بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الکافی حسب الخلایق وحده و الحمدلله علی نعمه و استزید من کرمه و اشهد انلاالهالا هو الموصوف بقدمه و اشهد ان محمداً عبده و رسوله الطاوی السموات بقدمه.
اما بعد از ثنای خداوند عالم و ذکر بهترین فرزند آدم صلیاللهعلیهوسلم در نصیحت ارباب مملکت شروع کنیم به حکم آنکه یکی از دوستان عزیز جزوی در این معنی تمنّا کرد به فهم نزدیک و از تکلّف دور. جوابش نبشتم که شرایف ساعات فرزند آدم دام بقائه به وظایف طاعات خداوند جل ثنائه آراسته باد، معلوم کند که ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید میفرماید: و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل. و دیگر فرمود: ان الله یأمُرُ بالعدل و الاحسان. مجملی فرمود تعالی و تقدّس که مفصل آن در دفترها نشاید گفتن. اما به قدر طاقت کلمهای چند بیان کنیم در معنی عدل و احسان و بالله التوفیق.
۱. پادشاهانی که مشفق درویشند، نگهبان ملک و دولت خویشند به حکم آنکه عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیّت است و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی غلّه و دیگر متاع به اقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و غلّه و دیگر متاعها بیارند، و ملک و مملکت آبادان شود و خزاین معمور و لشکریان و حواشی فراخ دست، نعمت دنیا حاصل و به ثواب عقبی واصل، و اگر طریق ظلم رود بر خلاف این.
ظالم برفت و قاعدۀ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
۲. از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و روز بر سر خلق پادشاهی. آورده اند که سلطان محمود سبکتکین رحمة الله علیه همین که شب درآمدی جامۀ شاهی به در کردی و خرقۀ درویشی درپوشیدی و به درگاه حق سر بر زمین نهادی و گفتی یا ربالعزة ملکْ ملک توست و بنده بندۀ تو، به زور بازو و زخم تیغ من حاصل نیامده است، تو بخشیده ای و هم تو قوت و نصرت بخش که بخشایندهای.
عمر عبدالعزیز رحمةاللهعلیه چون از خواب برخاستی بعد از فریضۀ حق شکر و سپاس نعمت و فضل ربالعالمین بگفتی و امن و استقامت خلق از خدای درخواستی و گفتی یا رب عهدۀ کاری عظیم به دست این بندۀ ضعیف متعلق است. پیداست که از جهد و کفایت من چه خیزد، به آبروی مردان درگاهت و به صدق معامله راستان و پاکان که توفیق عدل و احسان و انصاف ده و از جور و عدوان بپرهیز، مرا از شرّ خلق و خلق را از شرّ من نگاه دار، روزی ده و روزی مکن که دلی از من بیازارد یا دعای مظلومی در حق من باشد.
۳. صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تأمل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن تا به پنج روز مهلت دنیا دل ننهد و به جاه و مال عاریتی مغرور نگردد .یکی از خلفا، بهلول را گفت مرا نصیحت فرمای. گفتا از دنیا به آخرت چیزی نمیتوان برد مگر ثواب و عقاب، اکنون مخیّری.
۴. علما و ائمه دین را عزّت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رأی ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت.
۵. عمارت مسجد و خانقاه و جسر و آب انبار و چاهها بر سر راه، از مهمّات امور مملکت داند.
۶. قومی که به طاعت حق مشغولند، همت به جانب ایشان مصروف سازد و توفیق خدمت ایشان فرصت شمارد و غنیمت داند که همت پارسایان مرملک و دولت پادشاهان را حمایت کند. حکما گفته اند مزید ملک و دوام دولت در رعایت بیچارگان و اعانت افتادگان است.
۷. پادشه صاحبنظر باید تا در استحقاق همگنان به تأمل نظر فرماید پس هر یکی را به قدر خویش دلداریای کند، نه گوش بر قول متوقّعان، که خزینه تهی ماند و چشم طمع پر نشود، بلکه خداوندان عزّت نفس را خود همت بر این فرو نیاید که تعریف حال خود کنند یا شفیع انگیزند. پس نظر پادشاه را فایده آن است که مستوجب نواخت را بیذلّ تعریف اسباب فراخ و معونت جمعیت مهیا دارد که بزرگ همت خواهد و خواهنده بیابد.
اگر هست مرد از هنر بهره ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر
۸. به خدمتکاران قدیم را که قوّت خدمت نمانده است اسباب مهیا دارد و خدمت در نخواهد که دعای سحرگاه به از خدمت به درگاه.
۹. و آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی بماند.
۱۰. جلیس خدمت پادشاهان کسانی سزاوار باشند عاقل، خوبروی، پاکدامن، بزرگزاده، نیکنام، نیک سرانجام، جهاندیده، کارآزموده، تا هرچه از او در وجود آید پسندیده کند.
۱۱. وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او، و حیف سلطان بر رعیّت روا ندارد.
۱۲ .پیران ضعیف و بیوهزنان و یتیمان و محتاجان و غریبان را همه وقت امداد میفرماید که گفتهاند که هرکس که دستگیری نکند سروری را نشاید و نعمت بر او نپاید.
۱۳. پادشاهان پدر یتیمانند باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش، تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه .آوردهاند که کیسهای زر و طفلی از کسی بازماند. حاکم آن روزگار کس فرستاد پیش وصی و زر خواست .وصی زر در کنار طفل نهاد و پیش حاکم برد و گفت این زر از آن من نیست، از آن این طفل است اگر میگیری از وی بستان تا به قیامت بدو بازدهی. حاکم از این سخن به هم برآمد و بگریست و سر و چشم طفل را بوسه داد و گفت من به قیامت طاقت این مظلمه چگونه آورم؟ زر پیش وصی فرستاد و نان و جامه و اسباب طفل تا به وقت بلوغ مهیا فرمود.
۱۴. فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت.
۱۵. دست عطا تا تواند گشاده دارد مگر آنگاه که دخل با خرج وفا نکند که بخل و اسراف هر دو مذموم است، واتبع بین ذلک سبیلا.
۱۶. نیکمردی به جای خود است نه چندان که بدان چیره گردند و دیدههاشان خیره. نه هر که خواهد که نامش به نیکمردی برآید بر حیف ناانصافانش صبر باید کرد، و این را خردمندان مروّت نخوانند بلکه سست رأیی.
۱۷. جوانمردی پسندیده است تا به حدی نه که دستگاه ضعیف شود و به سختی رسد و نعمتْ نگاه داشتن مصلحت است نه چندان که لشکر و حاشیه سختی بینند.
۱۸. خشم و صلابت پادشاهان به کار است نه چندان که از خوی بدش نفرت گیرند، بازی و ظرافت روا باشد نه چندان که به خقت عقلش منسوب کنند.
۱۹. زهد و عبادت شایسته است نه چندان که زندگانی بر خود و دیگران تلخ کند، عیش و طرب ناگزیر است نه چندان که وظایف طاعت و مصالح رعیّت در آن مستغرق شود.
۲۰. عزت و اوقات نماز را نگاه دارد و به هیچ از ملاهی و مناهی در آن وقت مشغول نشود، و در نظر علما و صلحا مناسب حال ایشان سخن گوید و حرکت کند.
۲۱. اخبار ملوک پیشین را بسیار مطالعه فرماید که از چند فایده خالی نباشد: یکی آنکه به سیرت خوب ایشان اقتدا کند. دوم آنکه در تقلب روزگار پیش از عهد ایشان تأمل کند تا به جاه و جمال و ملک و منصب فریفته و مغرور نشوند.
۲۲. مطرب و نرد و شطرنج و بازیگر و شاعر و افسانه گوی مشعبد و امثال این همه وقتی راه به خود ندهد که دل را سیاه کند مگر دفع ملال را هر مدتی نوبتی.
آورده اند که شبلی رحمةاللهعلیه به مجلس یکی از پادشاهان درآمد. ملک را دید با وزیر با شطرنج بازی مشغول. گفت احسنت. شما را از بهر راستی نشاندهاند بازی می کنید؟
۲۳. عهدۀ ملکداری کاری عظیم است، بیدار و هشیار باید بود و به دل همه وقتی با خدای تبارک و تعالی در مناجات، تا بر دست و زبان و قلم و قدم وی آن رود که صلاح ملک و دین و رضای رب العالمین در آن باشد.
