گنجور

شمارهٔ ۲۹

سبزه ها چون نقش دیبا دلبر و زیبا شدند
ابر دیباباف شد تا سبزه ها دیبا شدند
قطره باران به اشک دلبران ماننده شد
راغها چون روی دلداران از آن زیبا شدند
عاشقان را عاشقی گر واله و شیدا کند
بلبلان از عشق گلها واله و شیدا شدند
تا گل اندر باغها چون روی معشوقان شکفت
رازهای عاشقان از باغ و دل پیدا شدند
در بهاران از دل گل تاگل رعنا دمید
دلبران از روی چون گل همچو گل رعنا شدند
از صبای مشکبار و از نسیم نافه بوی
نافه ها کاسد شدند و مشک ها رسوا شدند
روی دریاها اگر ماوای گوهرها بود
شهرها از ابر گوهربار چون دریا شدند
قطره ها کز دیده های ابر بیرون آمدند
بی صدف بر روی سبزه لولو لالا شدند
تا بنفشه چون خط خوبان یغمایی دمید
عاشقان را صبر و دل بادیدنش یغما شدند
ابر نوروز از گرستن دیده وامق شده ست
تا گل و لاله به رنگ عارض عذرا شدند
با چنین نور و نوا کاین باغ و صحرا یافتند
جان و دل جویای باغ و عاشق صحرا شدند
تا به بالای حمل رفت آفتاب از پشت حوت
شاخ و برگ هر نبات از دشت بر بالا شدند
طبع را سودای باغ و بوستان مستی دهد
قمری و بلبل همانا مست از این سودا شدند
ابر اگر ساقی نشد باران اگر صهبا نگشت
از چه معنی لاله ها چون ساغر صهبا شدند
از پی پیوستن نسل گل و فصل بهار
راست گویی ابر و باران آدم و حوا شدند
وز برای دیدن بزم و تماشاگاه شاه
صحن باغ و صورت گل جنت و حورا شدند
بر نشاط دیدن بزم جهان آرای او
دیده های نرگسان در بوستان بینا شدند
بوستان ها همچو تاج خسروان پر در و زر
از برای بزمگاه خسرو والا شدند
بر زمین و بر زمان آثار عدل شه رسید
زان پس از پیری جوان و تازه و برنا شدند
داور عادل علاء دین و دولت کز علو
قدر و رای او دو تاج گنبد اعلا شدند
آن خداوندی که از انواع اقبال و قبول
بندگانش برتر از اسکندر و دارا شدند
گر زمین ها را ز حلم او ثبات آمد پدید
آسمانها از نهیب خشم او دروا شدند
تا به پرواز اندر آمد باز باز عدل او
ظلم و ظالم در جهان پنهان تر از عنقا شدند
از عطای همتش بی نعمتان منعم شدند
وز رسوم دولتش بی دانشان دانا شدند
هر زمان از جود او بر گنج او غوغا رسد
مفلسان بی رنج تن با گنج از این غوغا شدند
خسروا در علم و حکمت عالم تنها شدی
عالمان از دل غلام عالم تنها شدند
دوستان را تا به اقبال تو شبها روز شد
روزهای دشمنان تو شب یلدا شدند
کعبه امن و امانی لاجرم در مرتبت
بارگاه و مجلس تو مکه و بطحا شدند
تا تو خورشید ملوکی بندگان درگهت
بر مثابت برتر از خورشید در جوزا شدند
از خداوندان که آرم در جهان همتا تو را
کز جلالت رفعت و قدر تو بی همتا شدند
از غلو کردن خرد ترسان بود در وصف تو
امت عیسی غلو کردند از آن ترسا شدند
زانکه هر امروز اقبال تو از دی بهترست
حاسدان از بیم امروز تو بی فردا شدند
تا شکوه عدل و انصاف تو بر آفاق تافت
سنگها گوهر شدند و خارها خرما شدند
هشت چرخ و هفت کوکب چار طبع و پنج حس
خدمتت را بنده مطواع دل یکتا شدند
تا ضمیر ما مدیحت گفت گویی شعر و سحر
چاکر طبع و ضمیر و سحر شعر ما شدند
در جهان تا خرمی جویی ز بزم خویش جوی
خرمیها هر کجا بزم تو بود آنجا شدند
تا تو باشی خسروا یک لحظه بی اعدا مباش
کز ثریا تا ثری اقبال را اعدا شدند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبزه ها چون نقش دیبا دلبر و زیبا شدند
ابر دیباباف شد تا سبزه ها دیبا شدند
هوش مصنوعی: سبزه‌ها به زیبایی و لطافتی شبیه پارچه‌های ابریشمی در آمده‌اند، و ابر مانند بافنده‌ای است که زیبایی سبزه‌ها را به وجود آورده است.
