گنجور

شمارهٔ ۵ - در تربیت یکی از ملوک گوید

معلوم شد که خسرو عادل دام دولته قابل تربیت است و مستعد نصیحت.

بدان که مالک رعیت را و صاحب ملک و دولت را لازم است از سیرت ملوک چندی دانستن و در مهمّات کار بستن، طلب نیکنامی و امید نیک سرانجامی را.

اول آنکه ابتدای کارها به نام خدای تعالی کند، و یاری از او خواهد، و سخن اندیشیده گوید، و سرّ دل با هر کس در میان ننهد، و تواضع پیشه گیرد، و روی از سخن ارباب مهمّات نگرداند، و رعیّت بر خود نیازارد، و قطع دزدان و قصاص خونیان به شفاعت فرونگذارد، و با خصم قوی در نپیچد، و بر ضعیف ستمکاری روا ندارد. اول نصیحت نزدیکان و پس آنگاه ملامت دوران. ظلم صریح از گناه خاصگیان تن زدن است و عامیان را گردن زدن. حاکمان بر مثال سرند و رعیّت بر مثال بدن و نادان سری باشد که بدن خود را به دندان خود پاره کند. و باید که مردم خردمند پرورد، و خدمتکاران قدیم را حق فرامش نکند، و آثار بزرگان پیش محو نگرداند، و با دونان و بی‌هنران ننشیند و غم حال از آن بیشتر خورد که از آن سال. عاملی که برای پادشاه توفیر از مال رعیت انگیزد خطاست که پادشاه بر رعیت از آن محتاج‌تر است که رعیت به پادشاه، که رعیت اگر پادشاه نیست و اگر هست همان رعیت است و پادشاه بی وجود رعیت متصور نمی‌شود. گفتار پیران جهاندیده بشنود، و بر اطفال و زنان و زیردستان ببخشاید، و بازرگانان و مسافران را نگاه دارد، و زیان‌زدگان را دستگیری کنند، و مردم بد را نیابت ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند، و سخن صاحب غرض نشنود و تا به غور گناه نرسد عقوبت روا ندارد، و به پنج روزه مهلت دنیا مغرور نشود.

جهان نماند و خرم روان آدمی‌ای
که باز ماند از او در جهان به نیکی یاد

مَثَل حاکم با رعیّت مَثَل چوپان است با گلّه، اگر گله نگه ندارد، مزد چوپانی حرام می ستاند. و حکایت پادشاهان پیشین بسیار می‌خواند تا از سیرت نیکان خیر آموزد و از عاقبت بدان عبرت گیرد، و در حال گذشتگان نظر کند و مردم نا آزموده را اعتماد نکند، و کار بزرگ به خردان نفرماید و هیبت خود را نگاه دارد، و مسخره و مطرب و بازیگر و امثال اینها را همه وقتی به خود راه ندهد، و نرد و شطرنج و دیگر ملاهی عادت نکند، و به تیر و کمان و گوی زدن و به صید بسیار نرود، و در دفع بدان تأخیر نکند، و با دوست و دشمن نیکویی کند که دوستان را محبت بیفزاید و دشمنان را عداوت کم شود، و از غدر و زهر ایمن ننشیند، و از کمین غافل نباشد، و پیوسته چنان نشیند که گویی دشمن بر در است که اگر ناگاه درآید ناساخته نباشد. و در زندان به هر وقتی نظر فرماید و کشتنی بکشد و رها کردنی رها کند، و گناه کوچک را به قدر آن مالش دهد و بی‌گناه را دست باز دارد، و بی‌برگ را صدقات فرماید. و کسی را که بی‌جرمی از نظر خود براند به یکبار محروم نگرداند. و مردم عزل دیده و سختی کشیده باز عمل فرماید که به جان بکوشند از بیم بینوایی. و دوستان قوی دارد تا دشمنان قوی نشوند، و با دشمن قوی نستیزد، و همه حال با دوستان نگوید که دوستی همه وقتی نماند و همه رنجی به دشمن نرساند که وقتی دوست گردد. و رعیت نیازارد تا به روز واقعه میل از او به جانب دشمن نکند. و در چشم غریبان به هیبت نشیند و با خواجه‌تاشان تکبر نکند، و احترام گذشتگان و رفیقان و دوستان گذشته بکند، و اهل و قرابت گاه‌گاه بنوازد، و با آشنایان وفاداری کند، و مردم نامی را در بند گرامی دارد و کسان معتبر در خدمت ایشان برگمارد. خودرأی و سبکبار سروری را نشاید و دولت بر او نپاید. و پادشاهان را حکم ضرورت است در مصالح ملک و قاضیان را در مصالح دین وگرنه ملک و دین خراب گردد. و چندان که تواند بدی نکند و اگر العیاذ بالله قضا رفت و خطا آمد به تدارک آن مشغول شود و به نیکی بکوشد، و به اعتماد تدارک دلیری بر گناه نکند که هرگز درست با شکسته برابر نباشد. و عفو از گناه کسی کند که دعای خیر گوید همه کس، نه او گوید و بس. و پیش از آنکه سخن گوید، اندیشه کند تا این سخن اگر دیگری گوید بپسندد پس آنگاه بگوید.

