شمارهٔ ۱۰
سرو سیمینی و بار سرو سیمین آفتاب
جفت لاله ماه داری جفت نسرین آفتاب
آفتاب و ماه جفت لاله و نسرین که دید
یا کسی دیده ست بار سرو سیمین آفتاب
هیچ کس را نیست جز زلفین دلبند تو را
چون بخواهد خفت بستر ماه و بالین آفتاب
خوشتر از عمری به رخ شیرین تر از جانی به لب
اینت خوش دیدار ماه و اینت شیرین آفتاب
خسرو خوبان تویی، شیرین اگر بودی چو تو
خاک بوسیدی به منت پیش شیرین آفتاب
زین زین و زینت مجلس تویی در بزم و رزم
ماهی اندر مجلس شادی و در زین آفتاب
آفتاب از رخ پدید آری و پروین از دهان
کی بود جایی که پیدا گشت پروین آفتاب
چون بتابد ز آسمان نیکویی رخسار تو
اختران آسمان گویند مسکین آفتاب
تا به حسن از آل تکسین چون تویی موجود شد
آفرین گوید همی برآل تکسین آفتاب
گر به چین نقاش چین را لعبتی بودی چو تو
جاودان با روی پرچین بودی از چین آفتاب
بر سپهر از شرم آن رخساره با تشویر ماه
چون ز رای آفتاب آل یاسین آفتاب
سید السادات مجدالدین ابوالقاسم علی
کز علو چرخ است و از دل ماه و از دین آفتاب
حرمت او را که باشد همتش بر آسمان
آسمان را از کواکب ساخت آذین آفتاب
آسمان را حرمت او در علو تمکین کند
گر کند مر ماه را در نور تمکین آفتاب
از کسوف آفت نبیند وز غروب ایمن شود
گر ز رایش یابد اندر سیر تلقین آفتاب
ای خداوندی که تزیین داد ایام تو را
همچنان چون روز را داده ست تزیین آفتاب
گر مصور همت و رای تو را صورت کند
باشد از قدر و ضیا آن آسمان این آفتاب
روز گردد شب همی بر خاطر مداح تو
راست گویی هست در مدح تو تضمین آفتاب
چرخ رابع زان همی گویند مر صدر تو را
کاندر او بیند همی چشم جهان بین آفتاب
بر فلک مخدوم انجم آفتاب آمد از آنک
خدمت صدر تو دارد رسم و آیین آفتاب
گر بدانستی که آید چون تویی از نسل او
یار بودی با علی درصف صفین آفتاب
طالعت را بر فلک چون بر زمین ما بندگان
روز و شب انجم دعا گویند و آمین آفتاب
پایگاه همت عالیت را جوید همی
زان نیابد یک زمان از سیر تسکین آفتاب
تا نگردد بر سپهر گوژ پشت سال خورد
همچو پیر سالخورده روی پرچین آفتاب
حاسد تو روی پرچین باد و بخت تو جوان
رانده بر بدخواه تو خشم آسمان کین آفتاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرو سیمینی و بار سرو سیمین آفتاب
جفت لاله ماه داری جفت نسرین آفتاب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و شکوه طبیعت میپردازد. شاعر به شباهت سرو زیبایی و گلهای ناز و لطیف اشاره میکند و از آفتاب که نماد روشنی و حیات است، نام میبرد. به این ترتیب، تصویرهایی از زیباییهای طبیعی و هماهنگی آنها در ذهن خواننده شکل میگیرد.
آفتاب و ماه جفت لاله و نسرین که دید
یا کسی دیده ست بار سرو سیمین آفتاب
هوش مصنوعی: در حضوردلپذیر آفتاب و ماه، زیباییهای لاله و نسرین نیز به وضوح حس میشود. آیا کسی این زیبایی بینظیر را دیده است؟ مثل باران بر روی سروهای نقرهای، آفتاب به زیبایی میتابد.
هیچ کس را نیست جز زلفین دلبند تو را
چون بخواهد خفت بستر ماه و بالین آفتاب
هوش مصنوعی: هیچکس را نیست که مانند زلفهای معشوق تو بخواهد در بستر ماه و زیر نور آفتاب خواب برود.
خوشتر از عمری به رخ شیرین تر از جانی به لب
اینت خوش دیدار ماه و اینت شیرین آفتاب
هوش مصنوعی: دیدن چهرهات برای من خوشایندتر از زندگی است و صدایت برایم لذتبخشتر از جانی که در بدن دارم. تو مانند ماه زیبایی و حضورت همچون آفتابی شیرین است که به زندگیام روشنی میبخشد.
خسرو خوبان تویی، شیرین اگر بودی چو تو
خاک بوسیدی به منت پیش شیرین آفتاب
هوش مصنوعی: تو برترین و بهترین هستی، و اگر شیرین هم بودی، به قدری با ارزش و محبوب هستی که حتی خاکی که تو بر آن قدم مینەگذاری، در برابر شیرینی تو ارزشی ندارد.
زین زین و زینت مجلس تویی در بزم و رزم
ماهی اندر مجلس شادی و در زین آفتاب
هوش مصنوعی: تو در مجالس جشن و شادی، زینت و زیبایی هستی، مانند ماهی که در جمع میدرخشد و همچون آفتاب که در زین و زیور جلوهگری میکند.
آفتاب از رخ پدید آری و پروین از دهان
کی بود جایی که پیدا گشت پروین آفتاب
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که نور خورشید از چهره ظاهر میشود و ستاره پروین نیز از سخن نمایان میشود. اما در جایی که پروین روشن میشود، دیگر جایی برای تابش خورشید باقی نمیماند. به عبارتی، زیبایی و درخشش پروین آنقدر قوی است که نور خورشید را تحتالشعاع قرار میدهد.