قطره باران به اشک دلبران ماننده شد
راغها چون روی دلداران از آن زیبا شدند
هوش مصنوعی: باران به مانند اشک عاشقان شده است، زیرا چهره دلبران با آن زیبایی که دارند، دل‌ها را شاداب و شغل کرده است.
عاشقان را عاشقی گر واله و شیدا کند
بلبلان از عشق گلها واله و شیدا شدند
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی به عشق دچار می‌شوند، همچون بلبلان که از زیبایی گل‌ها سرمست و شیدا می‌شوند، احساساتی قوی و پرشور را تجربه می‌کنند.
تا گل اندر باغها چون روی معشوقان شکفت
رازهای عاشقان از باغ و دل پیدا شدند
هوش مصنوعی: وقتی گل‌ها در باغ‌ها شکوفا می‌شوند، زیبایی چهره معشوقان روحی شاداب ایجاد می‌کند و احساسات عاشقان از دل و دیارشان هویدا می‌شود.
در بهاران از دل گل تاگل رعنا دمید
دلبران از روی چون گل همچو گل رعنا شدند
هوش مصنوعی: در فصل بهار، از دل گل، زیبایی خاصی نمایان می‌شود و دلبرها با چهره‌ای همچون گل، به زیبایی و جذابیت خود افزوده‌اند.
از صبای مشکبار و از نسیم نافه بوی
نافه ها کاسد شدند و مشک ها رسوا شدند
هوش مصنوعی: از وزش نسیم خوشبو و عطر دل‌انگیز، بوی عطرها کم‌رنگ شده و عطر مشک نیز دیگر رونق ندارد.
روی دریاها اگر ماوای گوهرها بود
شهرها از ابر گوهربار چون دریا شدند
هوش مصنوعی: اگر دریاها محل سکونت جواهرات بودند، شهرها نیز مانند دریاها از ابرهای پر از جواهر ساخته می‌شدند.
قطره ها کز دیده های ابر بیرون آمدند
بی صدف بر روی سبزه لولو لالا شدند
هوش مصنوعی: قطره‌های باران که از چشم‌های ابر سرازیر شدند، بدون اینکه در صدفی باشند، بر روی چمن‌ها نشسته و مانند مرواریدهای درخشان به نظر می‌رسند.
تا بنفشه چون خط خوبان یغمایی دمید
عاشقان را صبر و دل بادیدنش یغما شدند
هوش مصنوعی: وقتی بنفشه، مانند نگاره‌ای زیبا از معشوقان، سر برآورد، عشق‌ورزان به دیدن آن دچار شگفتی و اضطراب شدند و صبر و آرامش خود را از دست دادند.
ابر نوروز از گرستن دیده وامق شده ست
تا گل و لاله به رنگ عارض عذرا شدند
هوش مصنوعی: ابر به مناسبت نوروز به خاطر دیده‌ی گرسنه‌ی وامق باریده و به این ترتیب گل‌ها و لاله‌ها به رنگ صورت عذرا درآمده‌اند.
با چنین نور و نوا کاین باغ و صحرا یافتند
جان و دل جویای باغ و عاشق صحرا شدند
هوش مصنوعی: با وجود این روشنی و آهنگ، باغ و دشت جان و دل را جستجو کردند و عاشق زیبایی‌های باغ و دشت شدند.
تا به بالای حمل رفت آفتاب از پشت حوت
شاخ و برگ هر نبات از دشت بر بالا شدند
هوش مصنوعی: خورشید از میان شکل دایره‌ای پشت ماهی بالا رفت و نورش باعث شد تا برگ و شاخه‌های گیاهان از زمین به سمت بالا رشد کنند.
طبع را سودای باغ و بوستان مستی دهد
قمری و بلبل همانا مست از این سودا شدند
هوش مصنوعی: طبیعت انسان میل و شوق به زیبایی‌ها و لذت‌ها دارد، مانند قمری و بلبل که به خاطر این شوق و عشق، در حالت مستی و خوشحالی به سر می‌برند.