بدگوی مردم به دوستی نگیرد که با وی همان معاملت کند که با دیگران کرد. تا دفع دشمنان به مال و مدارا می‌شود، جان در خطر ننهد که به هزیمت پشت دادن به از آنکه با شمشیر مشت زدن. اندازۀ کارها نگاه دارد و دست سخاوت گشاده دارد. سر جمله پندها آن است که آنچه دست دهد بدهد.

جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش
چو حق بر تو باشد تو با بنده باش

اوقات عزیز خود را موّزع کند بعضی به تدبیر ملکداری و مصالح دنیوی، و بعضی به لذّات و خواب، و قسمتی به طاعات و مناجات با حق - خصوص در وقت سحرگاه به اندرون صافی باشد- و نیّت خیر کند و از حق تعالی مدد توفیق خیر خواهد، و اندرون خود با حق و خلق راست گرداند، و خواب نکنند تا حساب نفس خود نکند که آن روز از او چه صادر شده است تا اگر نیکی نکرده باشد توبه کند و پشیمان شود، و نفس خود را سرزنش کند، و بر خود غرامتی نهد به خلاف آن که کرده باشد، و به نیکی بکوشد.

و اندازۀ کارها نگاه دارد، نیکمردی کند نه چندان که بدان چیره گردند، و بخشندگی کند نه چندان که دستگاه ضعیف شود، خزینه نگاه دارد نه چندان که حاشیت و لشکری سختی برند، خشم گیرد نه چندان که مردم از آن متنفر شوند، و بازی کند نه چندان که هیبتش برود. جایی که رود قوّت از خدای تعالی خواهد و به زور خود کفایت نکند. عهدۀ ملکداری کاری عظیم است بیدار و هشیار باید بودن و به لهو و طرب مشغول بودن همه وقتی نشاید.

بسا اهل دولت به بازی نشست
که دولت به بازی برفتش ز دست

چندین نصیحت سعدی بشنود و در مهمات کار بندد و چون منتفع شود دعای خیر دریغ ندارد و دست سخاوت گشاده دارد.

زر افشان چو دنیا بخواهی گذاشت
که سعدی دُر افشاند اگر زر نداشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین شقاقی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

