شمارهٔ ۲۶
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
آن چشم نیمخواب تو بیدار میکند
خورشید دلبرانی و رویت به دلبری
با خویشتن دو زلف تو را یار میکند
چون جان بیگناهی و سودای عشق تو
جان مرا همیشه گنهکار میکند
از بس که در دلم ز تو طوفان محنت است
کشتی بر آب دیده من کار میکند
وز بس که یاد آن لب و رخسار میکنم
عشقم اسیر آن لب و رخسار میکند
آسان همینمود دلم را طریق صبر
او را طریق عشق تو دشوار میکند
دیدار تو که مَهْ صفتِ حُسن از او گرفت
دل را به دام فتنه گرفتار میکند
بر دل بلا و فتنه ز دیدار میرسد
عدلی از آن خصومت دیدار میکند
اشک مرا به رنگ عقیق گداخته
تیمار آن عقیق شکربار میکند
جانم بلای عشق تو بسیار میکشد
عقلم حدیث حسن تو بسیار میکند
جعد تو آن هوای خراسان به بوی مشک
به از هوای تبت و تاتار میکند
زلف تو صید کردن مقصود خویش را
کار کمند خسرو دیندار میکند
عادل علاء دولت و دنیا و دین که عدل
پیش دلش به بندگی اقرار میکند
دارای روزگار که بدخواه ملک را
از چوب تخت دشمن خود دار میکند
اتسز که روز معرکه رمح از دو دست او
کار هزار لشکر جرّار میکند
هرچ آن به تیغ قهر ستاند ز دشمنان
آثار جود او همه ایثار میکند
که پیکرست مرکب رهوار پادشاه
که را رکیب اوست که رهوار میکند
نی نی چو شهریار سپهر است و آفتاب
اسبش مسیر کوکب سیّار میکند
باد سبک رواست و گه رزم خاک را
دایم ز باد حمله گرانبار میکند
بر نقطهای بگردد چون یافت امتحان
پرگاروار گردش پرگار میکند
ایزد جزای کافر و مومن در این جهان
از جود و تیغ شاه پدیدار میکند
از جود او مثوبت مومن چو میدهد
از تیغ او عقوبت کفار میکند
تا زین چهار طبع چنو شهریار خاست
هفتم سپهر خدمت این چار میکند
شاها تویی که رایت اعدات را خدای
در پیش رایت تو نگونسار میکند
علمت نشان حیدر کرّار میدهد
تیغت فتوح حیدر کرّار میکند
نیلوفرست تیغ تو و روز کارزار
گلهای دشمنان تو را خار میکند
از خون بدسگال تو بر خاک رزمگاه
گلزار میدماند و گلزار میکند
نارکفید میکند از مغز دشمنان
وز روی دوستان تو گلنار میکند
در گنج ناصحان تو دینار مینهد
وز روی حاسدان تو دینار میکند
چون التجا به ایزد جبّار میکنی
ترتیب ملکت ایزد جبّار میکند
در طلعت تو فر محمد همینهد
وز لشکرت مهاجر و انصار میکند
دیوار ازآن کنند شها گرد خانهها
تا دشمن تو روی به دیوار میکند
خون میفشاند از مژه و روز رزم تو
جان را فدای خنجر خونخوار میکند
هر دل که در خلاف تو بیمار میشود
تیرت علاج داروی بیمار میکند
گاهی به جان و عمرش و گاهی ز ملک و مال
آزار میرساند و بیزار میکند
شاها بهار تازه صورتگر آمده است
بر خار خشک صورت فرخار میکند
بیرزمه زیب رزمه بزّاز میدهد
بیطبله کار طبله عطّار میکند
هر سر که مهرگان به دل خاک در نهاد
نوروز کشف آن همه اسرار میکند
ابر سحرگهی چو کف تو به روز بزم
بر گل نثار لؤلؤ شهوار میکند
آن نقشهای طرفه نگه کن که بیقلم
نقاش صنع بر سر کهسار میکند
هر لحظهای نگاری و هر ساعتی گلی
دیدار مینماید و بازار میکند
روی نگار دمدمه عشق میدهد
