ذره ای دوزخ
بود ز آب رضای تو قطره ای کوثر
نه جود را غرضی حاصل است بی کف تو
نه در جهان عرضی ممکن است بی جوهر
هم از جهانی و بیش است قدر تو ز جهان
زکان به است وگرچه زکان بود گوهر
ز روزگاری و بی شک ز روزگار بهی
ز ابر بارد و بی شک به است از ابر مطر
همیشه معدن آزادگی دل و کف توست
چنانکه معدن آهن در آتش است و حجر
اگر چه فخر به حیدر کند سخاوت و علم
تویی به علم و سخاوت تفاخر حیدر
فضایل از تو خطر گیرد و شمایل قدر
مناقب از تو شرف یابد و معالی فر
ضمیر ما نشناسد محل حرمت تو
هر آینه نشانسد صدف محل درر
چو نام نیک همی گستری عطا و سخن
زهی کریم عطاپرور سخن گستر
هزار بار کم از قدر و رتبت تو بود
اگر ستاره ببوسد تو را ستانه در
وگر سپهر شود بنده تو را بنده
و گر زمانه بود چاکر تو را چاکر
تو نیک محضی و در جز تو نیک باشد و بد
تو خیر صرفی و در جز تو خیر باشد و شر
اگر مکارم اخلاق تو سخن گوید
کمینه لفظی از او مشک باشد و عنبر
وگر بزرگی و قدر تو منقسم گردد
کمینه قسمی از او جاه باشد و مفخر
ثنا کنیم تو را و تو بهتری ز ثنا
هر آینه شرف سر فزونتر از افسر
ز حسن رسم تویک (شمه) است باد بهار
ز عطر خلق تو یک نایب است باد سحر
مرا که هست زبانم بر آفرین تو وقف
همی زبان مرا آفرین کند حنجر
اگر چه صدر تو را بندگان فراوانند
به من بود همه ذکر تو زنده تا محشر
همیشه تا اثرست از سپهر و گردش او
ز عمر و عز تو در دولت تو باد اثر
همیشه زیر و زبر باد کار دشمن تو
چنانکه هست فلک زیر و همت تو زبر
همیشه تا به جهان گاه نفع و گه ضرر است
نصیب تو همه نفع و نصیب خصم ضرر
همیشه تا به سوی برتری کشد آتش
تو آتشی و عدو تو باد خاکستر
همیشه تا زمی از آسمان پذیرد فعل
تو آفتابی و صدر تو آسمان پیکر
به کام و نام و مراد تمام در گیتی
هزار سال بزی زان پس از جهان بگذر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر ندیده ای از مشک پیش لاله سپر
همی نگر به سوی آن دو زلف لاله سپر
هوش مصنوعی: اگر تا به حال زیبایی مشک را در کنار لاله ندیدی، به آن دو زلفی نگاه کن که همچون لاله، زیبا و دلربا هستند.
رخش همی به دی از لاله نوبهار کند
اگر حذر کند از چشم بد رواست حذر
هوش مصنوعی: اگر رخش (اسبی) در بهار به دیار خود برود و از چشم بد دوری کند، این کارش قابل توجیه است.
ندید کس که ز هیچ آتشی بنفشه دمید
از آتش رخ او چون دمد بنفشه تر
هوش مصنوعی: هیچکس نمیبیند که از آتش، بنفشهای زاده شود، اما وقتی چهرهی او میدرخشد، بنفشهای تازه و زیبا ظاهر میشود.
اگر شگفت بود لاله شکفته به دی
بنفشه ای که ز آتش دمد شگفتی تر
هوش مصنوعی: اگر لالهای که در فصل سرد دی شکفته است، شگفتانگیز باشد، بنفشهای که از آتش زنده میشود، شگفتانگیزتر است.
خطش بنفشه و از شرم آن بنفشه همی
بنفشه چمن باغ بر نیارد سر
هوش مصنوعی: نقش و نگار دستش به زیبایی گل بنفشه است و از آنجا که خود بنفشه هم از این زیبایی شرمنده میشود، در باغ چمن هیچ گلی نمیتواند خود را به نمایش بگذارد.
بدان بنفشه فزاید جمال باغ و بهار
بدین بنفشه فزاید جمال شمس و قمر
هوش مصنوعی: بدان که زیبایی باغ و بهار به خاطر بنفشهای است که در آن میروید، و زیبایی خورشید و ماه نیز به خاطر همین بنفشه افزوده میشود.
گر آن بنفشه همیدون ز خاک روید و آب
بنفشه خط او را ز گل بود بستر
هوش مصنوعی: اگر آن بنفشه از خاک بروید و آب آن را سیراب کند، نشانهاش را از گل خواهد گرفت و بر روی بستر مینشیند.