۲۴. تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد.
۲۵. مردم متّهم ناپرهیزگار قرین و رفیق خود نگرداند که طبیعت ایشان در او اثر کند و اگر نکند از شنعت خالی نماند، و تأدیب دیگران که همان فعل دارد از وی درست نیاید.
۲۶. گواهی به خیانت کس نشنود مگر آنکه دیانت گوینده معلوم کند و تا به غور گناه نرسد عقوبت روا ندارد.
۲۷. قطع دزدان و قصاص خونیان به شفاعت دوستان در نگذارد.
۲۸. دزدان دو گروهند: چندی به تیر و کمان در صحراها، چندی به کیل و تراز و در بازارها. دفع همگان واجب داند.
۲۹. انوشیروان عادل را که به کفر منسوب بود به خواب دیدند در جایگاهی خوش و خرّم، پرسیدندش که این مقام به چه یافتی؟ گفت بر مجرمان شفقت نبردم و بیگناهان نیازردم.
۳۰. هرچه در مصالح مملکت در خاطرش آید به عمل در نیاورد. نخست اندیشهکند پس مشورت، پس چون غالب ظنّش صواب نماید ابتدا کند به نام خدای و توکّل بر وی. فاذا عزمت فتوکل علی الله.
۳۱. رأی و تدبیر از پیر جهاندیده توقع دارد و جنگ از جوان جاهل.
۳۲. داد ستمدیدگان بدهد تا ستمکاران خیره نگردند که گفتهاند: سلطان که رفع دزدان نکند حقیقت خود کاروان میزند.
۳۳. کام و مراد پادشاهان حلال آنگاه باشد که دفع بدان از رعیّت بکند چنان که شبان دفع گرگ از گوسفندان، اگر نتواند که بکند و نکند مزد شبانی حرام می ستاند. فکیف چون می تواند و نکند.
ذوالنون مصری پادشاهی را گفت شنیده ام فلان عامل را که فرستادهای به فلان ولایت بر رعیت درازدستی میکند و ظلم روا می دارد. گفت روزی سزای او بدهم. گفت بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی. درویش و رعیت را چه سود دارد؟ پادشاه خجل گشت و دفع مضرت عامل بفرمود در حال.
سر گرگ باید هم اول برید
نه چون گوسفندان مردم درید
۳۴. مالش رندان و فاسقان وقتی پسندیده آید که به نفس خویش از فجور بپرهیزد. یکی از پادشاهان خمخانۀ خماران شکستن فرمود، و شبانگاه گفت ندیمان خود را انگور فلان باغ را در وجه عصیر نهادیم. صاحبدلی بشنید گفت ای که گفتی بد مکن خود مکن.
۳۵. لایق حال پادشاه نیست خشم به باطل گرفتن، و اگر چنان که به حق خشم گیرد پای از اندازۀ انتقام بیرون ننهد که پس آن گه جرم از طرف او باشد و دعوی از قِبَل خصم.
۳۶. با دوست و دشمن طریق احسان پیش گیر که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود.
۳۷. خزینه باید که همه وقتی موثر باشد و خرج بیوجه روا ندارد که دشمنان در کمینند و حوادث در راه.
۳۸. در همه حال از مکر و غدر ایمن ننشیند و اندیشه کند تا حاسدان فرصت غنیمت شمارند.
۳۹. سایر زیردستان خدم را باید که نام و نسبت بداند و به حقالمعرفة بشناسد تا دشمن و جاسوس و فدایی را مجال مداخلت نماند.
۴۰. ارکان دولت و اعیان حضرت را باید که یکان یکان مشرف نهانی برگمارد تا نیک و بد هر یک معلوم کند و تخلیطی که رود پوشیده نماند.
۴۱. در هر دو سه ماه شحنۀ زندان را بفرماید به غوص احوال زندانیان کردن، تا بیگناهان را خلاص دهد و گناه کوچک را پس از چند روزی ببخشد و زندان قاضی را همچنین نظر فرماید.
۴۲. با غریم موسر و غارم معسر صبر کند و به قدر حال از وی به قسط بستاند و اگر از هر دو طرف مفلسانند و خزینۀ بیت المال معمور شاید که بفرماید ادا کردن. و اگر از خزینه مملکت بدهد روا باشد که ملک و دولت را به قیاس ظاهر، گنج و لشکر محافظت می کند و اما به حقیقت دعای مسکینان.
۴۳. کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان رسیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است.
۴۴. مستأجر بوستان و ضامن مستغلات را که دخل به مشروط وفا نکرده باشد در استیفای مضمون سخت نگیرد و به آخر معامله چیزی مسامحه کند و بار دیگر عملی از آن با منفعت تر ارزانی دارد تا منتفع گردد.
۴۵ هنرمندان را نکو دارد تا بیهنران راغب شوند و هنر پرورند و فضل و ادب شایع گردد و مملکت را جمال بیفزاید.
۴۶. بندهای را که در عملی تقصیر کرده باشد و خدمتی به شرط به جای آورده چون مدتی مالش عزلت خورد، دیگر بار عمل فرماید که جبر بطال از تخلیص زندانیان به ثواب کمتر نیست.
۴۷. مردم سختی دیده محنت کشیده را خدمت فرماید که به جان در راستی بکوشند از بیم بینوایی.
۴۸. لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل به دست آرد که دشمنان در دشمنی متفقند تا دوستان در دوستی مختلف نباشند.
۴۹. سپاهی که از صف کارزار از دشمن بگریزد بباید کشت که خونبهای خود به سلف خورده است. سپاهی را که سلطان نان میدهد بهای جان میدهد پس اگر بگریزد خونش شاید که بریزند.
۵۰. عامل مردم آزار را عمل ندهد که دعای بد بد و تنها نکنند و الباقی مفهوم.
۵۱. از جمله حقوق پادشاهان ماضی بر وارث مملکت، یکی آن است که دوستان و جلیسان پدر را عزّت و حرمت دارد و مهمل نگذارد.
۵۲. پادشاهان به رعیّت پادشاهند پس چون رعیّت بیازارند دشمن ملک خویشند.
۵۳. پادشاهان سرند و رعیّت جسد پس نادان سری باشد که جسد خود را به دندان پاره کند.
۵۴. حالی که بخواهد که در افواه نیفتد با خواص هم نگوید هر چند که دوستان مخلص باشند که مر دوستان را همچنین دوستان خالص باشند مسلسل هم بر این قیاس.
۵۵. همه حالی با دوستان نگوید که دوستی همه وقتی نماند.
۵۶. روی از حکایت درویشان و مهمّات ایشان در نکشد و به لطف با ایشان گوید و به رغبت بشنود.
۵۷. صاحب فرمان را تحمل زحمت فرمانبران واجب است تا مصلحتی که دارند فوت نشود، باید که مراد همه بجوید و حاجات هر یکی را به حسب مراد بر آورده گرداند که حاکم تند ترشروی پیشوایی را نشاید.
خداوند فرمان و رای و شکوه
ز غوغای مردم نگردد ستوه
یکی مظلمه پیش حجاج یوسف برد، جوابش نگفت و التفاتش نکرد. مرد بخندید و به خنده میرفت و میگفت این از خدای متکبّرتر است. به حجّاج رسانیدند. بخواندش که این چرا گفتی؟ گفت از برای آنکه خدا با موسی سخن گفت و تو را از دل نمی آید که با خلق خدای سخن گویی. حجاج این سخن بشنید و انصافش بداد.
۵۸. عقوبت آن کس که در حق بی گناهی افترا کند آن است که به خصمش سپارند تا دمار از روزگار او برآورد و دیگران از فضیحت او نصیحت پذیرند و عبرت گیرند.
۵۹. اهل قلم را از عمل به عمل و از جای به جای نقل فرماید هر چند، تا اگر تخلیطی رود پوشیده نماند.
۶۰. به نزل و هدیه و پیشکشی و تحفه و نوباوه که پیش سلطان آرند پاداش کند و در مقابل امثال هدایا تعجیل کند و تأخیر از اندازه بیرون نرود.
۶۱. در چشم غریبان روا باشد پادشاه را مهیب نشستن و هیبت نمودن اما در خلوت خاصان گشادهروی اولیتر و خوشطبع و آمیزگار.