مرغ بهار زمزمهٔ زار میکند
هر صلصلی ترانهٔ عشّاق میکشد
هر بلبلی روایت اشعار میکند
گویی بهار تازه خریدار یافته است
رخسار عرضه پیش خریدار میکند
گویی چمن ز ناله مرغ و نسیم گل
با رودکی حکایت عیّار میکند
بر شاخ گل ز قمری نالنده، عندلیب
گویی سبق گرفت که تکرار میکند
می خور شها که ردش ایام تیزرو
بر حسب آرزوی تو رفتار میکند
از بوی باده مست کن این چرخ را از آنک
پیوسته قصد مردم هشیار میکند
تا نور شمس مایه انوار میدهد
تا جرم چرخ گردش هموار میکند
بادت همیشه گردش چرخ از موافقان
تا بر مخالفان تو پیکار میکند
گر نیستی ز داد تو عالم شدی خراب
با این ستم که چرخ ستمکار میکند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
هوش مصنوعی: عقل به زیبایی تو اعتراف میکند و در برابر عشق تو هشدار میدهد.
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
هوش مصنوعی: دل وقتی مثل سنگ باشد، آزار و درد زیادی به انسان میدهد و وقتی که دهان تنگ باشد، تنفس را سخت میکند و باعث ناراحتی میشود.
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
آن چشم نیمخواب تو بیدار میکند
هوش مصنوعی: چشمان نیمهخواب تو برایم از هر چیز دیگر بیشتر شادیآور و ارزشمند است و مرا بیدار و سرزنده میکند.
خورشید دلبرانی و رویت به دلبری
با خویشتن دو زلف تو را یار میکند
هوش مصنوعی: خورشید زیبایی تو است و چهرهات همچون دلبری میدرخشد. دو زلف زیبای تو نیز با خودت جذابیت و دلربایی بیشتری به ارمغان میآورد.
چون جان بیگناهی و سودای عشق تو
جان مرا همیشه گنهکار میکند
هوش مصنوعی: وقتی که تو بیگناهی و عشق تو در ذهن من است، این موضوع همیشه باعث میشود که من احساس گناه کنم.
از بس که در دلم ز تو طوفان محنت است
کشتی بر آب دیده من کار میکند
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که در دلم نسبت به تو وجود دارد، چشمهای من مانند کشتیای است که در آب شناور است و به سختی در حال حرکت است.
وز بس که یاد آن لب و رخسار میکنم
عشقم اسیر آن لب و رخسار میکند
هوش مصنوعی: چون به طور مکرر به خاطر آن لب و چهره فکر میکنم، عشق من هم به آن لب و چهره وابسته میشود.
آسان همینمود دلم را طریق صبر
او را طریق عشق تو دشوار میکند
هوش مصنوعی: دل من در ابتدا مسیر صبر را ساده میپنداشت، اما عشق تو دشواریهای زیادی را به آن اضافه کرده است.
دیدار تو که مَهْ صفتِ حُسن از او گرفت
دل را به دام فتنه گرفتار میکند
هوش مصنوعی: زمانی که تو را میبینم، زیباییات دل مرا به دام وسوسه و فتنه میکشاند.
بر دل بلا و فتنه ز دیدار میرسد
عدلی از آن خصومت دیدار میکند
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیها به دل میرسد و از برخورد با این مشکلات، فرد به نوعی عدالت و انصاف دست میزند. او با این چالشها روبرو میشود و از آنها درس میگیرد.
اشک مرا به رنگ عقیق گداخته
تیمار آن عقیق شکربار میکند
هوش مصنوعی: اشک من مانند عقیق ذوب شده است و حالتی از لطافت و شیرینی به شکل آن میدهد.
