شمارهٔ ۱۶
دولت سلطان ما فرمان یزدان آمده ست
هر چه سلطان خواست زین دولت همه آن آمده ست
هر زمان یزدانش عز نو دهد در مملکت
تا سر تیغش معز دین یزدان آمده ست
از سلاطین جهان هرگز نیامد در وجود
هیچ سلطانی بدین دولت که سلطان آمده ست
شاه شاهان پادشا سنجر که سهم خنجرش
تاج و تخت و دین و دنیا را نگهبان آمده ست
ملک شاهی تا مسلم شد به اسم و رسم او
بر همه شاهان رسوم ملک تاوان آمده ست
روزگارش چون فلک منقاد و فرمانبر شده ست
مغربش چون مشرق اندر عهد و پیمان آمده ست
ز آسمان هر چش مرادست آن همی یابد بدانک
آسمانش چون زمین در زیر فرمان آمده ست
تخت او گشته است از قدر آسمان آسمان
همچنان کان تاج او کیوان کیوان آمده ست
آفتاب پادشاهان است و در تاج او
آسمان ملک را خورشید تابان آمده ست
آفتابش خوانده ام زیرا که در میدان رزم
باره دریا گذارش چرخ جولان آمده ست
چونش در جولان ببیند دیده پندارد مگر
کافتاب از آسمان در صحن میدان آمده ست
تیغ گوهر بار او سبزه است و گوهرها در او
راست پنداری مگر بر سبزه مگر برسبزه باران آمده ست
نیست در بالای رمحش هیچ نقصانی چرا
عمر بدخواهان از او در حد نقصان آمده ست
چون فراق قد جانان جان رباید روز رزم
زانکه در قامت قرین قد جانان آمده ست
میزبان نصرت و فتح و ظفر پیکان اوست
میزبان سیری گرفت از بس که مهمان آمده ست
خوش نیابی یک دل اندر کشور بدخواه شاه
خوش نباشد دل کرا در دیده پیکان آمده ست
عمر نوحش بود خواهد زانکه از شمشیر او
در عذاب عاصیان ملک طوفان آمده ست
تا بکوبد گردن طغیان فرعونان ملک
لشکر او چون عصای پورعمران آمده ست
لشکر او چون سمندر گر به آتش در شود
همچنان آید که خضر از آب حیوان آمده ست
گرچه از ملک سلیمان ملک او افزون تر است
هیبت او بر سر دیوان سلیمان آمده ست
هر کش اندر رزم بیند نیزه خطی به دست
گوید اندر رزمگه موسی و ثعبان آمده ست
هرگز از صرصر نیامد پیش از این بر قوم عاد
کز نهیب تیغ او بر اهل طغیان آمده ست
مایه خذلان ایزد علت عصیان اوست
وای آن سر کاندرو سودای عصیان آمده ست
تا نپنداری که بی خذلان بود عصیان او
کانکه عصیان داشت در سر جفت خذلان آمده ست
گر عزیز مصر خواهد تا بیابد عز عمر
پیش خدمت پیش از آن آید که خاقان آمده ست
شاد باد این پادشا کاندر امان عدل او
پادشاه چین و ماچین در خراسان آمده ست
هیچ خسرو را چنین فتحی نیامد بعد از آنک
رایت کیخسرو از توران به ایران آمده ست
خان اگر در خانه شکر نعمت سلطان نکرد
لاجرم بی خان و مان و تخت و ایوان آمده ست
قیصر رومی کمر بندد به پیش تخت شاه
ورنه بر قیصر همان آید که بر خان آمده ست
نام او توقیع فتح و فر و پیروزی شده ست
ملک او تاریخ عدل و امن و ایمان آمده ست
جز به فتح کشوری نامه نکردست افتتاح
هیچ روزی چون دبیر شه به دیوان آمده ست
با فتوح بندگانش بی خطر گشت آن خبر
کز فتوج آل ساسان و آل سامان آمده ست
این چنین تمکین و نصرت این چنین فتح و ظفر
هیچ خسرو راکی اندر حد امکان آمده ست
تا به هر وقتی که یاد عمرو حکمت کرده اند
در زبان خلق نام نوح و لقمان آمده ست
در جهان داریش صد چون نوح و لقمان باد عمر
زان که در عمرش صلاح هر مسلمان آمده ست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دولت سلطان ما فرمان یزدان آمده ست
هر چه سلطان خواست زین دولت همه آن آمده ست
هوش مصنوعی: نعمت و سروری که از طرف خداوند برای سلطان ما ارزانی شده، هر چه او بخواهد از این نعمتها به دست میآید.