۶۲. دو کس را که با یکدیگر الفتی زیادت نداشته باشند در عمل انباز گرداند تا با خیانت یکدیگر نسازند.
چو گرگان پسندند بر هم گزند
برآساید اندر میان گوسپند
۶۳. سلطان خردمند رعیّت را نیازارد تا چون دشمن برونی زحمت دهد، از دشمن اندرونی ایمن باشد.
۶۴. سرحدبانان را وصیت کند بر رعیت بیگانه دراز دستی ناکردن، تا مملکت از هر دو طرف ایمن باشد.
۶۵. بنده را که به گناهی شنیع از نظر براند، حقّ خدمت قدیمش به یکبار فراموش نکند.
۶۶. صد عیب و خطا بر یکی از خدمتکاران روا باشد که بپوشند و عفو کنند عزت آبا و اجداد محترم او را.
۶۷. پروردۀ نعمت را چون به جرمی که مستوجب هلاک است خون بریزد اهل و عیالش را معطل نگذارد.
۶۸. لشکریان را که در جنگ عدو کشته شوند برگ و معاش از فرزندان و متعلّقان او دریغ ندارد.
۶۹. چندان که تواند با غریب و شهری و خویش و بیگانه و خاص و عام رفق و تواضع کند که به منصب زیان ندارد و در دل و چشم ایشان شیرین گردد.
۷۰. خداوند فرمان چون خواهد که خطایی ببخشد اثر عنایت فرا نماید، بزرگان به فراست معلوم کنند و شفاعت بخواهند؛ پس آنگه به عهد و توبه و شرط صلاحیت، گناه آن کس عفو کند.
۷۱. خداوندان شوکت را چون به زندان فرستد عزّت و حرمت دارد و ملبوس و مأکول و مشروب و منکوح و ندیم و اسباب عیش مهیا دارد که معنی یومان همین است که بینوایی نبرد. الدّهر یومان یوم لی و یوم لک.
۷۲. از جمله حسن تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت.
۷۳. دل دوستان آزردن مراد دشمنان برآوردن است.
۷۴. ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن.
۷۵. حاکم عادل به مثال دیوار محکم است، هر گه که میل کند بدان که روی در خرابی دارد.
برگردان به زبان ساده
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الکافی حسب الخلایق وحده و الحمدلله علی نعمه و استزید من کرمه و اشهد انلاالهالا هو الموصوف بقدمه و اشهد ان محمداً عبده و رسوله الطاوی السموات بقدمه.
هوش مصنوعی: به نام خداوند رحمتگر مهربان، سپاس خداوندی را که برای تمام موجودات کافی است. سپاس بر نعمتهای او و از او میخواهم که کرم بیشتری به من عطا کند. شهادت میدهم که هیچ معبودی جز او نیست که با صفاتش شناخته میشود و همچنین شهادت میدهم که محمد، بنده و فرستاده اوست که آسمانها را با عظمت خود میسازد.
اما بعد از ثنای خداوند عالم و ذکر بهترین فرزند آدم صلیاللهعلیهوسلم در نصیحت ارباب مملکت شروع کنیم به حکم آنکه یکی از دوستان عزیز جزوی در این معنی تمنّا کرد به فهم نزدیک و از تکلّف دور. جوابش نبشتم که شرایف ساعات فرزند آدم دام بقائه به وظایف طاعات خداوند جل ثنائه آراسته باد، معلوم کند که ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید میفرماید: و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل. و دیگر فرمود: ان الله یأمُرُ بالعدل و الاحسان. مجملی فرمود تعالی و تقدّس که مفصل آن در دفترها نشاید گفتن. اما به قدر طاقت کلمهای چند بیان کنیم در معنی عدل و احسان و بالله التوفیق.
هوش مصنوعی: پس از حمد و ستایش خداوند و یادآوری پیامبر بهترین انسانها، آغاز میکنیم به بیان این نکته که یکی از دوستان عزیز خواسته بود تا نکتهای را به روشی قابل فهم و بیتکلف توضیح دهم. برای او نوشتم که تعلیمات پیامبر عظیمالشأن به ما میآموزد که پادشاهان و حکمرانان جهان باید به نصیحت خالق عالم توجه کنند، زیرا در کتاب آسمانی آمده است: «و هنگامی که بین مردم قضاوت کنید، باید به عدل قضاوت کنید.» همچنین در جاهای دیگر آمده که خداوند فرمان به عدالت و نیکی میدهد. به طور خلاصه، خداوند به ما میآموزد که مفاهیم عدالت و احسان از اهمیت ویژهای برخوردارند و هرچه در این باره بیشتر گفته شود، کمتر خواهد بود. اما به اندازهای که بتوانیم، چند کلمه در مورد معنای عدالت و نیکی بیان خواهیم کرد و امیدواریم که خدا کمک کند.
۱. پادشاهانی که مشفق درویشند، نگهبان ملک و دولت خویشند به حکم آنکه عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیّت است و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی غلّه و دیگر متاع به اقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و غلّه و دیگر متاعها بیارند، و ملک و مملکت آبادان شود و خزاین معمور و لشکریان و حواشی فراخ دست، نعمت دنیا حاصل و به ثواب عقبی واصل، و اگر طریق ظلم رود بر خلاف این.
هوش مصنوعی: پادشاهانی که بر مردم مهربان هستند، نگهبان سرزمین و حکومت خود میباشند. زیرا عدالت و محبت و انصاف در حکومت باعث امنیت و ثبات مردم میشود و باعث رونق کشاورزی و آبادانی میگردد. در این صورت نام نیک، آرامش و امنیت در سرتاسر جهان پخش میشود و بازرگانان و مسافران تمایل پیدا میکنند تا کالاهایی مانند پارچه و غله را به سرزمینها بیاورند. این امر باعث آبادانی کشور و پر شدن خزانهها میشود و همچنین سپاه و نیروهای نظامی در شرایط بهتری قرار میگیرند. در نتیجه، انسانها از نعمتهای دنیوی بهرهمند شده و به پاداشهای آخرت نیز دست خواهند یافت. اما اگر ظلم و بیعدالتی حاکم شود، همه چیز به عکس آن خواهد شد.
ظالم برفت و قاعدۀ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
هوش مصنوعی: ظالم رفت و زشتیهای او فراموش شد، اما عادل رفت و یاد خوبی از خود به جای گذاشت.
۲. از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و روز بر سر خلق پادشاهی. آورده اند که سلطان محمود سبکتکین رحمة الله علیه همین که شب درآمدی جامۀ شاهی به در کردی و خرقۀ درویشی درپوشیدی و به درگاه حق سر بر زمین نهادی و گفتی یا ربالعزة ملکْ ملک توست و بنده بندۀ تو، به زور بازو و زخم تیغ من حاصل نیامده است، تو بخشیده ای و هم تو قوت و نصرت بخش که بخشایندهای.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای پادشاهان این است که در شب، در برابر خداوند به خاک افتاده و از او طلب یاری میکنند و در روز، بر مردم سلطنت میکنند. نقل شده که سلطان محمود سبکتکین، هنگامی که شب میشد، لباس سلطنتیاش را کنار میگذاشت و لباس درویشی به تن میکرد. سپس در درگاه خداوند سجده میکرد و میفرمود: ای پروردگار عزت، این سلطنت از آن توست و من بنده تو هستم. آنچه به دست آوردهام نه به خاطر قدرت و شمشیر من، بلکه به خاطر لطف و بخشش توست. تویی که توانایی و یاری میدهی، زیرا تو بخشندهای.
عمر عبدالعزیز رحمةاللهعلیه چون از خواب برخاستی بعد از فریضۀ حق شکر و سپاس نعمت و فضل ربالعالمین بگفتی و امن و استقامت خلق از خدای درخواستی و گفتی یا رب عهدۀ کاری عظیم به دست این بندۀ ضعیف متعلق است. پیداست که از جهد و کفایت من چه خیزد، به آبروی مردان درگاهت و به صدق معامله راستان و پاکان که توفیق عدل و احسان و انصاف ده و از جور و عدوان بپرهیز، مرا از شرّ خلق و خلق را از شرّ من نگاه دار، روزی ده و روزی مکن که دلی از من بیازارد یا دعای مظلومی در حق من باشد.