جانم بلای عشق تو بسیار میکشد
عقلم حدیث حسن تو بسیار میکند
هوش مصنوعی: عشق تو برای جانم درد و رنج زیادی به همراه دارد و عقل من دائما در مورد زیبایی تو صحبت میکند.
جعد تو آن هوای خراسان به بوی مشک
به از هوای تبت و تاتار میکند
هوش مصنوعی: موهای تو مانند هوای خراسان است که بوی خوش مشک میدهد و این زیبایی، از هوای تبت و تاتار هم بهتر است.
زلف تو صید کردن مقصود خویش را
کار کمند خسرو دیندار میکند
هوش مصنوعی: موهای تو به مانند دام و تلهای است که خسرو دیندار (یک شخصیت افسانهای) برای به دام انداختن مقصود و خواستههای خود از آن استفاده میکند.
عادل علاء دولت و دنیا و دین که عدل
پیش دلش به بندگی اقرار میکند
هوش مصنوعی: شخصی عادل و بزرگوار است که قدرت و موقعیتش در دنیا و در دین به خاطر عدالتش است. حتی دل او به خاطر این عدالت به خدمتگزاری و اطاعت اذعان میکند.
دارای روزگار که بدخواه ملک را
از چوب تخت دشمن خود دار میکند
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود از بدی و دشمنی دیگران آگاه است، میتواند با قدرت و اراده خود، آنها را تنبیه کند.
اتسز که روز معرکه رمح از دو دست او
کار هزار لشکر جرّار میکند
هوش مصنوعی: در روز نبرد، نیزهای که او در دو دستش دارد، به تنهایی میتواند هزاران جنگجو را تحت تأثیر قرار دهد و کار آنها را انجام دهد.
هرچ آن به تیغ قهر ستاند ز دشمنان
آثار جود او همه ایثار میکند
هوش مصنوعی: هر چیزی که او با خشم از دشمنان بگیرد، تمامی نشانههای generosity و بخشش او را نمایان میسازد.
که پیکرست مرکب رهوار پادشاه
که را رکیب اوست که رهوار میکند
هوش مصنوعی: پیکر تو همچون اسبی زیبا و با شتاب است که لشكركشی پادشاه را نمایان میکند، حالا باید ببینیم چه کسی تو را همراهی میکند و باعث سرعت تو میشود.
نی نی چو شهریار سپهر است و آفتاب
اسبش مسیر کوکب سیّار میکند
هوش مصنوعی: آنقدر که سلطنت آسمان به زیبایی و قدرتش میماند و خورشید مانند سوارکاری است که راه ستارههای در حال حرکت را تعیین میکند.
باد سبک رواست و گه رزم خاک را
دایم ز باد حمله گرانبار میکند
هوش مصنوعی: باد سبکی در حرکت است و گاهی در میادین جنگ، خاک را به شدت از طرف باد به صورت تهاجمی جابهجا میکند.
بر نقطهای بگردد چون یافت امتحان
پرگاروار گردش پرگار میکند
هوش مصنوعی: بر روی نقطهای میچرخد، مانند اینکه وقتی در امتحان قرار میگیرد، مانند پرگار که دور نقطه میچرخد، حرکت میکند.
ایزد جزای کافر و مومن در این جهان
از جود و تیغ شاه پدیدار میکند
هوش مصنوعی: خداوند پاداش کافر و مؤمن را در این دنیا از طریق بخشش و قدرت پادشاه مینمایاند.
از جود او مثوبت مومن چو میدهد
از تیغ او عقوبت کفار میکند
هوش مصنوعی: از بخشش و generosity او، مومنان پاداش دریافت میکنند و با سختی و مجازاتی که به کافران میدهد، نشان میدهد که عدالت برقرار است.
تا زین چهار طبع چنو شهریار خاست
هفتم سپهر خدمت این چار میکند
هوش مصنوعی: از این چهار طبع، شهریاری بزرگ برآمد که هفتمین آسمان برای خدمت به این چهار طبع آماده است.