هر زمان یزدانش عز نو دهد در مملکت
تا سر تیغش معز دین یزدان آمده ست
هوش مصنوعی: هر بار که خداوند به مملکتش عزت و قدرت میبخشد، نشان میدهد که دین یزدان همچنان در اوج و بر روی تیغ برتری قرار دارد.
از سلاطین جهان هرگز نیامد در وجود
هیچ سلطانی بدین دولت که سلطان آمده ست
هوش مصنوعی: هیچ یک از پادشاهان دنیا به اندازهی این پادشاه، که اکنون در میان ماست، با چنین قدرت و جایگاهی به وجود نیامدهاند.
شاه شاهان پادشا سنجر که سهم خنجرش
تاج و تخت و دین و دنیا را نگهبان آمده ست
هوش مصنوعی: پادشاه سنجر، که از نظر قدرت و مقام در ردیف بالاترین شاهان قرار دارد، به عنوان نگهبانی برای سلطنت و ارزشهای دینی و دنیوی شناخته شده است. در واقع، نقش او محافظت از تاج و تخت و اصول مذهبی و دنیوی است.
ملک شاهی تا مسلم شد به اسم و رسم او
بر همه شاهان رسوم ملک تاوان آمده ست
هوش مصنوعی: به محض اینکه سلطنت و اعتبار یک پادشاه به رسمیت شناخته شد، دیگر پادشاهان ملزم به پیروی از آداب و رسوم او هستند و در واقع، این نشاندهندهی بهای سنگینی است که باید برای سلطنت پرداخت شود.
روزگارش چون فلک منقاد و فرمانبر شده ست
مغربش چون مشرق اندر عهد و پیمان آمده ست
هوش مصنوعی: زندگی او مانند آسمان در تسلط و اطاعت قرار گرفته است و سمت غربش چون شرق در زمان پیمان و عهدی که بسته شده، به نظر میرسد.
ز آسمان هر چش مرادست آن همی یابد بدانک
آسمانش چون زمین در زیر فرمان آمده ست
هوش مصنوعی: هر چشمی آرزویی در دل دارد و آن را از آسمان میطلبد، چرا که آسمان برای او مانند زمین، تحت فرمان و تسلط او قرار گرفته است.
تخت او گشته است از قدر آسمان آسمان
همچنان کان تاج او کیوان کیوان آمده ست
هوش مصنوعی: او به مقام و جایگاهی رسیده است که عرش آسمانی را تحتالشعاع قرار داده و مانند تاجی که بر سر کیوان قرار دارد، برتری و شوکت او نمایان است.
آفتاب پادشاهان است و در تاج او
آسمان ملک را خورشید تابان آمده ست
هوش مصنوعی: آفتاب، نماد قدرت و سلطنت است و در بالای تاج او، آسمان نشاندهنده جایگاه بلند و تابش خورشید به عنوان نشانهای از شکوه و عظمت وجود دارد.
آفتابش خوانده ام زیرا که در میدان رزم
باره دریا گذارش چرخ جولان آمده ست
هوش مصنوعی: خورشید را به میدان جنگ میآورم چون در مبارزه، دریا در حال غلبه بر آسمان است.
چونش در جولان ببیند دیده پندارد مگر
کافتاب از آسمان در صحن میدان آمده ست
هوش مصنوعی: وقتی چهرهاش را در حرکت میبیند، به نظرش میرسد که شاید خورشید از آسمان به صحن میدان آمده است.