بر این بنفشه نگویی بنفشه را چه محل
بر این بنفشه نگویی بنفشه را چه خطر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به زیبایی و ظرافت بنفشه توجه نکن و نگو که این گل چه جایگاهی دارد یا چه خطری میتواند داشته باشد. به نوعی به تمایز زیبایی و نحوهی برخورد با آن اشاره دارد و نشان میدهد که ممکن است زیباییها در عین لطافت و fragileness، تحت خطرات خاصی قرار بگیرند.
از آن دو لاله که بشکفت بر دو عارض او
جمال را خطر افزود و حسن را زیور
هوش مصنوعی: دو لاله که بر روی دو طرف چهرهاش شکفته است، زیبایی او را بیشتر کرده و به زینت و زیباییاش افزوده است.
وز این بنفشه که بر عارض و رخش بدمید
از آتش دل من بر فلک رسید شرر
هوش مصنوعی: از این بنفشهای که بر چهرهات شکفته است، جرقهای از عشق و آتش دل من به آسمان پرتاب شد.
اگر تو را هوس لاله و بنفشه کند
به خط و عارض آن دلبر نگار نگر
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و جذابیت گلها مثل لاله و بنفشه علاقهمندی، به چهره و خطوط بدن این معشوق زیبای خود نگاه کن.
و گر سعادت دل خواهی و سلامت جان
به مدح صدر اجل دل فروز و جان پرور
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشبختی دل و سلامت جان هستی، باید از ویژگیهای بزرگ و بافضیلت ستایش کنی.
سپهر همت و خورشید مجد مجدالدین
خجسته تاج معالی علی بن جعفر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف والایی و جایگاه برجسته علی بن جعفر میپردازد. در آن به آسمان بلند همت و روشنایی خورشید اشاره شده که نماد موفقیت و عظمت است. به نوعی، شاعر با ستایش از علی بن جعفر، او را به عنوان شخصیتی با مقام و عظمت بالا معرفی میکند.
سر شرف شرف الساده عمده اسلام
جهان عترت و اقبال آل پیغمبر
هوش مصنوعی: این بیت به بیان اهمیت و جایگاه والا و روحانی اهل بیت پیامبر اسلام اشاره دارد. به نوعی این افراد، محور اصلی و برجستهای در دین اسلام هستند و نقش بسیار مهمی در هدایت و راهنمایی مسلمانان ایفای میکنند. در واقع، آنها نمایندهگان حقیقت و اصول معنوی اسلام به شمار میآیند.
کریم عادت محمود فعل خوب خصال
حمید خلق عطا گستر بزرگ نظر
هوش مصنوعی: او با بخشندگی و رفتار نیکو، عادتهای خوب را در خود پرورش میدهد و دارای صفات پسندیدهای است. طبیعت او نیز بر این اساس، خوب و فراخدست است و همواره به دیگران نیکو مینگرد.
بلند نسبت پاکیزه عرق نیکو نام
رهی نواز بهی منظر نکو مخبر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای مثبت و برجسته شخصی اشاره دارد. به وضوح نشان میدهد که فردی با شخصیت بالا و پاکدامن است که به خوبی درخشیده و دارای صفات نیکو میباشد. این شخص همچنین در ظاهر و رفتار خود جذاب و دلپذیر است و به نوعی تاثیری خوشایند بر دیگران میگذارد.
مفسر است همیشه ز سیرتش صورت
مخبر است همیشه به مخبرش منظر
هوش مصنوعی: هر کسی به رفتار خود شناخته میشود و آنچه را که درونی دارد، در ظاهرش نمایان است.
نه بحر و بحر عطا و نه ابر و ابر نوال
نه چرخ و چرخ علو و نه کوه و کوه جگر
هوش مصنوعی: نه دریا و نه بخششهای بیپایان، نه ابر و نعمات فراوان، نه آسمان و بلندیها، و نه کوه و استقامت در دل.
علی علوم و علی کوشش و علی بخشش
نبی خصال و نبی سیرت و نبی گوهر
هوش مصنوعی: علی ، در دانش و تلاش و سخاوت سرآمد است. او دارای ویژگیها و رفتارهایی چون پیامبر است و از اصل و ریشهای بزرگ و با ارزش برخوردار میباشد.
زهی به مدحت صدرت فلک گشاده زبان
زهی به خدمت قدرت سپهر بسته کمر
هوش مصنوعی: آفرین بر ستایش تو، که آسمان به زبان آمده و بر بلندای قدرت تو، سپهر خود را با کمر بسته است.