شاها تویی که رایت اعدات را خدای
در پیش رایت تو نگونسار میکند
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو کسی هستی که پرچم نیروهای دشمن را خداوند به خاطر تو به زمین میزند.
علمت نشان حیدر کرّار میدهد
تیغت فتوح حیدر کرّار میکند
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به توانمندی و قدرتی دارد که ناشی از دانش و علم است. مانند شمشیری که در دست یک جنگجوی بزرگ قرار دارد و به پیروزی و فتح منجر میشود. به نوعی، علم و دانش میتواند به انسان قدرتی بخشیده و او را در میدانهای چالشبرانگیز موفق کند.
نیلوفرست تیغ تو و روز کارزار
گلهای دشمنان تو را خار میکند
هوش مصنوعی: نیلوفر تو مانند تیغی است که در میدان نبرد، گلهای دشمنانت را تبدیل به خار میکند.
از خون بدسگال تو بر خاک رزمگاه
گلزار میدماند و گلزار میکند
هوش مصنوعی: خون دشمنان تو بر زمین نبرد باقی میماند و آن را به شکوفهها و زیباییها تبدیل میکند.
نارکفید میکند از مغز دشمنان
وز روی دوستان تو گلنار میکند
هوش مصنوعی: دشمنان را به سختی وادار به فعالیت میکند و از روی محبت دوستان، به زیبایی و شادی میبخشد.
در گنج ناصحان تو دینار مینهد
وز روی حاسدان تو دینار میکند
هوش مصنوعی: در خزانهی مشاوران، شخصی با نیت خیر و محبت به دیگران سرمایهگذاری میکند، اما کسانی که حسد ورزیدهاند، به جای همراهی، فقط باعث میشوند که آن سرمایه را از دست بدهد.
چون التجا به ایزد جبّار میکنی
ترتیب ملکت ایزد جبّار میکند
هوش مصنوعی: وقتی که به خداوند بزرگ پناه میبری، او هم به سامان و نظم امور تو میپردازد.
در طلعت تو فر محمد همینهد
وز لشکرت مهاجر و انصار میکند
هوش مصنوعی: در چهره تو نور محمد ظاهر است و از سپاه تو مهاجران و انصار حمایت میکنند.
دیوار ازآن کنند شها گرد خانهها
تا دشمن تو روی به دیوار میکند
هوش مصنوعی: دشمنان تو را دور نگه میدارند و نمیگذارند به تو نزدیک شوند، به طوری که окруже دیوارهای محکم اطراف خانهات قرار میگیرد تا آنها نتوانند به تو آسیب برسانند.
خون میفشاند از مژه و روز رزم تو
جان را فدای خنجر خونخوار میکند
هوش مصنوعی: از چشمانش اشکهای خونین جاری است و در روز جنگ، جانش را فدای شمشیری میکند که بسیار خطرناک و تیز است.
هر دل که در خلاف تو بیمار میشود
تیرت علاج داروی بیمار میکند
هوش مصنوعی: هر دلی که به خاطر عشق و دوری از تو رنج میکشد، تیر محبتت برای او درمانی میشود که دردش را تسکین میدهد.
گاهی به جان و عمرش و گاهی ز ملک و مال
آزار میرساند و بیزار میکند
هوش مصنوعی: گاهي انسان با جان و عمرش دچار آزار و رنج میشود و گاه از دارایی و اموالش آسیب میبیند که او را پریشان و بیزار میکند.
شاها بهار تازه صورتگر آمده است
بر خار خشک صورت فرخار میکند
هوش مصنوعی: بهار جدیدی از راه رسیده است و مانند یک هنرمند، به زیبایی و طراوت بر روی خار خشک، جلوه و زیبایی میآفریند.
بیرزمه زیب رزمه بزّاز میدهد
بیطبله کار طبله عطّار میکند
هوش مصنوعی: زیبایی بدون زحمت و تلاش مانند یک هنرمند است که بدون نیاز به ضربوزن کارش را انجام میدهد، در حالی که کسی که در تلاش برای کسب درآمد است، با آواز و سر و صدا کار میکند.