هوش مصنوعی: عمر عبدالعزیز رحمتاللهعلیه، هنگامی که از خواب برمیخیزید، پس از انجام واجب شکر و سپاسگزاری از نعمتها و رحمتهای خداوند، درخواست میکند که امنیت و ثبات مردم را از خدا بخواهد. او میگوید که کار بزرگی به عهده این بنده ضعیف است و براساس تلاش و شایستگی خودش نمیتواند به خوبی آن را انجام دهد. پس از این، به مخلوق خداوند و صفات درستکاران که دائم در صراط حق گام برمیدارند، استدعا میکند که توفیق به او عطا شود تا عدالت و نیکی را در پیش گیرد و از ظلم و تعدی دوری کند. همچنین از خدا میخواهد که او را از شر مردم و شر خودش محفوظ بدارد و روزیاش را بدهد بدون اینکه دلی را برنجاند یا دعای کسی به او آسیب برساند.
۳. صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تأمل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن تا به پنج روز مهلت دنیا دل ننهد و به جاه و مال عاریتی مغرور نگردد .یکی از خلفا، بهلول را گفت مرا نصیحت فرمای. گفتا از دنیا به آخرت چیزی نمیتوان برد مگر ثواب و عقاب، اکنون مخیّری.
هوش مصنوعی: صاحب قدرت و فرمانده باید همیشه در فکر و تأمل باشد و به یاد داشته باشد که سرنوشت دنیا همیشه در دست خداوند است. او باید از تغییرات در ملک و داراییها و انتقال آنها از شخصی به شخص دیگر آگاه باشد و نباید دل به چند روز زندگی دنیا ببندد یا به جاه و مال موقتی دچار غرور شود. یکی از خلفا از بهلول خواست که به او نصیحتی کند. بهلول به او گفت که در زندگی، انسان نمیتواند چیزی از دنیا به آخرت ببرد جز پاداش و کیفر اعمالش و در حال حاضر، این انتخاب با خود اوست.
۴. علما و ائمه دین را عزّت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رأی ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت.
هوش مصنوعی: علما و ائمه دین را مورد احترام و عزت قرار میدهد و آنها را در مقام و جایگاه خود قرار میدهد و بر اساس نظر و رأی آنها قضاوت میکند، تا سلطنت در چارچوب شریعت عمل کند و شریعت تحت تأثیر سلطنت نباشد.
۵. عمارت مسجد و خانقاه و جسر و آب انبار و چاهها بر سر راه، از مهمّات امور مملکت داند.
هوش مصنوعی: ساختمانهای مسجد، خانقاه، پلها، آب انبارها و چاهها که در مسیرهای راه قرار دارند، از مواردی هستند که اهمیت زیادی در اداره و مدیریت کشور دارند.
۶. قومی که به طاعت حق مشغولند، همت به جانب ایشان مصروف سازد و توفیق خدمت ایشان فرصت شمارد و غنیمت داند که همت پارسایان مرملک و دولت پادشاهان را حمایت کند. حکما گفته اند مزید ملک و دوام دولت در رعایت بیچارگان و اعانت افتادگان است.
هوش مصنوعی: افرادی که به اطاعت از خدا مشغولند، باید تلاش خود را به سمت حمایت از این گروه متمرکز کنند و خدمت به آنها را فرصتی ارزشمند بدانند. همچنین باید از همت پارسایان برای حمایت از کشور و حکومت پادشاهان بهرهبرداری کنند. حکما اشاره کردهاند که بزرگی و تداوم حکومت در رعایت حال بیچارگان و کمک به افراد در مشکلات است.
۷. پادشه صاحبنظر باید تا در استحقاق همگنان به تأمل نظر فرماید پس هر یکی را به قدر خویش دلداریای کند، نه گوش بر قول متوقّعان، که خزینه تهی ماند و چشم طمع پر نشود، بلکه خداوندان عزّت نفس را خود همت بر این فرو نیاید که تعریف حال خود کنند یا شفیع انگیزند. پس نظر پادشاه را فایده آن است که مستوجب نواخت را بیذلّ تعریف اسباب فراخ و معونت جمعیت مهیا دارد که بزرگ همت خواهد و خواهنده بیابد.
هوش مصنوعی: پادشاه باید در مورد شایستگی دیگران به دقت فکر کند و هر کس را بر حسب لیاقتش مورد توجه قرار دهد. او نباید تنها به نظرات دیگران گوش دهد، زیرا این کار ممکن است به نقص در ازای خدمات و توقعات منجر شود و در نهایت هیچ چیزی حاصل نشود. در عوض، کسانی که عزت نفس دارند باید خود به تلاش برای اثبات موقعیت خود بپردازند. بنابراین، هدف پادشاه باید این باشد که به شایستگان توجه کند و بدون خجالت از دیگران، امکانهای لازم را برای آنان فراهم کند، زیرا این کار به تقویت روحیه بزرگ و انگیزههای مثبت در جامعه کمک خواهد کرد.
اگر هست مرد از هنر بهره ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر
هوش مصنوعی: اگر کسی واقعاً skilled و هنرمند باشد، او باید کارهای خود را نشان دهد و دربارهی مهارتهایش صحبت کند، نه اینکه فقط به اعتبار کسی که هنرمند است تکیه کند.
۸. به خدمتکاران قدیم را که قوّت خدمت نمانده است اسباب مهیا دارد و خدمت در نخواهد که دعای سحرگاه به از خدمت به درگاه.
هوش مصنوعی: به خدمتکاران قدیمی که دیگر توانایی انجام کار را ندارند، امکانات و وسایل لازم را باید فراهم کرد و انجام خدمت به آنها از دعا کردن در سحرگاه بهتر است.
۹. و آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی بماند.
هوش مصنوعی: و فعالیتهای نیکوکارانه پادشاهان قدیم را فراموش نکرد تا کارهای نیک او نیز همچنان حفظ شود.
۱۰. جلیس خدمت پادشاهان کسانی سزاوار باشند عاقل، خوبروی، پاکدامن، بزرگزاده، نیکنام، نیک سرانجام، جهاندیده، کارآزموده، تا هرچه از او در وجود آید پسندیده کند.
هوش مصنوعی: کسانی که برای همراهی و مشاوره پادشاهان مناسب هستند باید دارای ویژگیهایی چون خردمندی، زیبایی ظاهری، پاکدامنی، اصالت خانوادگی، نام نیک، سرانجام خوب، تجربه در زندگی و کارآزمودگی باشند تا هر آنچه از آنها سر بزند، مایه پسند باشد.
۱۱. وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او، و حیف سلطان بر رعیّت روا ندارد.
هوش مصنوعی: یک وزیر باید بر دین پادشاه بیشتر از دارایی او اهمیت بدهد و نباید به سلطان ظلمی را در حق مردم روا دارد.
۱۲ .پیران ضعیف و بیوهزنان و یتیمان و محتاجان و غریبان را همه وقت امداد میفرماید که گفتهاند که هرکس که دستگیری نکند سروری را نشاید و نعمت بر او نپاید.
هوش مصنوعی: هر زمان که به پیران سالمند، بیوهزنان، یتیمان، نیازمندان و مهاجران نیاز باشد، باید به آنها کمک کرد. گفتهاند که اگر کسی به دیگران یاری نرساند، لیاقت سروری ندارد و نعمتها نیز بر او باقی نخواهند ماند.
۱۳. پادشاهان پدر یتیمانند باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش، تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه .آوردهاند که کیسهای زر و طفلی از کسی بازماند. حاکم آن روزگار کس فرستاد پیش وصی و زر خواست .وصی زر در کنار طفل نهاد و پیش حاکم برد و گفت این زر از آن من نیست، از آن این طفل است اگر میگیری از وی بستان تا به قیامت بدو بازدهی. حاکم از این سخن به هم برآمد و بگریست و سر و چشم طفل را بوسه داد و گفت من به قیامت طاقت این مظلمه چگونه آورم؟ زر پیش وصی فرستاد و نان و جامه و اسباب طفل تا به وقت بلوغ مهیا فرمود.