چون بتابد ز آسمان نیکویی رخسار تو
اختران آسمان گویند مسکین آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که صورت زیبا و دلربای تو از آسمان روشنایی میگیرد، ستارههای آسمان به حالت حسرت و افسوس برای آفتاب به نظر میرسند.
تا به حسن از آل تکسین چون تویی موجود شد
آفرین گوید همی برآل تکسین آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چون تو از نسل آل تکسین به وجود آمد، آفتاب بر خاندان تکسین خوشامد میگوید و تحسین میکند.
گر به چین نقاش چین را لعبتی بودی چو تو
جاودان با روی پرچین بودی از چین آفتاب
هوش مصنوعی: اگر نقاش چینی هنری داشت که همانند تو جاودانه بود، آنگاه آفتاب چین نیز با روی پرچین تو زیبا میشد.
بر سپهر از شرم آن رخساره با تشویر ماه
چون ز رای آفتاب آل یاسین آفتاب
هوش مصنوعی: در آسمان، به خاطر زیبایی چهرهات، ماه به شکل نورانیتر از همیشه میدرخشد، گویی که آفتاب هم تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفته است.
سید السادات مجدالدین ابوالقاسم علی
کز علو چرخ است و از دل ماه و از دین آفتاب
هوش مصنوعی: سید السادات مجدالدین ابوالقاسم علی، کسی است که مقام و جایگاهش به اندازهای بلند است که از آسمان میدرخشد و همچون ماه و آفتاب درخشان و برجسته است.
حرمت او را که باشد همتش بر آسمان
آسمان را از کواکب ساخت آذین آفتاب
هوش مصنوعی: اگر کسی حرمت و احترام خدا را داشته باشد، همت و ارادهاش به اندازه آسمانها خواهد بود. او آسمان را با ستارهها و درخشش آفتاب زینت میدهد.
آسمان را حرمت او در علو تمکین کند
گر کند مر ماه را در نور تمکین آفتاب
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند به آسمان عظمت و مقام خود را نشان دهد، مانند این است که میتواند نور ماه را تحت تأثیر نور آفتاب قرار دهد. این بیانگر قدرت و جایگاه والا و تاثیرگذار کسی است که به او اشاره شده است.
از کسوف آفت نبیند وز غروب ایمن شود
گر ز رایش یابد اندر سیر تلقین آفتاب
هوش مصنوعی: کسی که از سیاهی و تاریکی مصون باشد و در افول و غروب ایمن باشد، اگر در سیر و سفرش از نور و هدایت بهرهمند شود، به نور خورشید دست خواهد یافت.
ای خداوندی که تزیین داد ایام تو را
همچنان چون روز را داده ست تزیین آفتاب
هوش مصنوعی: خدایا، تو صاحب قدرتی که روزها را به زیبایی زینت میدهی، همانگونه که خورشید نور و روشنی را به روز میبخشد.
گر مصور همت و رای تو را صورت کند
باشد از قدر و ضیا آن آسمان این آفتاب
هوش مصنوعی: اگر هنرمند و نقاشی تصمیم و اراده تو را به تصویر بکشد، از نور و شکوه آن آسمان، همانند نور خورشید خواهد بود.
روز گردد شب همی بر خاطر مداح تو
راست گویی هست در مدح تو تضمین آفتاب
هوش مصنوعی: روز به شب تبدیل میشود و این نشانگر این است که تو همیشه در ذهن و زبان مداحان هستی. راستگویی در ستایش تو همچون تضمینی برای ظهور آفتاب است.
چرخ رابع زان همی گویند مر صدر تو را
کاندر او بیند همی چشم جهان بین آفتاب
هوش مصنوعی: میگویند که آسمان (چرخ) به خاطر جایگاه تو، چهرهات را مینگرد؛ زیرا در آنجا، چشمان بینا، نور خورشید را میبیند.
بر فلک مخدوم انجم آفتاب آمد از آنک
خدمت صدر تو دارد رسم و آیین آفتاب
هوش مصنوعی: خورشید بر آسمان درخشان است، زیرا به رفیعترین مقام تو احترام میگذارد و در راستای همین قدرت و مقام، نور و روشنی خود را میتاباند.
گر بدانستی که آید چون تویی از نسل او
یار بودی با علی درصف صفین آفتاب
هوش مصنوعی: اگر میدانستی که چه کسی چون تو از نسل او میآید، با علی در صف مبارزه در صفین همراه میشدی.
طالعت را بر فلک چون بر زمین ما بندگان
روز و شب انجم دعا گویند و آمین آفتاب
هوش مصنوعی: سرنوشت تو در آسمان مانند زمین ما است. بندگان در روز و شب ستارهها را دعا میکنند و برای آفتاب آمین میگویند.
پایگاه همت عالیت را جوید همی
زان نیابد یک زمان از سیر تسکین آفتاب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصیت والای انسان همواره در جستجوی تعالی و پیشرفت است و هرگز از حرکت و تلاش برای رفع مشکلات و چالشها دست نمیکشد. در واقع، حتی در زمانهایی که با آرامش و سکون مواجه میشود، این همت و انگیزه برای بهبود و پیشرفت او از بین نمیرود.
تا نگردد بر سپهر گوژ پشت سال خورد
همچو پیر سالخورده روی پرچین آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان به دور خود نمیچرخد، سالها مانند پیران سالخورده، نمیتوانند به خوبی و روشنایی آفتاب برگردند.
حاسد تو روی پرچین باد و بخت تو جوان
رانده بر بدخواه تو خشم آسمان کین آفتاب
هوش مصنوعی: حسود تو مانند دیواری است که بر باد است و بخت جوانت تو را از بدخواهی دور کرده است، در حالی که خشم آسمان دشمنان تو را میگیرد و آفتاب بر تو میتابد.