هر سر که مهرگان به دل خاک در نهاد
نوروز کشف آن همه اسرار میکند
هوش مصنوعی: هر فردی که در روز مهرگان به دل خاک میافکند، نوروز به او کمک میکند تا تمامی رازها را درک کند.
ابر سحرگهی چو کف تو به روز بزم
بر گل نثار لؤلؤ شهوار میکند
هوش مصنوعی: در صبح زود، ابرها مانند دستان تو، در روز جشن و شادمانی، بر روی گلها مرواریدهای زیبا و درخشان میپاشند.
آن نقشهای طرفه نگه کن که بیقلم
نقاش صنع بر سر کهسار میکند
هوش مصنوعی: به زیباییهای طبیعی که در اطراف توست توجه کن، چرا که این زیباییها بدون دست هنرمند nature بر روی کوهها نقش بستهاند.
هر لحظهای نگاری و هر ساعتی گلی
دیدار مینماید و بازار میکند
هوش مصنوعی: هر لحظه یک زیبایی را میبینم و در هر ساعت گلی را ملاقات میکنم که جلوهگر و جذاب است.
روی نگار دمدمه عشق میدهد
مرغ بهار زمزمهٔ زار میکند
هوش مصنوعی: در لحظات ابتدایی صبح، زیبایی عشق را نمایان میکند و پرنده بهار با نغمهای غمانگیز آواز میخواند.
هر صلصلی ترانهٔ عشّاق میکشد
هر بلبلی روایت اشعار میکند
هوش مصنوعی: هر پرندهای به نوعی احساسات عاشقانه را بیان میکند و هر بلبل داستانهای عاشقانه را روایت میکند.
گویی بهار تازه خریدار یافته است
رخسار عرضه پیش خریدار میکند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بهار تازه به زیبایی و جذابیت خود اعتماد پیدا کرده و آماده است تا زیباییاش را به دیگران نشان دهد.
گویی چمن ز ناله مرغ و نسیم گل
با رودکی حکایت عیّار میکند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد چمن با صدای نالهی پرنده و نسیم گل، داستان آدمی شجاع و ماهر را به رودکی روایت میکند.
بر شاخ گل ز قمری نالنده، عندلیب
گویی سبق گرفت که تکرار میکند
هوش مصنوعی: در کنار گل، قمری با نالههایش به نظر میرسد که بلبل، هنرمندانه و مکرر آواز میخواند.
می خور شها که ردش ایام تیزرو
بر حسب آرزوی تو رفتار میکند
هوش مصنوعی: نوشیدن می را به تاخیر نینداز، زیرا زمان به سرعت پیش میرود و بر اساس آرزوی تو حرکت میکند.
از بوی باده مست کن این چرخ را از آنک
پیوسته قصد مردم هشیار میکند
هوش مصنوعی: از بوی باده این دنیا را مسرور کن، چرا که همیشه به دنبال معنای هشیاری و آگاهی در بین انسانهاست.
تا نور شمس مایه انوار میدهد
تا جرم چرخ گردش هموار میکند
هوش مصنوعی: نور خورشید باعث میشود که روشنایی و تابش به وجود بیاید و همچنین گردش زمین را به گونهای تنظیم میکند که صاف و آرام باشد.
بادت همیشه گردش چرخ از موافقان
تا بر مخالفان تو پیکار میکند
هوش مصنوعی: باد همیشه در مسیر خود از طرف دوستان به سمت دشمنان تو میوزد و در این راه، درگیری و جنگ را به وجود میآورد.
گر نیستی ز داد تو عالم شدی خراب
با این ستم که چرخ ستمکار میکند
هوش مصنوعی: اگر تو در این عالم نباشی، دنیا به ویرانی میگراید، زیرا ستمی که زمانه به ما میکند، بسیار سخت است.