هوش مصنوعی: پادشاهان باید مانند پدران یتیمان باشند و باید نسبت به یتیمان از خود مهربانی و دلسوزی بیشتری نشان دهند تا بتوانند تفاوتی بین پدر یتیمان فقیر و پدر یتیمان ثروتمند قائل شوند. گفته شده که روزی کیسهای پر از طلا و کودکی به جا مانده بود. حاکم آن زمان کسی را فرستاد تا از وصی آن کودک طلا طلب کند. وصی طلا را کنار کودک گذاشت و به حاکم گفت: این طلا متعلق به من نیست، بلکه متعلق به این کودک است، اگر میخواهی آن را بگیری، باید از او بگیری و تا قیامت به او برگردانی. حاکم با شنیدن این سخن متاثر شد و گریست، سپس سر و صورت کودک را بوسید و گفت: چگونه میتوانم در قیامت این ظلم را تحمل کنم؟ پس طلا را به وصی برگرداند و همچنین نان، لباس و وسایل لازم برای کودک را تا زمان بزرگسالی فراهم کرد.
۱۴. فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت.
هوش مصنوعی: کمک و دلگرمی به فرد فاسق و فاجر باید کمتر باشد، زیرا او در گناه شریک است و مستحق مجازات خواهد بود.
۱۵. دست عطا تا تواند گشاده دارد مگر آنگاه که دخل با خرج وفا نکند که بخل و اسراف هر دو مذموم است، واتبع بین ذلک سبیلا.
هوش مصنوعی: انسان باید تا جایی که امکان دارد سخاوت را در دست داشته باشد و اطرافیانش را یاری کند. اما زمانی که درآمدش با هزینههایش تطابق ندارد، باید مراقب باشد که نه به بخل روی آورد و نه دچار اسراف شود. در این میان، باید راهی بیابد که تعادل را حفظ کند.
۱۶. نیکمردی به جای خود است نه چندان که بدان چیره گردند و دیدههاشان خیره. نه هر که خواهد که نامش به نیکمردی برآید بر حیف ناانصافانش صبر باید کرد، و این را خردمندان مروّت نخوانند بلکه سست رأیی.
هوش مصنوعی: نیکمردی به معنای واقعی به موقعیت و شخصیت شخص بستگی دارد و نباید به سادگی تحت تأثیر دیگران قرار گیرد یا تظاهر کند. کسانی که میخواهند نام نیکمردی بر خود بگذارند، باید با صبر و شکیبایی با ناانصافیها روبرو شوند؛ اما این عکسالعمل باید از روی خرد و رازی باشد، نه از روی ضعف و ناپایداری.
۱۷. جوانمردی پسندیده است تا به حدی نه که دستگاه ضعیف شود و به سختی رسد و نعمتْ نگاه داشتن مصلحت است نه چندان که لشکر و حاشیه سختی بینند.
هوش مصنوعی: جوانمردی کار خوبی است، اما باید به گونهای باشد که به قدرت و توانمندی آسیب نرساند و شرایط به سختی نیفتد. نگهداشتن نعمتها و مصلحتها ضرورتی است، اما نباید به حدی باشد که سپاه و اطرافیان در زحمت و دشواری بیفتند.
۱۸. خشم و صلابت پادشاهان به کار است نه چندان که از خوی بدش نفرت گیرند، بازی و ظرافت روا باشد نه چندان که به خقت عقلش منسوب کنند.
هوش مصنوعی: خشم و قدرت پادشاهان باید در مواقع لازم به کار گرفته شود، اما نه به گونهای که از صفات منفی شخصیتشان متنفر شوند. همچنین باید در رفتار و تعاملات خود بازیگوشی و ظرافت داشته باشند، ولی نه به حدی که عقل و خردشان زیر سوال برود.
۱۹. زهد و عبادت شایسته است نه چندان که زندگانی بر خود و دیگران تلخ کند، عیش و طرب ناگزیر است نه چندان که وظایف طاعت و مصالح رعیّت در آن مستغرق شود.
هوش مصنوعی: زهد و عبادت باید به گونهای باشد که زندگی خود و دیگران را تلخ نکند. همچنین لذت و شادی هم در زندگی لازم است، اما نباید طوری باشد که به انجام وظایف عبادی و منافع مردم آسیب بزند.
۲۰. عزت و اوقات نماز را نگاه دارد و به هیچ از ملاهی و مناهی در آن وقت مشغول نشود، و در نظر علما و صلحا مناسب حال ایشان سخن گوید و حرکت کند.
هوش مصنوعی: باید در هنگام نماز به احترام و ارزش آن توجه ویژهای داشته باشی و هرگز در آن زمان به امور حرام یا بیفایده مشغول نشوی. همچنین باید در حضور علما و افراد صالح، با ادب و متناسب با مقام آنها صحبت کنی و رفتارت را نیز مناسب با حال آنها انتخاب کنی.
۲۱. اخبار ملوک پیشین را بسیار مطالعه فرماید که از چند فایده خالی نباشد: یکی آنکه به سیرت خوب ایشان اقتدا کند. دوم آنکه در تقلب روزگار پیش از عهد ایشان تأمل کند تا به جاه و جمال و ملک و منصب فریفته و مغرور نشوند.
هوش مصنوعی: بهتر است اخبار و داستانهای حکام و پادشاهان گذشته را به دقت بخوانید، زیرا این کار چندین فایده دارد. یکی از آنها این است که میتوانید از رفتار و ویژگیهای خوب آنها الگو بگیرید. همچنین، با تأمل در پیچیدگیهای زمانهای که در گذشته وجود داشته، میتوانید از فریب خوردن و غفلت از جاه و جمال و قدرت و مقام در زندگی خود جلوگیری کنید.
۲۲. مطرب و نرد و شطرنج و بازیگر و شاعر و افسانه گوی مشعبد و امثال این همه وقتی راه به خود ندهد که دل را سیاه کند مگر دفع ملال را هر مدتی نوبتی.
هوش مصنوعی: وقتی که افرادی مانند موسیقیدانان، قماربازان، شطرنجبازان، بازیگران، شاعران، داستانگویان و دیگران، جایی برای خود نداشته باشند که دل را غمگین کنند، تنها باید در هر زمانی برای دور کردن ناراحتی و خستگی به سراغ سرگرمیها بروند.
آورده اند که شبلی رحمةاللهعلیه به مجلس یکی از پادشاهان درآمد. ملک را دید با وزیر با شطرنج بازی مشغول. گفت احسنت. شما را از بهر راستی نشاندهاند بازی می کنید؟
هوش مصنوعی: آوردهاند که شبلی رحمتاللهعلیه به محضر یکی از پادشاهان رفت و مشاهده کرد که پادشاه با وزیر خود مشغول بازی شطرنج است. او اظهار کرد: بارک الله! آیا به خاطر راستگویی شما را به این بازی نشستهاند؟
۲۳. عهدۀ ملکداری کاری عظیم است، بیدار و هشیار باید بود و به دل همه وقتی با خدای تبارک و تعالی در مناجات، تا بر دست و زبان و قلم و قدم وی آن رود که صلاح ملک و دین و رضای رب العالمین در آن باشد.
هوش مصنوعی: ملکداری وظیفهای سنگین و مهم است که نیاز به بیداری و هوشیاری دارد. در این مسیر، باید همیشه با خدای بزرگ در ارتباط باشیم و دعا کنیم تا آنچه که به نفع کشور، دین و رضایت خداوند است، از طریق عمل، گفتار و نوشتار ما نمایان شود.
۲۴. تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد.
هوش مصنوعی: نباید کارهای مهم را به افرادی که تجربه کافی ندارند بسپارید، زیرا ممکن است باعث پشیمانی شما شود.
۲۵. مردم متّهم ناپرهیزگار قرین و رفیق خود نگرداند که طبیعت ایشان در او اثر کند و اگر نکند از شنعت خالی نماند، و تأدیب دیگران که همان فعل دارد از وی درست نیاید.
هوش مصنوعی: مردم باید مراقب باشند که با کسانی که خوی و رفتار ناپسند دارند، دوست نشوند؛ زیرا این نوع افراد تأثیر منفی بر روی دیگران میگذارند و حتی اگر تأثیری نگذارند، دشمنی و ناپسندی خود را در جامعه منتشر میکنند. همچنین، رفتاری که به طور مشابه از دیگران سر میزند، به خوبی از آنها انتظار نمیرود.
۲۶. گواهی به خیانت کس نشنود مگر آنکه دیانت گوینده معلوم کند و تا به غور گناه نرسد عقوبت روا ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به خیانت دیگری گواهی دهد مگر آنکه صداقت و دیانت وی مشخص باشد و تا زمانی که به عمق گناه پی نبرده است، مجاز به مجازات نیست.