معلوم شد که خسرو عادل دام دولته قابل تربیت است و مستعد نصیحت.
هوش مصنوعی: خسرو عادل استعداد یادگیری و تربیت را دارد و به نصیحت پذیراست.
بدان که مالک رعیت را و صاحب ملک و دولت را لازم است از سیرت ملوک چندی دانستن و در مهمّات کار بستن، طلب نیکنامی و امید نیک سرانجامی را.
هوش مصنوعی: مالک و صاحب ملک و حکومت باید از روش و رفتار فرمانروایان آگاهی داشته باشد و در امور مهم کارها را به درستی انجام دهد. همچنین باید به دنبال کسب نیکنامی و امیدوار به پایان خوش باشد.
اول آنکه ابتدای کارها به نام خدای تعالی کند، و یاری از او خواهد، و سخن اندیشیده گوید، و سرّ دل با هر کس در میان ننهد، و تواضع پیشه گیرد، و روی از سخن ارباب مهمّات نگرداند، و رعیّت بر خود نیازارد، و قطع دزدان و قصاص خونیان به شفاعت فرونگذارد، و با خصم قوی در نپیچد، و بر ضعیف ستمکاری روا ندارد. اول نصیحت نزدیکان و پس آنگاه ملامت دوران. ظلم صریح از گناه خاصگیان تن زدن است و عامیان را گردن زدن. حاکمان بر مثال سرند و رعیّت بر مثال بدن و نادان سری باشد که بدن خود را به دندان خود پاره کند. و باید که مردم خردمند پرورد، و خدمتکاران قدیم را حق فرامش نکند، و آثار بزرگان پیش محو نگرداند، و با دونان و بی‌هنران ننشیند و غم حال از آن بیشتر خورد که از آن سال. عاملی که برای پادشاه توفیر از مال رعیت انگیزد خطاست که پادشاه بر رعیت از آن محتاج‌تر است که رعیت به پادشاه، که رعیت اگر پادشاه نیست و اگر هست همان رعیت است و پادشاه بی وجود رعیت متصور نمی‌شود. گفتار پیران جهاندیده بشنود، و بر اطفال و زنان و زیردستان ببخشاید، و بازرگانان و مسافران را نگاه دارد، و زیان‌زدگان را دستگیری کنند، و مردم بد را نیابت ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند، و سخن صاحب غرض نشنود و تا به غور گناه نرسد عقوبت روا ندارد، و به پنج روزه مهلت دنیا مغرور نشود.
هوش مصنوعی: در آغاز هر کار، باید به نام خداوند شروع کرد و از او یاری خواست. انسان باید با اندیشه سخن بگوید و راز دل خود را با هر کسی در میان نگذارد. لازم است تواضع را رعایت کند و از صحبت با افراد مهم روی برنگرداند. باید بر رعیت ظلم نکند و در برابر دزدان و قاتلان قاطع باشد. همچنین نباید با دشمنان قوی وارد حاشیه شود و بر ضعیفان ستم روا دارد. در ابتدا باید به نصیحت نزدیکان گوش دهد و سپس به ملامت زمان توجه کند. ظلم آشکار به معنای دوری از گناه و آزار عمومی است. حکام باید همچون سر بدن عمل کنند و مردم عادی مانند بدن باشند، چرا که هیچ کسی نمی‌تواند خود را آزار دهد. باید مردم دانا را پرورش داد و حق خدمتکاران قدیمی را فراموش نکرد، همچنین نباید آثار بزرگترها را محو سازد و با افراد بی‌هنر نشست و برخاست نکند. حفظ حال و وضعیت مردم برای او اهمیت بیشتری دارد. پادشاه نباید از مال رعیت بهره‌برداری کند، چون او به رعیت نیاز بیشتری دارد تا رعیت به او. گفتار حکیمان را بشنود و به کسانی که نیاز دارند کمک کند. باید مراقب بازرگانان و مسافران باشد و از زیان‌دیدگان دستگیری کند. نباید با افراد بد دوستی کند تا دعاهای منفی متوجه او نشود و در قضاوت امور تا عمیق شدن در گناه پیش نرود و در برابر مهلت پنج روزه دنیا مغرور نشود.
جهان نماند و خرم روان آدمی‌ای
که باز ماند از او در جهان به نیکی یاد
هوش مصنوعی: دنیا پایدار نیست و فقط کسانی که در زندگی خود به نیکی و خوبی یاد شده‌اند، از خود یادگارهایی بر جای می‌گذارند.