ابر اگر ساقی نشد باران اگر صهبا نگشت
از چه معنی لاله ها چون ساغر صهبا شدند
هوش مصنوعی: اگر ابر به عنوان ساقی عمل نکند و باران نبارد و شرابی نیفشاند، پس چرا گل‌های لاله مانند پیاله‌های شراب سرخ شده‌اند؟
از پی پیوستن نسل گل و فصل بهار
راست گویی ابر و باران آدم و حوا شدند
هوش مصنوعی: نسل گل و فصل بهار به هم متصل می‌شوند و در حقیقت ابر و باران همانند آدم و حوا به وجود آمده‌اند.
وز برای دیدن بزم و تماشاگاه شاه
صحن باغ و صورت گل جنت و حورا شدند
هوش مصنوعی: برای دیدن جشن و محفل شاه، باغ و زیبایی گل‌ها مانند بهشت و حوری‌ها گشتند.
بر نشاط دیدن بزم جهان آرای او
دیده های نرگسان در بوستان بینا شدند
هوش مصنوعی: با دیدن زیبایی‌های بزم و تزیینات این دنیا، چشم‌های نرگس‌ها در باغ به تماشا واداشته شدند و به زندگی و نشاط بیشتری دست یافتند.
بوستان ها همچو تاج خسروان پر در و زر
از برای بزمگاه خسرو والا شدند
هوش مصنوعی: باغ‌ها مانند تاج پادشاهان پر از گل و طلا شدند تا جایی مناسب برای میهمانی‌های پادشاه بزرگ فراهم کنند.
بر زمین و بر زمان آثار عدل شه رسید
زان پس از پیری جوان و تازه و برنا شدند
هوش مصنوعی: عدالت حاکم بر زمین و زمان به دست شاهی بزرگ، باعث rejuvenation و تحول در زندگی مردم شد؛ به گونه‌ای که افراد پیر به جوانی و تازگی رسیدند.
داور عادل علاء دین و دولت کز علو
قدر و رای او دو تاج گنبد اعلا شدند
هوش مصنوعی: داور عادل، علاءالدین و دولت او به قدری برتر و بزرگ هستند که به خاطر مقام و اندیشه‌اش، تاج‌های سلطنت بر بالای آسمان جا پیدا کرده‌اند.
آن خداوندی که از انواع اقبال و قبول
بندگانش برتر از اسکندر و دارا شدند
هوش مصنوعی: خدای بزرگواری که در مقایسه با دیگران، بیشتر از تمامی موفقیت‌ها و پذیرش‌های بندگانش بالا و بزرگ است.
گر زمین ها را ز حلم او ثبات آمد پدید
آسمانها از نهیب خشم او دروا شدند
هوش مصنوعی: اگر زمین‌ها به واسطه‌ی حلم و صبر او استوار شده‌اند، آسمان‌ها به خاطر صدای خشم او لرزیده و باز شده‌اند.
تا به پرواز اندر آمد باز باز عدل او
ظلم و ظالم در جهان پنهان تر از عنقا شدند
هوش مصنوعی: زمانی که پرنده‌ای به پرواز دربیافتد، به دنبال آن عدالت او و ظلم و ظالم در جهان به حالتی نهان و پنهان تبدیل می‌شوند، مانند موجود افسانه‌ای که هیچ اثری از آن نیست.
از عطای همتش بی نعمتان منعم شدند
وز رسوم دولتش بی دانشان دانا شدند
هوش مصنوعی: از لطف و بزرگی او، نعمت‌های بی‌پایانی نصیب بی‌نصیبان شده و از آداب و رسوم حکومت او، نادان‌ها نیز در زمره افراد دانا قرار گرفته‌اند.
هر زمان از جود او بر گنج او غوغا رسد
مفلسان بی رنج تن با گنج از این غوغا شدند
هوش مصنوعی: هر وقتی که بخشش او بر دارایی‌اش صدایی ایجاد کند، افراد بی‌پول بدون زحمت با این دارایی به ثروت دست می‌یابند.
خسروا در علم و حکمت عالم تنها شدی
عالمان از دل غلام عالم تنها شدند
هوش مصنوعی: ای خسروا، تو در علم و حکمت به تنهایی در دنیا هستی و دانشمندان به خاطر محبت و تعلقی که به تو داشتند، از دل خودشان خارج شدند و تنها شدند.
