شمارهٔ ۳۶
صورتگران چه حیله و تدبیر کرده اند
تا شبه روی و موی تو تصویر کرده اند
آخر چو روی و موی تو دلبر نیامده ست
آن حال را چه حیله و تدبیر کرده اند
بالای و چهره تو به خوبی و دلبری
از شهر بلخ کشمر و کشمیر کرده اند
حور و پری که هر دو به خوبی مسلم اند
یک سوره از جمال تو تفسیر کرده اند
از زلف دلبر تو کاریگران صنع
بر مه ز مشک حلقه و زنجیر کرده اند
مه را که اختران فلک خوب خوانده اند
آن بر جمال روی تو تزویر کرده اند
تا گرد روزت از شبه شب کشیده اند
شبها و روزها شب و شبگیر کرده اند
خوبان که خوانده اند تو را میر نیکوان
حقا که در خطاب تو تقصیر کرده اند
گویی چهار طبع جهان صورت تو را
از حسن و سیرت و صفت میر کرده اند
تابنده شمس دین که بدو دین و شرع را
ارباب دین کرامت و توفیر کرده اند
صدر اجل محمد طاهر که لفظ حمد
از لطف لفظ اوست که توقیر کرده اند
آن صدر روزگار که احرار روزگار
بر جان ثناش را همه تحریر کرده اند
چون همتش به اختر و گردون برآمده است
گردون و اختران همه تکبیر کرده اند
نه رازق است جودش و ارباب رزق را
توفیق جود اوست که تیسیر کرده اند
تقدیر نیک او همه بی بد نوشته اند
آنجا که نیک و بد همه تقدیر کرده اند
ای آنکه مادحان عمل ننگ و نام را
بر عامل خصال تو تقریر کرده اند
کیوان بدان بلند محل شد که اندر او
قدر و محل و رای تو تاثیر کرده اند
اوصاف همت تو سپهر و ستاره را
جفت صفات حسرت و تشویر کرده اند
گویم ز رغبت دل و رایت به ذکر و شکر
شیران نشاط آهو و نخجیر کرده اند؟
گویی نصیب نفس تو کردند خیر محض
آنجا که نفس خیره و شریر کرده اند
در مدحت تو خیر همه عالم است و خلق
آهنگ مدحت تو نه برخیر کرده اند
از دولت جوان تو سیارگان سعد
بنیاد قوت فلک پیر کرده اند
بی بحر و بی صدف دل و طبع و ضمیر من
از مدحت تو در بها گیر کرده اند
خوابی که اهل فضل و ادب نیک دیده اند
آن است کز رسوم تو تعبیر کرده اند
گر در جهان ز صنعت اکسیر زر کنند
مدح و ثنات صنعت اکسیر کرده اند
پوشیده کن به خلعت خوشیم که مر مرا
چرخ و جهان برهنه تر از سیر کرده اند
این اختران وگرچه به تقدیم حق ترم
وقت حقوق من همه تاخیر کرده اند
با من چنان روند که گویی به سوی مورد
آهنگ آب دادن انجیر کرده اند
روزه رسید و پیش کمان هلال او
جان عدوت را ز اجل تیر کرده اند
بر تو خجسته باد و گر چند روزهاش
تن را به روزه زارتر از زیر کرده اند
تا شاعران صفات رخ و زلف دلبران
اغلب به مشک و قیر و می و شیر کرده اند
با زلف قیرگون زی و خوش زی که چرخ و دهر
روز مخالفان تو را قیر کرده اند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صورتگران چه حیله و تدبیر کرده اند
تا شبه روی و موی تو تصویر کرده اند
هوش مصنوعی: صورتگران چقدر زیرکانه و با تدبیر کار کردهاند تا بتوانند نقشهای از زیبایی و حالتهای تو بکشند.
آخر چو روی و موی تو دلبر نیامده ست
آن حال را چه حیله و تدبیر کرده اند
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب تو با زیبایی و چهرهاش نزد من نیامده، دیگر چه کاری از دست من برمیآید و چه تدبیری میتوانم بیندیشم؟
بالای و چهره تو به خوبی و دلبری
از شهر بلخ کشمر و کشمیر کرده اند
هوش مصنوعی: چهرهات زیباست و جذابیت تو باعث شده که بلخ، کشمر و کشمیر به شهرت برسند.
