گنجور

رباعی شمارهٔ ۵۲

آیین برادری و شرط یاری
آن نیست که عیب من هنر پنداری
آنست که گر خلاف شایسته روم
از غایت دوستیم دشمن داری

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آیین برادری و شرط یاری
آن نیست که عیب من هنر پنداری
هوش مصنوعی: دوستی و برادری به این معنی نیست که ایرادها و نقص‌های من را به عنوان فضیلت و توانایی من بپذیری یا به چشم هنر ببینی.
آنست که گر خلاف شایسته روم
از غایت دوستیم دشمن داری
هوش مصنوعی: این شخص می‌گوید اگر به بیراهه‌ای بروم و از اصول درست دور شوم، به خاطر دوستی عمیقی که با تو دارم، دشمنی تو را تحمل می‌کنم.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۵۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/03/24 10:05
سارا

با سلام،
میبخشید اما میتوانید مصراع آخر رو برای من معنی کنید. با سپاس فراوان

1396/03/24 13:05
...

در مورد سوال دوست خوبمون سارا، به نظر من:
مفهوم کلی رباعی اینه که دوست خوب آینه دوست هست. در بیت اول میگه این که بیای از معایب من تعریف کنی و به خاطر این تعریف من متوجه عیبم نشم، رسم دوستی نیست.
بیت دوم هم میگه بلکه شرط دوستی اینه که اگه جایی کار اشتباهی انجام دادم، دوستی رو در حق من به نهایت برسونی و به خاطر این اشتباه با من دشمن شی. در واقع این اشتباهم رو به روم بیاری و منو متوجه کنی. دشمن داشتن به مقابله با اشتباه اشاره میکنه. (از غایت دوستی، مرا دشمن داری)
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو درست و کامل بیان کنم.

1396/03/24 13:05
روفیا

یعنی از روی دوستی ناخرسندی ات را به من نشان دهی، با من دشمنی کنی، البته نه بدان معنای متداول خصومت ورزی، بلکه به گونه ای خطای من و ناخشنودی خود را به من نشان دهی.

1397/10/27 10:12
رسول

دوستِ خوبِ من، دشمنِ رفتارِ بدِ من است!
چون دوستِ خوبِ من، دوست ندارد که من کار بدی انجام دهم؛ و به‌واسطه‌ی آن، بد شوم!
دوست نیکوکار، به‌تر از خودت است!
زیرا...
خویشتنِ خودت، [گاهی] تو را، به‌بَدی می‌کشاند؛
در حالی که:
دوستِ خوب، جز به کارِ نیک، راه‌نمایی‌اَت نمی‌کند!

1402/05/21 13:08
سمیرا امیری

سعدی همه چیز دان !