۲۷. قطع دزدان و قصاص خونیان به شفاعت دوستان در نگذارد.
هوش مصنوعی: اعدام دزدان و مجازات خونریزان را نمیتوان با شفاعت دوستان نادیده گرفت.
۲۸. دزدان دو گروهند: چندی به تیر و کمان در صحراها، چندی به کیل و تراز و در بازارها. دفع همگان واجب داند.
هوش مصنوعی: دزدان به دو دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها در بیابانها با استفاده از تیر و کمان عمل میکنند و برخی دیگر در بازارها با ابزارهایی چون کیل و تراز. مقابله با همه آنها ضروری است.
۲۹. انوشیروان عادل را که به کفر منسوب بود به خواب دیدند در جایگاهی خوش و خرّم، پرسیدندش که این مقام به چه یافتی؟ گفت بر مجرمان شفقت نبردم و بیگناهان نیازردم.
هوش مصنوعی: انوشیروان عادل را که به کفر متهم شده بود، در خواب دیدند که در مکان خوبی قرار دارد. از او پرسیدند که چگونه به این مقام رسیده است و او پاسخ داد که نسبت به مجرمان بیرحم نبوده و بیگناهان را آزار نداده است.
۳۰. هرچه در مصالح مملکت در خاطرش آید به عمل در نیاورد. نخست اندیشهکند پس مشورت، پس چون غالب ظنّش صواب نماید ابتدا کند به نام خدای و توکّل بر وی. فاذا عزمت فتوکل علی الله.
هوش مصنوعی: هرگاه فردی به موضوعات مربوط به کشور فکر کرد، باید از انجام فوری آن اجتناب کند. ابتدا باید در مورد آن تصمیم بگیرد و سپس با دیگران مشورت کند. وقتی که احتمال میدهد تصمیمش درست است، باید کار را با نام خدا شروع کرده و به او توکل کند. وقتی که تصمیم گرفتید، روی خدا حساب کنید.
۳۱. رأی و تدبیر از پیر جهاندیده توقع دارد و جنگ از جوان جاهل.
هوش مصنوعی: رأی و تصمیمگیری نیاز به تجربه و بینش از افراد مسن و باتجربه دارد، در حالی که جوانان بدون آگاهی و دانش کافی بیشتر به سمت جنگ و درگیری میروند.
۳۲. داد ستمدیدگان بدهد تا ستمکاران خیره نگردند که گفتهاند: سلطان که رفع دزدان نکند حقیقت خود کاروان میزند.
هوش مصنوعی: ستمدیدگان باید فریاد بزنند تا ستمکاران حس نکنند که در امنیت هستند، زیرا گفته شده است: اگر سلطان به مقابله با دزدان نپردازد، خود او نیز در واقع به کاروانها آسیب میزند.
۳۳. کام و مراد پادشاهان حلال آنگاه باشد که دفع بدان از رعیّت بکند چنان که شبان دفع گرگ از گوسفندان، اگر نتواند که بکند و نکند مزد شبانی حرام می ستاند. فکیف چون می تواند و نکند.
هوش مصنوعی: کام و سعادت پادشاهان زمانی مشروع است که بتوانند از رعیت خود به خوبی محافظت کنند، همانطور که چوپان باید از گوسفندها در برابر گرگها دفاع کند. اگر پادشاه نتواند از رعیتش دفاع کند و این وظیفه را انجام ندهد، به او حق پادشاهی داده نمیشود و مزد او حرام خواهد بود. پس چگونه میتواند در برابر رعیتش این وظیفه را نادیده بگیرد اگر که توانایی انجام آن را داشته باشد؟
ذوالنون مصری پادشاهی را گفت شنیده ام فلان عامل را که فرستادهای به فلان ولایت بر رعیت درازدستی میکند و ظلم روا می دارد. گفت روزی سزای او بدهم. گفت بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی. درویش و رعیت را چه سود دارد؟ پادشاه خجل گشت و دفع مضرت عامل بفرمود در حال.
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری به پادشاه گفت که شنیده است یکی از کارگزارانت که به ولایتی فرستادهای، به مردم ظلم میکند و حقوق آنها را ضایع میسازد. پادشاه جواب داد که روزی برای او مجازات میکند. ذوالنون ادامه داد که بله، روزی او را مجازات کن، اما پس از اینکه تمام مال رعیت را گرفته و آنها را تحت فشار قرار دادهای، چه فایدهای دارد که از او انتقام بگیری؟ پادشاه از این صحبت خجل شد و بلافاصله دستور داد تا ضرر این کارگزار رفع شود.
سر گرگ باید هم اول برید
نه چون گوسفندان مردم درید
هوش مصنوعی: برای مقابله با خطرات، باید پیشدستی کرد و در مواقع لازم اقدام جدی و قاطعانهای انجام داد، نه اینکه مانند گوسفندانی که در برابر خطر زود تسلیم میشوند، بیحساب و کتاب عمل کرد.
۳۴. مالش رندان و فاسقان وقتی پسندیده آید که به نفس خویش از فجور بپرهیزد. یکی از پادشاهان خمخانۀ خماران شکستن فرمود، و شبانگاه گفت ندیمان خود را انگور فلان باغ را در وجه عصیر نهادیم. صاحبدلی بشنید گفت ای که گفتی بد مکن خود مکن.
هوش مصنوعی: بهتر است رفتار و معاشرت با نادرستکاران و فاسدها زمانی مورد پذیرش قرار گیرد که شخص از گناهان دوری کند. یکی از پادشاهان فرمان داد که میخانههای معتادان را بشکنند و در یک شب به دوستانش گفت که از باغ الف انگور را برای تهیه شراب تامین کردهایم. یک انسان صاحب دل که این را شنید، گفت: "تو که گفتی بد نکن، خودت هم این کار را نکن."
۳۵. لایق حال پادشاه نیست خشم به باطل گرفتن، و اگر چنان که به حق خشم گیرد پای از اندازۀ انتقام بیرون ننهد که پس آن گه جرم از طرف او باشد و دعوی از قِبَل خصم.
هوش مصنوعی: خشم گرفتن به خاطر ناحق شایسته شخصیت پادشاه نیست. و اگر او به حق خشم بگیرد، نباید از حد انتقام خود فراتر برود، زیرا در این صورت، گناه بر عهده او خواهد بود و دعوا از طرف دشمن مطرح میشود.
۳۶. با دوست و دشمن طریق احسان پیش گیر که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود.
هوش مصنوعی: با دوستان و دشمنانت به روش نیکی رفتار کن، زیرا این کار باعث افزایش محبت و دوستی میان دوستان میشود و موجب کاهش کینه و عداوت در میان دشمنان خواهد گردید.
۳۷. خزینه باید که همه وقتی موثر باشد و خرج بیوجه روا ندارد که دشمنان در کمینند و حوادث در راه.
هوش مصنوعی: خزینه باید همیشه کارآمد باشد و از خرجهای بیهوده خودداری کند، زیرا دشمنان در کمین هستند و حوادث ممکن است در راه باشند.
۳۸. در همه حال از مکر و غدر ایمن ننشیند و اندیشه کند تا حاسدان فرصت غنیمت شمارند.
هوش مصنوعی: انسان باید همیشه از نیرنگ و خیانت احساس امنیت نکند و در نظر داشته باشد که حسودان ممکن است هر لحظه فرصتی برای ضربه زدن پیدا کنند.
۳۹. سایر زیردستان خدم را باید که نام و نسبت بداند و به حقالمعرفة بشناسد تا دشمن و جاسوس و فدایی را مجال مداخلت نماند.
هوش مصنوعی: باید سایر زیر دستان خدمت را بشناسد و نسبت آنها را بداند تا نتوانند دشمنان، جاسوسان و فداییها در کارها دخالت کنند.
۴۰. ارکان دولت و اعیان حضرت را باید که یکان یکان مشرف نهانی برگمارد تا نیک و بد هر یک معلوم کند و تخلیطی که رود پوشیده نماند.
هوش مصنوعی: همه اعضای دولت و شخصیتهای مهم باید به صورت جداگانه تحت نظارت دقیق قرار گیرند تا ویژگیهای خوب و بد هر یک مشخص شود و هیچ گونه بینظمی و اختلاطی به حال خود رها نشود.
