گنجور

شمارهٔ ۷۷

حریف عمر به سر برده در فسوق و فجور
به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند
که توبه کردم و دیگر گنه نخواهم کرد
تو خود دگر نتوانی به ریش خویش مخند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حریف عمر به سر برده در فسوق و فجور
به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند
هوش مصنوعی: انسانی که عمرش را در گناه و معصیت گذرانده است، وقتی به لحظه مرگ نزدیک می‌شود، دچار پشیمانی می‌شود و به اشتباهات خود فکر می‌کند.
که توبه کردم و دیگر گنه نخواهم کرد
تو خود دگر نتوانی به ریش خویش مخند
هوش مصنوعی: من اعلام می‌کنم که از این به بعد قصد ندارم گناه کنم، اما تو هم دیگر نباید به خودت بخندی و به عیب‌هایت بپردازی.