حور و پری که هر دو به خوبی مسلم اند
یک سوره از جمال تو تفسیر کرده اند
هوش مصنوعی: زیبایی و魅بت تو به حدی است که حتی حور و پری، موجودات زیبا و با شکوه، نتوانستهاند توصیف کاملی از آن ارائه دهند و هر کدام به نوعی بخشی از جمال و زیبایی تو را تفسیر کردهاند.
از زلف دلبر تو کاریگران صنع
بر مه ز مشک حلقه و زنجیر کرده اند
هوش مصنوعی: از زلف معشوق تو، هنرمندان مهارتهای خود را به کار گرفتهاند و بر چهرهی ماه جواهراتی از مشک به شکل حلقه و زنجیر ساختهاند.
مه را که اختران فلک خوب خوانده اند
آن بر جمال روی تو تزویر کرده اند
هوش مصنوعی: ماه را که ستارههای آسمان زیبا توصیف کردهاند، در واقع به زیبایی چهره تو فخر میفروشد.
تا گرد روزت از شبه شب کشیده اند
شبها و روزها شب و شبگیر کرده اند
هوش مصنوعی: تا زمانی که روزهای زندگیات در تاریکی شبها به سر میرود و شبها با روزها در هم آمیختهاند.
خوبان که خوانده اند تو را میر نیکوان
حقا که در خطاب تو تقصیر کرده اند
هوش مصنوعی: افراد نیکوکار که تو را میشناسند، واقعاً در توصیف و خطاب به تو کمکاری کردهاند.
گویی چهار طبع جهان صورت تو را
از حسن و سیرت و صفت میر کرده اند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ویژگیهای ظاهری و باطنی تو به شکلی ناب و زیبا توسط طبیعت به بهترین شکل ممکن ساخته شده است.
تابنده شمس دین که بدو دین و شرع را
ارباب دین کرامت و توفیر کرده اند
هوش مصنوعی: خورشید دین، که به واسطه او دین و قوانین دین، احترام و بزرگی خاصی یافتهاند.
صدر اجل محمد طاهر که لفظ حمد
از لطف لفظ اوست که توقیر کرده اند
هوش مصنوعی: محمد طاهر که در مرتبهای بلند از فضیلت و پاکی قرار دارد، به خاطر ویژگیهای خاصش، نامی زیبا و شایسته دارد. واژه "حمد" به دلیل لطفی که وجود او به آن بخشیده، مورد احترام و تقدیر قرار گرفته است.
آن صدر روزگار که احرار روزگار
بر جان ثناش را همه تحریر کرده اند
هوش مصنوعی: آن دوران طلایی که آزادگان زمان ارزش و فضیلتهایش را در کلمات نوشتهاند.
چون همتش به اختر و گردون برآمده است
گردون و اختران همه تکبیر کرده اند
هوش مصنوعی: زمانی که نیروی اراده او به اندازهای بزرگ و بالا رفته است، تمامی آسمان و ستارگان به عظمت او احترام میگذارند و آن را میستایند.
نه رازق است جودش و ارباب رزق را
توفیق جود اوست که تیسیر کرده اند
هوش مصنوعی: جود و سخاوت او به خودی خود نیست، بلکه این کار او به خاطر توفیق و ارادهای است که از طرف روزیدهنده اصلی به او داده شده و باعث آسانی عمل بخشندگیاش شده است.
تقدیر نیک او همه بی بد نوشته اند
آنجا که نیک و بد همه تقدیر کرده اند
هوش مصنوعی: سرنوشت خوب او به گونهای نوشته شده که هیچ عیب و نقصی ندارد، جایی که تمامی خوبیها و بدیها سرنوشتسازی شدهاند.
ای آنکه مادحان عمل ننگ و نام را
بر عامل خصال تو تقریر کرده اند
هوش مصنوعی: ای کسی که ستودنکنندگان، اعمال ناپسند و نامهای زشت را به ویژگیهای تو نسبت دادهاند.
کیوان بدان بلند محل شد که اندر او
قدر و محل و رای تو تاثیر کرده اند
هوش مصنوعی: کیوان به آن ارتفاع و مقام رسیده است که در آن جا ارزش و مقام و نظر تو بر آن تاثیرگذار بودهاند.