۴۱. در هر دو سه ماه شحنۀ زندان را بفرماید به غوص احوال زندانیان کردن، تا بیگناهان را خلاص دهد و گناه کوچک را پس از چند روزی ببخشد و زندان قاضی را همچنین نظر فرماید.
هوش مصنوعی: در هر سه ماه، دستور دهید وضعیت زندانیان را بررسی کنند تا بیگناهان آزاد شوند و گناهان کوچک پس از مدتی بخشیده شوند. همچنین باید بر کار قاضی زندان نظارت شود.
۴۲. با غریم موسر و غارم معسر صبر کند و به قدر حال از وی به قسط بستاند و اگر از هر دو طرف مفلسانند و خزینۀ بیت المال معمور شاید که بفرماید ادا کردن. و اگر از خزینه مملکت بدهد روا باشد که ملک و دولت را به قیاس ظاهر، گنج و لشکر محافظت می کند و اما به حقیقت دعای مسکینان.
هوش مصنوعی: اگر کسی بدهکار باشد و توانایی پرداخت نداشته باشد، باید صبر کند و به اندازه وضعیت خود از او طلب کند. اگر هر دو طرف بیپول باشند و خزانه دولت پر باشد، ممکن است اجازه داده شود که بدهیها پرداخت شود. پرداخت از خزانه کشور درست است، زیرا به ظاهر مال و اموال و نیروهای محافظتی را حفظ میکند، اما در حقیقت این کار دعا و یاری به نیازمندان نیز محسوب میشود.
۴۳. کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان رسیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است.
هوش مصنوعی: مردم آسیبدیده از حوادث مختلف مانند کاروانهای در راه مانده و کشتیهای شکسته باید مورد توجه و محبت قرار گیرند، زیرا این موضوع اهمیت زیادی دارد.
۴۴. مستأجر بوستان و ضامن مستغلات را که دخل به مشروط وفا نکرده باشد در استیفای مضمون سخت نگیرد و به آخر معامله چیزی مسامحه کند و بار دیگر عملی از آن با منفعت تر ارزانی دارد تا منتفع گردد.
هوش مصنوعی: اگر مستأجر باغ و ضامن اموالتر که به شرط توافق عمل نکردهاند، در استفاده از مورد تعهد سختگیری نکند و در انتهای معامله تساهل به خرج بدهد و سپس دوباره عملی با منفعت بهتر ارائه دهد تا از آن بهرهمند شود، این موضوع جایز است.
۴۵ هنرمندان را نکو دارد تا بیهنران راغب شوند و هنر پرورند و فضل و ادب شایع گردد و مملکت را جمال بیفزاید.
هوش مصنوعی: هنر را بزرگ بشماریم تا افرادی که هنری ندارند ترغیب شوند به سمت هنر بروند و به این ترتیب علم و ادب فراگیر شود و زیبایی کشور افزایش یابد.
۴۶. بندهای را که در عملی تقصیر کرده باشد و خدمتی به شرط به جای آورده چون مدتی مالش عزلت خورد، دیگر بار عمل فرماید که جبر بطال از تخلیص زندانیان به ثواب کمتر نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در انجام کاری کوتاهی کرده باشد و به شرطی خدمت کرده باشد، اگر مدتی از مالش استفاده نکند، میتواند دوباره آن کار را انجام دهد، زیرا بازگشت به انجام کار و کمک به آزادسازی زندانیان از نظر پاداش ارزش کمتری ندارد.
۴۷. مردم سختی دیده محنت کشیده را خدمت فرماید که به جان در راستی بکوشند از بیم بینوایی.
هوش مصنوعی: مردم باید به کسانی که در سختی و مشکلات زندگی کردهاند کمک کنند تا بتوانند با تلاش و نیروی واقعی خود، از ترس فقر نجات پیدا کنند.
۴۸. لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل به دست آرد که دشمنان در دشمنی متفقند تا دوستان در دوستی مختلف نباشند.
هوش مصنوعی: لشکریان را با محبت و مهربانی نگهدار و با انواع مودت و احترام خود را به آنها نزدیک کن، زیرا دشمنان در دشمنی متحد هستند و نباید دوستان در دوستی با یکدیگر اختلاف داشته باشند.
۴۹. سپاهی که از صف کارزار از دشمن بگریزد بباید کشت که خونبهای خود به سلف خورده است. سپاهی را که سلطان نان میدهد بهای جان میدهد پس اگر بگریزد خونش شاید که بریزند.
هوش مصنوعی: سپاهی که از میدان جنگ فرار کند، باید کشته شود، زیرا زندگیاش را در برابر دشمن از دست داده است. سپاهی که از سوی سلطانی که به او نان میدهد تغذیه میشود، باید برای جانش بها بپردازد و اگر فرار کند، ممکن است خونش ریخته شود.
۵۰. عامل مردم آزار را عمل ندهد که دعای بد بد و تنها نکنند و الباقی مفهوم.
هوش مصنوعی: از انجام کارهایی که باعث آزار مردم میشود خودداری کنید، زیرا ممکن است دعای بدی نسبت به شما کنند و نتیجهی خوبی به دنبال نداشته باشد.
۵۱. از جمله حقوق پادشاهان ماضی بر وارث مملکت، یکی آن است که دوستان و جلیسان پدر را عزّت و حرمت دارد و مهمل نگذارد.
هوش مصنوعی: یکی از حقوقی که پادشاهان گذشته بر وارثان خود دارند این است که باید به دوستان و همراهان پدر احترام و ارج بگذارند و آنها را فراموش نکنند.
۵۲. پادشاهان به رعیّت پادشاهند پس چون رعیّت بیازارند دشمن ملک خویشند.
هوش مصنوعی: پادشاهان متعلق به مردم هستند، بنابراین وقتی مردم آزار ببینند، در واقع به کشور خود آسیب میزنند.
۵۳. پادشاهان سرند و رعیّت جسد پس نادان سری باشد که جسد خود را به دندان پاره کند.
هوش مصنوعی: پادشاهان و رعیت، مانند دو بخش مختلف هستند. در اینجا به این اشاره میشود که اگر مردم نادان شوند، مانند جانداری هستند که به جسم خود آسیب میزنند.
۵۴. حالی که بخواهد که در افواه نیفتد با خواص هم نگوید هر چند که دوستان مخلص باشند که مر دوستان را همچنین دوستان خالص باشند مسلسل هم بر این قیاس.
هوش مصنوعی: اگر کسی نخواهد که سخن او در میان مردم پخش شود، حتی با افراد خاص نیز صحبت نمیکند، هرچند که آن افراد، دوستان صمیمی او باشند. زیرا دوستان واقعی نیز باید به همین شکل رفتار کنند.
۵۵. همه حالی با دوستان نگوید که دوستی همه وقتی نماند.
هوش مصنوعی: همیشه لازم نیست با دوستان خود همه چیز را در میان بگذارید، زیرا دوستیها به طور همیشگی پابرجا نیستند.
۵۶. روی از حکایت درویشان و مهمّات ایشان در نکشد و به لطف با ایشان گوید و به رغبت بشنود.
هوش مصنوعی: ۵۶. در مورد داستان درویشان و مسائل مهم آنها صحبت نکنید و با لطافت با آنها برخورد کنید و با اشتیاق به سخنانشان گوش فرا دهید.
۵۷. صاحب فرمان را تحمل زحمت فرمانبران واجب است تا مصلحتی که دارند فوت نشود، باید که مراد همه بجوید و حاجات هر یکی را به حسب مراد بر آورده گرداند که حاکم تند ترشروی پیشوایی را نشاید.
هوش مصنوعی: صاحب فرمان باید در برابر زحمات زیر دستان خود صبر و تحمل کند تا مصلحت آنان دچار مشکل نشود. او باید به دنبال خواستههای همه باشد و نیازهای هر فرد را بر اساس خواستهاش برآورده کند، زیرا حاکم نمیتواند تندخو و بیمحابا باشد.
خداوند فرمان و رای و شکوه
ز غوغای مردم نگردد ستوه
هوش مصنوعی: خداوند تحت تأثیر شلوغی و نظرات مردم قرار نمیگیرد و همچنان فرمانروایی و قدرت خود را حفظ میکند.