مَثَل حاکم با رعیّت مَثَل چوپان است با گلّه، اگر گله نگه ندارد، مزد چوپانی حرام می ستاند. و حکایت پادشاهان پیشین بسیار می‌خواند تا از سیرت نیکان خیر آموزد و از عاقبت بدان عبرت گیرد، و در حال گذشتگان نظر کند و مردم نا آزموده را اعتماد نکند، و کار بزرگ به خردان نفرماید و هیبت خود را نگاه دارد، و مسخره و مطرب و بازیگر و امثال اینها را همه وقتی به خود راه ندهد، و نرد و شطرنج و دیگر ملاهی عادت نکند، و به تیر و کمان و گوی زدن و به صید بسیار نرود، و در دفع بدان تأخیر نکند، و با دوست و دشمن نیکویی کند که دوستان را محبت بیفزاید و دشمنان را عداوت کم شود، و از غدر و زهر ایمن ننشیند، و از کمین غافل نباشد، و پیوسته چنان نشیند که گویی دشمن بر در است که اگر ناگاه درآید ناساخته نباشد. و در زندان به هر وقتی نظر فرماید و کشتنی بکشد و رها کردنی رها کند، و گناه کوچک را به قدر آن مالش دهد و بی‌گناه را دست باز دارد، و بی‌برگ را صدقات فرماید. و کسی را که بی‌جرمی از نظر خود براند به یکبار محروم نگرداند. و مردم عزل دیده و سختی کشیده باز عمل فرماید که به جان بکوشند از بیم بینوایی. و دوستان قوی دارد تا دشمنان قوی نشوند، و با دشمن قوی نستیزد، و همه حال با دوستان نگوید که دوستی همه وقتی نماند و همه رنجی به دشمن نرساند که وقتی دوست گردد. و رعیت نیازارد تا به روز واقعه میل از او به جانب دشمن نکند. و در چشم غریبان به هیبت نشیند و با خواجه‌تاشان تکبر نکند، و احترام گذشتگان و رفیقان و دوستان گذشته بکند، و اهل و قرابت گاه‌گاه بنوازد، و با آشنایان وفاداری کند، و مردم نامی را در بند گرامی دارد و کسان معتبر در خدمت ایشان برگمارد. خودرأی و سبکبار سروری را نشاید و دولت بر او نپاید. و پادشاهان را حکم ضرورت است در مصالح ملک و قاضیان را در مصالح دین وگرنه ملک و دین خراب گردد. و چندان که تواند بدی نکند و اگر العیاذ بالله قضا رفت و خطا آمد به تدارک آن مشغول شود و به نیکی بکوشد، و به اعتماد تدارک دلیری بر گناه نکند که هرگز درست با شکسته برابر نباشد. و عفو از گناه کسی کند که دعای خیر گوید همه کس، نه او گوید و بس. و پیش از آنکه سخن گوید، اندیشه کند تا این سخن اگر دیگری گوید بپسندد پس آنگاه بگوید.
هوش مصنوعی: حاکم همانند چوپانی است که اگر از گله خود به درستی مراقبت نکند، مزد او حرام می‌شود. حکمرانان باید از داستان‌های پادشاهان گذشته عبرت بگیرند و در انتخاب افراد برای مسئولیت‌های بزرگ دقت کنند. همچنین، باید همواره قدرت و احترام خود را حفظ کنند و اجازه ندهند که خوش‌گذران‌ها و بازیگران به دایره نزدیکانشان راه یابند. باید از سرگرمی‌های بی‌پایه دوری کنند و در برابر دشمنان هوشیار باشند. با دوستان و دشمنان باید نیکو برخورد کنند تا عداوت را کاهش دهند و محبت را افزایش دهند. حاکم باید در تمام حال آماده باشد و با دقت بر اوضاع نظارت کند. او باید به عدالت رفتار کند و گناه کوچک را کوچک بشمارد و کسانی که بی‌گناه هستند را مورد حمایت قرار دهد. باید به دوستان اهمیت دهد و نگذارد دشمنان قوی شوند. رعیت نباید ناراحت شود تا در زمان مشکل به دشمنان گرایش پیدا نکند. حاکم باید به هیبت و وقار در برابر غریبه‌ها حاضر شود و به افرادی که در گذشته دارای شایستگی بودند احترام بگذارد. همچنین باید به خانواده و نزدیکان خود توجه کند و در انتخاب افرادی که به خدمت او مشغولند دقت کند. در نهایت، باید در کارهای خود عقل و تفکر به خرج دهد و پیش از بیان هر کلمه‌ای آن را به دقت بررسی کند.
بدگوی مردم به دوستی نگیرد که با وی همان معاملت کند که با دیگران کرد. تا دفع دشمنان به مال و مدارا می‌شود، جان در خطر ننهد که به هزیمت پشت دادن به از آنکه با شمشیر مشت زدن. اندازۀ کارها نگاه دارد و دست سخاوت گشاده دارد. سر جمله پندها آن است که آنچه دست دهد بدهد.
هوش مصنوعی: نباید به کسی که به بدگویی دیگران می‌پردازد، اعتماد کرد. چرا که همان‌گونه که با دیگران رفتار می‌کند، با او نیز رفتار خواهد کرد. برای دفع دشمنان، با پول و مدارا می‌توان مبارزه کرد، اما نباید جان را در معرض خطر قرار داد، زیرا رفتن به جنگ با شمشیر کم‌خطرتر است. لازم است که به اندازه و حدود کارها توجه شود و دست در بخشندگی باز باشد. نکته اصلی این است که هر آنچه را که می‌توانی، باید به دیگران بدهی.
جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش
چو حق بر تو باشد تو با بنده باش
هوش مصنوعی: فردی با جوانمردی، خلق و خوی نیک و بخشندگی را در پیش بگیر، زیرا اگر حق بر تو باشد، باید با بندگان خداوند، با احترام و محبت رفتار کنی.
اوقات عزیز خود را موّزع کند بعضی به تدبیر ملکداری و مصالح دنیوی، و بعضی به لذّات و خواب، و قسمتی به طاعات و مناجات با حق - خصوص در وقت سحرگاه به اندرون صافی باشد- و نیّت خیر کند و از حق تعالی مدد توفیق خیر خواهد، و اندرون خود با حق و خلق راست گرداند، و خواب نکنند تا حساب نفس خود نکند که آن روز از او چه صادر شده است تا اگر نیکی نکرده باشد توبه کند و پشیمان شود، و نفس خود را سرزنش کند، و بر خود غرامتی نهد به خلاف آن که کرده باشد، و به نیکی بکوشد.
هوش مصنوعی: کسانی اوقات ارزشمند خود را به شیوه‌های مختلف می‌گذرانند؛ برخی بر روی تدبیر و مدیریت امور دنیایی تمرکز می‌کنند، برخی دیگر به لذت‌ها و خوابیدن می‌پردازند و برخی به عبادت و ارتباط با خدا، به‌خصوص در سحرگاه، توجه دارند. اگر کسی با نیت نیکو اقدام کند و از خداوند یاری بخواهد، به موفقیت در کارهای خیر نایل می‌شود. همچنین، باید بررسی کند که در هر روز چه کارهایی انجام داده و اگر در موردی قصور کرده، توبه کرده و از رفتار خود پشیمان شود. او باید به خود سخت بگیرد و تلاش کند تا نسبت به اعمال گذشته خود جبران کند و در مسیر انجام کارهای نیکو گام بردارد.
و اندازۀ کارها نگاه دارد، نیکمردی کند نه چندان که بدان چیره گردند، و بخشندگی کند نه چندان که دستگاه ضعیف شود، خزینه نگاه دارد نه چندان که حاشیت و لشکری سختی برند، خشم گیرد نه چندان که مردم از آن متنفر شوند، و بازی کند نه چندان که هیبتش برود. جایی که رود قوّت از خدای تعالی خواهد و به زور خود کفایت نکند. عهدۀ ملکداری کاری عظیم است بیدار و هشیار باید بودن و به لهو و طرب مشغول بودن همه وقتی نشاید.
هوش مصنوعی: مرد نیکو باید به اندازه و تناسب کارها توجه کند؛ نه آن‌قدر سخت‌گیر باشد که مردم نسبت به او احساس خشم کنند، و نه آن‌قدر خوب-hearted که قدرتش تضعیف شود. او باید منابع را به درستی مدیریت کند، اما نه به گونه‌ای که اطرافیان و نیروهایش را به زحمت بیاندازد. باید در مواقعی که لازم است، خشمگین شود، اما نه به حدی که مردم از او دوری کنند و او را نپسندند. همچنین باید در مواقعی کمی سرگرمی و تفریح داشته باشد، اما نه آن‌قدر که جلال و جایگاهش دستخوش آسیب شود. او باید بداند که قدرت واقعی از جانب خداوند است و به تنهایی نمی‌تواند همه چیز را به دست بگیرد. مسئولیت حکومت‌داری کار بزرگی است و باید همیشه هوشیار و بیدار بود؛ هرگز نباید تمام وقت را صرف خوشی و بازی کرد.
بسا اهل دولت به بازی نشست
که دولت به بازی برفتش ز دست
هوش مصنوعی: بسیاری از کسانی که در موقعیت قدرت و ثروت قرار داشتند، به خاطر سرگرمی و تفریح، آن نعمت‌ها را از دست دادند.
چندین نصیحت سعدی بشنود و در مهمات کار بندد و چون منتفع شود دعای خیر دریغ ندارد و دست سخاوت گشاده دارد.
هوش مصنوعی: چندین نصیحت از سعدی دریافت کند و در کارهای مهم به آن عمل کند و وقتی از آن بهره‌مند شود، دعا و آرزوی خوبی برای دیگران می‌کند و دستش را به روی بخشندگی باز می‌گذارد.
زر افشان چو دنیا بخواهی گذاشت
که سعدی دُر افشاند اگر زر نداشت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی دنیای پربار و ثروتمندی را به دست بیاوری، باید بدان که سعدی با کلام و اشعارش ارزش‌های گرانبهایی را به ما هدیه می‌کند، حتی اگر خودش ثروت مادی نداشته باشد.