ز بهر دیدن روی تو و ستایش تو
شریف گشته زبان و عزیز گشته بصر
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن چهرهات و ستایش تو، زبان من با افتخار صحبت میکند و چشمم به تماشا و تحسین تو دلگرم شده است.
وز آن قبل که تویی اختر سپهر شرف
بلند گشت سپهر و منیر گشت اختر
هوش مصنوعی: قبل از آنکه تو طلوع کنی، فلک با بلندای شرف خود، درخشان و روشن شد.
اگر نه از پی نشر محامدت بودی
ز فخر مدح تو بر آسمان شدی دفتر
هوش مصنوعی: اگر هدف تو از ستایش من تنها برای ترویج خوبیهایت نبود، نمیتوانستی به اندازهای که حالا درخشیدهای، در آسمان مقام پیدا کنی.
اگر نه فضل و هنر نسبت از دل تو کند
در این جهان که تقرب کند به فضل و هنر
هوش مصنوعی: اگر نه بخشی از شخصیت تو، که بر اساس فضیلت و هنر است، در این دنیا وجود نداشته باشد، چگونه میتوان به فضیلت و هنر نزدیک شد؟
ز امن لعل تو لعلی گرفت گونه گل
ز بیم جود تو زردی گرفت گونه زر
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشندگی لبهایت، گلها از ترس بخشش تو رنگشان زرد شده است.
بود در آتش خشم تو ذره ای دوزخ
بود ز آب رضای تو قطره ای کوثر
هوش مصنوعی: در خشم تو یک ذره مانند جهنم است و در رضایت تو یک قطره مانند آب بهشتی است.
نه جود را غرضی حاصل است بی کف تو
نه در جهان عرضی ممکن است بی جوهر
هوش مصنوعی: در این دنیا، سخاوت بدون وجود تو هیچ هدفی ندارد و چیزی در این جهان وجود نخواهد داشت که بیجوهر و ماهیت باشد.
هم از جهانی و بیش است قدر تو ز جهان
زکان به است وگرچه زکان بود گوهر
هوش مصنوعی: به تو به عنوان یک فرد ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به جهان اطرافت داده میشود، زیرا تو از دنیای مادی فراتر میروی و اگرچه ممکن است از نظر ظاهری به جهان وابسته باشی، اما در واقع دارای جوهر و ماهیتی گرانبها هستی.
ز روزگاری و بی شک ز روزگار بهی
ز ابر بارد و بی شک به است از ابر مطر
هوش مصنوعی: از روزگاری که در آن زندگی میکنیم، مشخص است که برخی از وقایع و احساسات شیرین و خوب هستند، مانند بارش باران از ابر، که به یقین از بارانهای دیگر بهتر است.
همیشه معدن آزادگی دل و کف توست
چنانکه معدن آهن در آتش است و حجر
هوش مصنوعی: دل و دست تو همواره منبع آزادی و بزرگمنشی هستند، همانطور که معدن آهن درون آتش وجود دارد.
اگر چه فخر به حیدر کند سخاوت و علم
تویی به علم و سخاوت تفاخر حیدر
هوش مصنوعی: هرچند حیدر (علی علیهالسلام) به خاطر سخاوت و دانشش مورد ستایش قرار میگیرد، اما تو در دانش و سخاوت، جایگاه بالاتری داری و میتوانی به او تفاخر کنی.
فضایل از تو خطر گیرد و شمایل قدر
مناقب از تو شرف یابد و معالی فر
هوش مصنوعی: فضایل و زیباییها از تو نشأت میگیرند و ویژگیهایی که تو داری، ارزش و مقام را بالا میبرد و به آنها عظمت میبخشد.
ضمیر ما نشناسد محل حرمت تو
هر آینه نشانسد صدف محل درر
هوش مصنوعی: اگر دل ما نتواند مقام و منزلت تو را بشناسد، هرچند هم که باشد، مانند صدفی است که نمیتواند مشتی درخشان از مروارید را تشخیص دهد.
چو نام نیک همی گستری عطا و سخن
زهی کریم عطاپرور سخن گستر
هوش مصنوعی: وقتی که نام نیک را پراکنده میکنی، مانند این است که امتیاز و سخاوت را به دیگران هدیه میدهی، ای شخص با شخصیت کریم و بخشنده که کلامی زیبا و دلنشین دارید.
هزار بار کم از قدر و رتبت تو بود
اگر ستاره ببوسد تو را ستانه در
هوش مصنوعی: اگر ستارهها به تو احترام بگذارند و تو را بوسه دهند، این هیچ کمکی به ارزش و مرتبه تو نمیکند، زیرا تو به اندازهای بزرگ و باارزش هستی که حتی این کارها هم نمیتوانند به مقام تو بیفزایند.