یکی مظلمه پیش حجاج یوسف برد، جوابش نگفت و التفاتش نکرد. مرد بخندید و به خنده میرفت و میگفت این از خدای متکبّرتر است. به حجّاج رسانیدند. بخواندش که این چرا گفتی؟ گفت از برای آنکه خدا با موسی سخن گفت و تو را از دل نمی آید که با خلق خدای سخن گویی. حجاج این سخن بشنید و انصافش بداد.
هوش مصنوعی: مردی شکایتی را پیش حجاج یوسف برد، اما او به او پاسخی نداد و توجهی نکرد. آن مرد در حالی که میخندید، گفت: این کار از خدا که متکبرتر است. خبر این موضوع به حجاج رسید و او خواست تا آن مرد را بیاورند و از او پرسید که چرا چنین گفتی؟ مرد پاسخ داد که خدا با موسی سخن گفت و تو حتی در دل خودت نمیگنجه که با بندگان خدا صحبت کنی. حجاج این سخن را شنید و انصاف به خرج داد.
۵۸. عقوبت آن کس که در حق بی گناهی افترا کند آن است که به خصمش سپارند تا دمار از روزگار او برآورد و دیگران از فضیحت او نصیحت پذیرند و عبرت گیرند.
هوش مصنوعی: عذاب کسی که به بیگناهی تهمت میزند این است که او را به دشمنش بسپارند تا به او آسیب بزند و دیگران از بدبختی او درس بگیرند و عبرت بگیرند.
۵۹. اهل قلم را از عمل به عمل و از جای به جای نقل فرماید هر چند، تا اگر تخلیطی رود پوشیده نماند.
هوش مصنوعی: اهل قلم را به انجام کار و انتقال از یک مکان به مکان دیگر میخواند، حتی اگر اشتباهی رخ دهد، نباید این موضوع پنهان بماند.
۶۰. به نزل و هدیه و پیشکشی و تحفه و نوباوه که پیش سلطان آرند پاداش کند و در مقابل امثال هدایا تعجیل کند و تأخیر از اندازه بیرون نرود.
هوش مصنوعی: به افرادی که به سلطان هدایایی از قبیل نذر، پیشکش، تحفه و نوباوه میآورند، پاداش خواهد داد و باید در مقابل این نوع هدایا به سرعت عمل کند و تأخیر در این امر بیش از حد مجاز نباشد.
۶۱. در چشم غریبان روا باشد پادشاه را مهیب نشستن و هیبت نمودن اما در خلوت خاصان گشادهروی اولیتر و خوشطبع و آمیزگار.
هوش مصنوعی: در برابر ناآشنایان، نشستن و رفتار برخوردار از هیبت پادشاه قابل توجیه است، اما در کنار نزدیکان و خواص، ضروریتر و مناسبتر است که پادشاه با گشادهرویی و خوشطبعی رفتار کند و با دیگران معاشرت نماید.
۶۲. دو کس را که با یکدیگر الفتی زیادت نداشته باشند در عمل انباز گرداند تا با خیانت یکدیگر نسازند.
هوش مصنوعی: دو نفری که رابطه عمیق و نزدیکی با یکدیگر ندارند، نباید به عنوان شریک در یک کار مشترک قرار بگیرند تا به خاطر عدم اعتماد، به یکدیگر خیانت نکنند.
چو گرگان پسندند بر هم گزند
برآساید اندر میان گوسپند
هوش مصنوعی: وقتی که گرگها به هم حمله کنند، در وسط گوسفندها آرامش برقرار میشود.
۶۳. سلطان خردمند رعیّت را نیازارد تا چون دشمن برونی زحمت دهد، از دشمن اندرونی ایمن باشد.
هوش مصنوعی: سلطان حکیم نباید به رعیّت آسیب برساند تا از مشکلات ناشی از دشمنی خارجی در امان بماند و از دشمنی داخلی نیز حفظ شود.
۶۴. سرحدبانان را وصیت کند بر رعیت بیگانه دراز دستی ناکردن، تا مملکت از هر دو طرف ایمن باشد.
هوش مصنوعی: سرحدبانان را توصیه میکند که با رعیت بیگانه رفتار تندی نداشته باشند، تا کشور از هر دو طرف در امان باشد.
۶۵. بنده را که به گناهی شنیع از نظر براند، حقّ خدمت قدیمش به یکبار فراموش نکند.
هوش مصنوعی: من از او خواهش میکنم که حتی اگر به خاطر گناهی بزرگ مرا از نظر دور کند، خدمتهای گذشتهام را یکباره فراموش نکند.
۶۶. صد عیب و خطا بر یکی از خدمتکاران روا باشد که بپوشند و عفو کنند عزت آبا و اجداد محترم او را.
هوش مصنوعی: اگر یکی از خدمتکاران صد عیب و اشتباه داشته باشد، جایز است که آن عیبها را نادیده بگیرند و نگذارند که اعتبار و احترام خانواده و نیاکان او زیر سوال برود.
۶۷. پروردۀ نعمت را چون به جرمی که مستوجب هلاک است خون بریزد اهل و عیالش را معطل نگذارد.
هوش مصنوعی: پروردگار نعمت داده شده به کسی که مرتکب گناهی شده که سزاوار هلاکت است، خانوادهاش را ترک نمیکند و به حال خود رها نمیسازد.
۶۸. لشکریان را که در جنگ عدو کشته شوند برگ و معاش از فرزندان و متعلّقان او دریغ ندارد.
هوش مصنوعی: هرگز نگذارید که فرزندان و وابستگان سربازانی که در جنگ با دشمن کشته میشوند، به امکانات و معیشت خود دسترسی نداشته باشند.
۶۹. چندان که تواند با غریب و شهری و خویش و بیگانه و خاص و عام رفق و تواضع کند که به منصب زیان ندارد و در دل و چشم ایشان شیرین گردد.
هوش مصنوعی: کسی باید تلاش کند تا با همه افراد، چه غریبه و چه آشنا، با احترام و فروتنی رفتار کند، به طوری که این رفتار به مقام و موقعیت او آسیب نرساند و در نظر آنها فردی محبوب و خوب جلوه کند.
۷۰. خداوند فرمان چون خواهد که خطایی ببخشد اثر عنایت فرا نماید، بزرگان به فراست معلوم کنند و شفاعت بخواهند؛ پس آنگه به عهد و توبه و شرط صلاحیت، گناه آن کس عفو کند.
هوش مصنوعی: خداوند وقتی بخواهد که خطایی را ببخشاید، رحمت و لطفش نمایان میشود. افراد بزرگ و با بصیرت میتوانند این را تشخیص دهند و شفاعت کنند. سپس با پیمان، توبه و توجه به شرایط لازم، گناه آن شخص را میبخشد.
۷۱. خداوندان شوکت را چون به زندان فرستد عزّت و حرمت دارد و ملبوس و مأکول و مشروب و منکوح و ندیم و اسباب عیش مهیا دارد که معنی یومان همین است که بینوایی نبرد. الدّهر یومان یوم لی و یوم لک.
هوش مصنوعی: این متن به معنای این است که هنگامی که خداوندان با شکوه و مقام را به زندان میفرستد، عزت و حرمت آنها حفظ میشود. آنها همچنان از لباس، غذا، نوشیدنی، همسر و آسایشهای دیگر برخوردار هستند. این جمله به نوعی اشاره به این دارد که زندگی در دو وجه وجود دارد: یکی برای خود فرد و دیگری برای دیگران.
۷۲. از جمله حسن تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت.
هوش مصنوعی: یکی از ویژگیهای خوب مدیریت پادشاه این است که با دشمنان قوی درگیر نشود و بر ضعیفان ظلم نکند. زیرا مقابله با قدرتمندان به نفع او نیست و اذیت کردن ضعیفان هم درست نیست.
۷۳. دل دوستان آزردن مراد دشمنان برآوردن است.
هوش مصنوعی: آزردن دل دوستان، در واقع به معنای تحقق خواستههای دشمنان است.
۷۴. ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن.
هوش مصنوعی: ظلم آشکار، به معنای دوری از گناه مخصوص اهل ایمان است، در حالی که برای افراد عادی، از معانی آن میتوان به مجازات سخت اشاره کرد.
۷۵. حاکم عادل به مثال دیوار محکم است، هر گه که میل کند بدان که روی در خرابی دارد.
هوش مصنوعی: حاکم عادل همانند یک دیوار مستحکم است؛ هر زمان که دچار نقص و فساد شود، نشاندهندهی مشکلاتی در کارش خواهد بود.