تیغ گوهر بار او سبزه است و گوهرها در او
راست پنداری مگر بر سبزه مگر برسبزه باران آمده ست
هوش مصنوعی: تیغهای سبز او همانند چمن تازهاند و در آنها جواهرهایی وجود دارد. گویی بر روی چمنها بارانی نازل شده است.
نیست در بالای رمحش هیچ نقصانی چرا
عمر بدخواهان از او در حد نقصان آمده ست
هوش مصنوعی: در ویژگیهای سلاح او هیچ کمبودی وجود ندارد؛ زیرا عمر دشمنانش به اندازهای کوتاه و ناقص است.
چون فراق قد جانان جان رباید روز رزم
زانکه در قامت قرین قد جانان آمده ست
هوش مصنوعی: وقتی که جدایی از معشوق دل را میفشارد و روزی که باید با رقیب بجنگم فرامیرسد، به خاطر زیبایی و قامت دوست.
میزبان نصرت و فتح و ظفر پیکان اوست
میزبان سیری گرفت از بس که مهمان آمده ست
هوش مصنوعی: میزبان که در حال حاضر با نصر و پیروزی و کامیابی روبهرو است، آنقدر مهمان به سوی او آمده که دیگر نمیتواند ادامه دهد و خسته شده است.
خوش نیابی یک دل اندر کشور بدخواه شاه
خوش نباشد دل کرا در دیده پیکان آمده ست
هوش مصنوعی: تو نباید در کشوری که مردمش بدخواهند دل خوشی داشته باشی، زیرا کسی که در چشمانش تیر و درد وجود دارد، نمیتواند دل شاد داشته باشد.
عمر نوحش بود خواهد زانکه از شمشیر او
در عذاب عاصیان ملک طوفان آمده ست
هوش مصنوعی: عمر طولانی نوح به خاطر این است که عذاب کسانی که نافرمانی کردهاند به وسیلهی شمشیر او فراموش نشود و طوفانی برای نابودی آنها به راه افتاده است.
تا بکوبد گردن طغیان فرعونان ملک
لشکر او چون عصای پورعمران آمده ست
هوش مصنوعی: گردن کشی و طغیان فرعونها را میزند، لشکر او مانند عصای موسی است که به رهبری آمده است.
لشکر او چون سمندر گر به آتش در شود
همچنان آید که خضر از آب حیوان آمده ست
هوش مصنوعی: لشکر او مانند سمندری است که اگر به آتش بیفتد، همچنان به جلو حرکت میکند، درست مانند خضر که از آب حیات بیرون میآید.
گرچه از ملک سلیمان ملک او افزون تر است
هیبت او بر سر دیوان سلیمان آمده ست
هوش مصنوعی: هرچند که ملک سلیمان از نظر وسعت و قدرت بیشتر است، اما عظمت و شکوه او (ردیف دیگر) به حدی است که بر سر دیوان سلیمان نیز سایه افکنده است.
هر کش اندر رزم بیند نیزه خطی به دست
گوید اندر رزمگه موسی و ثعبان آمده ست
هوش مصنوعی: هر کس در میدان جنگ نیزهای را میبیند، میگوید که آن نیزه نشانهای از نبرد موسی و ثعبان است.
هرگز از صرصر نیامد پیش از این بر قوم عاد
کز نهیب تیغ او بر اهل طغیان آمده ست
هوش مصنوعی: هیچ زمانی از طوفان شدید قبل از این بر قوم عاد نیامد، زیرا صدای وحشتناکش بر مردم ستمگر فرود آمده است.
مایه خذلان ایزد علت عصیان اوست
وای آن سر کاندرو سودای عصیان آمده ست
هوش مصنوعی: خداوند باعث شکست و ناامیدی او شده و به همین دلیل هم به گناه و عصیان کشیده شده است؛ و وای بر آن کسی که از این حال، به دنبال خواستههای بد و گناهآلود خود برود.