وگر سپهر شود بنده تو را بنده
و گر زمانه بود چاکر تو را چاکر
هوش مصنوعی: اگر آسمان یا جهان یک بندۀ تو شود، همچنین اگر زمانه به خادمی تو درآید.
تو نیک محضی و در جز تو نیک باشد و بد
تو خیر صرفی و در جز تو خیر باشد و شر
هوش مصنوعی: تو خود قیامتی از خوبی هستی و هر چیزی که جز تو باشد، فقط تلاشی برای نیکی است. خیر و خوبی در وجود تو بروز میکند و هر آنچه غیر از تو وجود دارد، به نوعی خیر و شر را در خود دارد.
اگر مکارم اخلاق تو سخن گوید
کمینه لفظی از او مشک باشد و عنبر
هوش مصنوعی: اگر ویژگیهای نیکو و پسندیدهات صحبت کند، کمترین سخن تو همانند مشک و عنبر خوشبو خواهد بود.
وگر بزرگی و قدر تو منقسم گردد
کمینه قسمی از او جاه باشد و مفخر
هوش مصنوعی: اگر بزرگی و ارزش تو تقسیم شود، هر قسمت کوچکی از آن به نوعی شرف و افتخار خواهد بود.
ثنا کنیم تو را و تو بهتری ز ثنا
هر آینه شرف سر فزونتر از افسر
هوش مصنوعی: ما تو را مدح و ستایش میکنیم، ولی تو از هر ستایشی برتری. حقیقت این است که مقام و شرافت تو فراتر از هر تاج و زمام است.
ز حسن رسم تویک (شمه) است باد بهار
ز عطر خلق تو یک نایب است باد سحر
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافتی که از وجود تو نشأت میگیرد، اشاره دارد. نسیم بهاری جلوهای از زیبایی توست و عطر و رایحهای که در صبحگاه حس میشود، بازتابی از دلانگیزیها و خصوصیاتت میباشد.
مرا که هست زبانم بر آفرین تو وقف
همی زبان مرا آفرین کند حنجر
هوش مصنوعی: من که زبان دارم، همواره برای ستایش تو سرودهام.
زبانم به خاطر تنی که دوست دارد، تو را میستاید.
اگر چه صدر تو را بندگان فراوانند
به من بود همه ذکر تو زنده تا محشر
هوش مصنوعی: هرچند که افراد زیادی در اطراف تو هستند و تو را ستایش میکنند، اما من همیشه یاد تو را در قلبم زنده نگه میدارم تا روز قیامت.
همیشه تا اثرست از سپهر و گردش او
ز عمر و عز تو در دولت تو باد اثر
هوش مصنوعی: در هر زمانی که تأثیرات آسمان و حوادث آن وجود دارد، عمر و شکوه تو نیز در حکومت تو باقی خواهد ماند.
همیشه زیر و زبر باد کار دشمن تو
چنانکه هست فلک زیر و همت تو زبر
هوش مصنوعی: در زندگی، دشمنان و سختیها همچون بادهای پرصدا و بیثبات هستند که میتوانند وضعیتها را به هم بریزند، اما تو باید استوار و ثابتقدم باشی. همانطور که آسمان به حال خود میچرخد، تلاش و اراده تو باید بر مشکلات غلبه کند و قویتر بماند.
همیشه تا به جهان گاه نفع و گه ضرر است
نصیب تو همه نفع و نصیب خصم ضرر
هوش مصنوعی: در زندگی همیشه گاهی سود و گاهی زیان وجود دارد. اما نصیب تو همیشه سود و نصیب دشمن تو زیان است.
همیشه تا به سوی برتری کشد آتش
تو آتشی و عدو تو باد خاکستر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همیشه آتش شما به سوی برتری میزند، در حالی که دشمن شما تنها به صورت خاکستر باقی میماند. به عبارت دیگر، توانایی و تلاش شما به پیشرفت و موفقیت منجر میشود، در حالی که مخالفتها و دشواریها نمیتوانند شما را متوقف کنند.
همیشه تا زمی از آسمان پذیرد فعل
تو آفتابی و صدر تو آسمان پیکر
هوش مصنوعی: همیشه وقتی زمین از آسمان پذیرایی میکند، تو همچون آفتابی هستی و مقام تو مانند آسمان است.
به کام و نام و مراد تمام در گیتی
هزار سال بزی زان پس از جهان بگذر
هوش مصنوعی: در زندگی خود به آرزوها و خواستههایت برس و برای هزار سال از زندگی در این دنیا لذت ببر، سپس از این جهان کوچ کن.