شمارهٔ ۳۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
واقعا شیخ سعدی لفظ شیرین و کلام موثری داشته.
ر دیدار سعدی با یکی از حاکمان مغولی و حاکم ازاو میخواهد نصیحتی بشنود و سعدی این دوبیت را میخواند . اینجا تصویر چوپان و رمه است که چکونه یک حکومت حتی به حداقل عدالت را رعایت کند .( اشاره به یک حکومت جدا از دین و مذهب ) اگر تو پاس رعیت را داری مالیاتی که میگیری نوش جانت که آن مزد چوپانیست
میگویند در زمان قدیم پادشاهان مستبد هیچگونه رحم و مروتی نداشتند و نصیحت پذیر نبودند لذا کسی جرئت نمیکرد مطلبی خلاف نظر شاه بیان کند / در این قطعه می بینیم سعدی توصیه بسیار تندی به شاه میکند و میگوید اگر رعایت ملت را نکنی هر به هر عنوان از مردم میگیری «زهر مار» برایت باشد واگر رعایت ملت را میکنی به اندازه مزد چوپان حق داری نه بیشتر.
پاس نگه داشتن در اصل به معنی احترام گذاشتن ولی اینکه پادشاه به مردم کشورش احترام (ظاهری) بگذارد معنی دور از ذهنی است و پاس رعیت نگاه می دارد بیشتر یاین معنا را به ذهن متبادر می کند که پادشاهی که حقوق مردم را رعایت می کند.
راعی با توجه به بیت اول یعنی رعایت کننده هرچند معنی چوپان را نیز دارد. یعنی اگر پادشاه رعایت حقوق مردم را نکند مالیاتی که می گیرد حرامش باد چون مانند این است که از مسلمانان جزیت می گیرد.
جزیت عربی شده وازه ی گزیت نوعی مالیات بود که قبل از اسلام در ایران حکومت از مردم می گرفت. بعد از اسلام از غیر مسلمانانی که در مرزهای تحت حاکمیت مسلمین زندگی می کردند گرفته می شد و در عوض تحت حمایت حکومت قرار می گرفتند. مبلغ گزیت کمتر از خمس و زکاتی بود که مسلمانان پرداخت می کردند ولی معمولا این مبلغ به صورت توافقی بین اقلیت ها و حاکم تعیین می شد. در مقابل اگر جنگی می شد از این اقلیت ها سربازی برای دفاع از مرزها یا حمله به مناطق دیگر گرفته نمی شد.
سلام
به نظرم در بیت دوم باید بین "وگر" و "نه" یک فاصله باشه (حتی یک ویرگول هم میشه بعد از "وگر" گذاشت)
چون واژه "نه" متعلق به کلمه "راعی" است؛ نه "وگر"
"نه راعی خلقست" یعنی: راعی (چوپان) خلق نیست