اوصاف همت تو سپهر و ستاره را
جفت صفات حسرت و تشویر کرده اند
هوش مصنوعی: ویژگیهای اراده و بلندپروازی تو به گونهای است که آسمان و ستارهها را در کنار حسرت و آرزوهای ناتمام قرار دادهاند.
گویم ز رغبت دل و رایت به ذکر و شکر
شیران نشاط آهو و نخجیر کرده اند؟
هوش مصنوعی: میگویم که به خاطر عشق و علاقهام، قلب و جانم را با یاد و شکرگذاری پر کردهام، مثل شیران در سرزندگی و شادابی آهوان و شکارها.
گویی نصیب نفس تو کردند خیر محض
آنجا که نفس خیره و شریر کرده اند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که خیر و نیکی به تو رسیده است و این در جایی است که نفس انسان دچار انحراف و شر شده است.
در مدحت تو خیر همه عالم است و خلق
آهنگ مدحت تو نه برخیر کرده اند
هوش مصنوعی: در ستایش تو خیر و نیکی همه جهان نهفته است و مردم به خاطر خوبی تو به ستایش تو پرداختهاند.
از دولت جوان تو سیارگان سعد
بنیاد قوت فلک پیر کرده اند
هوش مصنوعی: از برکت جوانی تو، ستارههای خوشبختی قدرت کهن آسمان را تقویت کردهاند.
بی بحر و بی صدف دل و طبع و ضمیر من
از مدحت تو در بها گیر کرده اند
هوش مصنوعی: دل، طبع و ضمیر من بدون عمق و ارزش، به خاطر ستایش تو در تنگنا و اسارت قرار گرفتهاند.
خوابی که اهل فضل و ادب نیک دیده اند
آن است کز رسوم تو تعبیر کرده اند
هوش مصنوعی: خوابی که فرهیختگان و اهل دانش به خوبی دیدهاند، آن خواب به نشانهای است که از سنتها و آداب تو تفسیر شده است.
گر در جهان ز صنعت اکسیر زر کنند
مدح و ثنات صنعت اکسیر کرده اند
هوش مصنوعی: اگر در دنیا به خاطر هنر و صنعت طلا مدح و ستایش کنند، در واقع خودشان نیز به نوعی از این صنعت بهرهمند شدهاند.
پوشیده کن به خلعت خوشیم که مر مرا
چرخ و جهان برهنه تر از سیر کرده اند
هوش مصنوعی: با زیبایی و خوشی خودم را بپوشان که دنیا و زمانه مرا عریان و بیپناه کردهاند.
این اختران وگرچه به تقدیم حق ترم
وقت حقوق من همه تاخیر کرده اند
هوش مصنوعی: این ستارهها، هرچند که به خاطر تقدیر از خدا به وجود آمدهاند، اما زمان پرداخت حقوق من را به تأخیر انداختهاند.
با من چنان روند که گویی به سوی مورد
آهنگ آب دادن انجیر کرده اند
هوش مصنوعی: چنان رفتار کن که گویی به سمت جایی در حال رفت و آمد هستیم که برای آبیاری درخت انجیر میروند.
روزه رسید و پیش کمان هلال او
جان عدوت را ز اجل تیر کرده اند
هوش مصنوعی: ماه رمضان فرا رسید و پیشکشش، کمان هلال ماه در دل خود زهر حیات را به تیر اجل فرستاد.
بر تو خجسته باد و گر چند روزهاش
تن را به روزه زارتر از زیر کرده اند
هوش مصنوعی: برای تو آرزو میکنم که همیشه خوشبخت باشی، حتی اگر روزهایت به زحمت و سختی سپری شده باشد و جسمت به زحمت دچار رنج و خستگی شده باشد.
تا شاعران صفات رخ و زلف دلبران
اغلب به مشک و قیر و می و شیر کرده اند
هوش مصنوعی: شاعران معمولاً برای توصیف زیباییهای چهره و موهای معشوقانشان از عطر خوش، رنگهای تیره، شراب و شیر استفاده کردهاند.
با زلف قیرگون زی و خوش زی که چرخ و دهر
روز مخالفان تو را قیر کرده اند
هوش مصنوعی: با موهای سیاه و پرجلال خود زندگی کن و خوش بگذران، زیرا که روزگار و دنیا، مخالفان تو را به سیاهی و زشتی کشاندهاند.