دوستان را تا به اقبال تو شبها روز شد
روزهای دشمنان تو شب یلدا شدند
هوش مصنوعی: دوستان تو همیشه در کنار تو هستند و در خوشی‌ها و شادی‌ها شریک می‌شوند، اما دشمنانت همیشه در ناامیدی و غم به سر می‌برند و روزها برای آن‌ها مانند شب یلدا طولانی و تاریک می‌شود.
کعبه امن و امانی لاجرم در مرتبت
بارگاه و مجلس تو مکه و بطحا شدند
هوش مصنوعی: مکانی که به عنوان کعبه شناخته می‌شود، در واقع به خاطر مقام و منزلت تو به امن و امان تبدیل شده است و به طوری که این مکان مقدس به بارگاه و محفل تو تبدیل گردیده است.
تا تو خورشید ملوکی بندگان درگهت
بر مثابت برتر از خورشید در جوزا شدند
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو، مانند خورشید بر فراز حکومت و سلطنت خود ایستاده‌ای، بندگان درگاه تو به قدری در مقام و جایگاهشان بالاتر از خورشید در برج جوزا هستند که درخشندگی و مقام آن‌ها قابل مقایسه با نور خورشید نیست.
از خداوندان که آرم در جهان همتا تو را
کز جلالت رفعت و قدر تو بی همتا شدند
هوش مصنوعی: از میان بندگانی که در این دنیا هستند، کسی را مانند تو نمی‌توان یافت؛ زیرا عظمت و مقام تو باعث شده که تو در جایگاهی بی‌نظیر قرار بگیری.
از غلو کردن خرد ترسان بود در وصف تو
امت عیسی غلو کردند از آن ترسا شدند
هوش مصنوعی: در توصیف تو، عیسی پیروانش به قدری زیاده‌روی کردند که از ایمان خارج شدند و به سمت کفر رفتند، و این ترس از غلو کردن در وصف تو خردمندان را نگران کرده است.
زانکه هر امروز اقبال تو از دی بهترست
حاسدان از بیم امروز تو بی فردا شدند
هوش مصنوعی: چون هر روزی که برای تو پیش می‌آید، نسبت به روزهای گذشته بهتر است، حسودان از ترس این که امروز تو آینده‌ای نداشته باشی، نگران شده‌اند.
تا شکوه عدل و انصاف تو بر آفاق تافت
سنگها گوهر شدند و خارها خرما شدند
هوش مصنوعی: وقتی که عظمت عدالت و انصاف تو در دنیا پراکنده شد، سنگ‌ها تبدیل به جواهر شدند و خارها به خرما بدل گشتند.
هشت چرخ و هفت کوکب چار طبع و پنج حس
خدمتت را بنده مطواع دل یکتا شدند
هوش مصنوعی: هشت چرخ نمایانگر چرخ‌های بزرگ زندگی و زمان هستند، و هفت ستاره به سمت آسمان اشاره دارد. چهار نوع طبع و پنج حس انسانی همه به خدمت تو آمده‌اند، و من هم بنده‌ای مطیع و وفادار به تو هستم که دل تنها و یکتای خود را تقدیم می‌کنم.
تا ضمیر ما مدیحت گفت گویی شعر و سحر
چاکر طبع و ضمیر و سحر شعر ما شدند
هوش مصنوعی: به محض اینکه شعری در ستایش تو سرودیم، خیال و احساس ما هم به خدمت آمدند و در کنار هم، شعر ما را زیبا کردند.
در جهان تا خرمی جویی ز بزم خویش جوی
خرمیها هر کجا بزم تو بود آنجا شدند
هوش مصنوعی: در دنیا هر جا که شادی و خوشی پیدا کنی، همان جا را جشن و سرور خود بدان. هر کجا که جشن و شادی از تو باشد، آنجا هم خوشحالی و شادمانی وجود دارد.
تا تو باشی خسروا یک لحظه بی اعدا مباش
کز ثریا تا ثری اقبال را اعدا شدند
هوش مصنوعی: با حضور تو، هیچگاه خوار و ذلیل نباش، زیرا از زمانی که ستاره‌های آسمان به اوج خود رسیدند، دشمنان به سوی تو آمدند.