تا نپنداری که بی خذلان بود عصیان او
کانکه عصیان داشت در سر جفت خذلان آمده ست
هوش مصنوعی: برای اینکه فکر نکنی که او بدون کمک و یاری به خطا رفته، باید بگویم که او که در راه نافرمانی قدم گذاشته، در دل خود همواره از یاری و مساعدت بیبهره بوده است.
گر عزیز مصر خواهد تا بیابد عز عمر
پیش خدمت پیش از آن آید که خاقان آمده ست
هوش مصنوعی: اگر عزیز مصر بخواهد تا عمر عزیز را ببیند، باید پیش از آمدن خاقان به خدمت او برود.
شاد باد این پادشا کاندر امان عدل او
پادشاه چین و ماچین در خراسان آمده ست
هوش مصنوعی: باشد که این پادشاه شاد و خوشحال باشد، زیرا در سایه حکومت عادلانهاش، پادشاه چین و سرزمینهای دور در خراسان حضور یافتهاند.
هیچ خسرو را چنین فتحی نیامد بعد از آنک
رایت کیخسرو از توران به ایران آمده ست
هوش مصنوعی: هیچ پادشاهی بعد از آن زمان به این پیروزی دست نیافت؛ پس از آنکه پرچم کیخسرو از سرزمین توران به ایران آورد.
خان اگر در خانه شکر نعمت سلطان نکرد
لاجرم بی خان و مان و تخت و ایوان آمده ست
هوش مصنوعی: اگر کسی در خانهاش نسبت به نعمتهای پادشاه قدردانی نکند، در نهایت خود را بیخانمان و بیتخت و تاج خواهد دید.
قیصر رومی کمر بندد به پیش تخت شاه
ورنه بر قیصر همان آید که بر خان آمده ست
هوش مصنوعی: قیصر رومی خود را برای خدمت به پیشگاه پادشاه آماده میکند؛ وگرنه سرنوشتی مشابه آنچه بر خان آمده، برای او نیز پیش خواهد آمد.
نام او توقیع فتح و فر و پیروزی شده ست
ملک او تاریخ عدل و امن و ایمان آمده ست
هوش مصنوعی: نام او به نشانه پیروزی و فتح و عزت تبدیل شده است و کشورش، تاریخ عدالت و امنیت و ایمان را رقم زده است.
جز به فتح کشوری نامه نکردست افتتاح
هیچ روزی چون دبیر شه به دیوان آمده ست
هوش مصنوعی: هیچ روزی مانند روزی که وزیر در دیوان حاضر شده، گشایشنامهای صادر نشده است، جز به فتح کشور.
با فتوح بندگانش بی خطر گشت آن خبر
کز فتوج آل ساسان و آل سامان آمده ست
هوش مصنوعی: خبر به پیروزی و موفقیتهایی اشاره دارد که به واسطهی فرزندان و وابستگان یک خاندان خاص به دست آمده و باعث شده تا وضعیت برای بندگان بهبود یابد و خطرات برطرف شود. این موفقیتها از خاندانهای ساسانی و سامان به بار آمده است.
این چنین تمکین و نصرت این چنین فتح و ظفر
هیچ خسرو راکی اندر حد امکان آمده ست
هوش مصنوعی: این گونه تسلط و پیروزی، هیچ پادشاهی را در حد امکان به دست نیامده است.
تا به هر وقتی که یاد عمرو حکمت کرده اند
در زبان خلق نام نوح و لقمان آمده ست
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردم در مورد عمرو به عنوان یک شخصیت حکیم صحبت کردهاند، نام نوح و لقمان نیز در زبان آنها ذکر شده است.
در جهان داریش صد چون نوح و لقمان باد عمر
زان که در عمرش صلاح هر مسلمان آمده ست
هوش مصنوعی: در این جهان، افرادی مانند نوح و لقمان وجود دارند که عمر طولانیای دارند، زیرا در طول زندگیشان، خیر و صلاح هر مسلمان را فراهم کردهاند.