غزل شمارهٔ ۴۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
حاشیه ها
با سلام مصرع دوم بیت را نمی توانم درست بخوانم لطفا راهنمایم باشید.
بس که بودم چون گل و نرگس دوروی و شوخچشم
باز بک جندی زبان در کام چون سوسن کشم
در این بیت به چند نکتهٔ کوچک باید توجه کرد:
گل = گلسرخ
رنگ پشت و روی گلبرگهای گل سرخ با هم متفاوت است در ادبیات فارسی از آن دورویی کنایه شده است.
گل نرگس در ادبیات فارسی نماد چشم است. شیپور میان گل نرگس پررنگتر است. از همین دورنگی نرگس دورویی کنایه شده است.
شوخ چشم = گستاخ، بیادب، بیحیا، بیشرم
حافظ راست:
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت // چشم دریده ادب نگاه ندارد
اوحدی مراغهای راست:
نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی // باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگی
سوسن = ساکت، خاموش، زبان خاموش.
در زمان سعدی گل اسم خاص بوده است ولی امروزه اسم عام شده است.
در ادبیات فارسی از قرنهای قبل از سعدی سوسن نماد خاموشی و زبان سکوت بوده است.
با این توضیحات امیدوارم کمکی در فهم بیت کرده باشم.
@رسته:
دوست گرامی از توضیح بسامانِ شما ممنونم. ای کاش که کسی هم راجع به رابطه موریانه و آهن توضیحی میداد. شاید عقیده ای در قدبم بوده راجع به موریانه؟
و ای کاش که آن بزرگوار مفروض توضیحاتی هم راجع به دو بیت آخر میداد.
گرامی فرخ
موریانه به دو معناست ، درین جا ، نه آن حشره ایست که چوب میخورد .
زنگاری باشد که آهن و فولاد را ضایع کند.(برهان ). زنگاری که آهن و فولاد را ضایع می کند به طوری که از صیقل کردن برطرف نشود. (ناظم الاطباء). :
بس که دنیارا کمر بستم چو مور دانه کش
مدتی چون موریانه روی در آهن کشم .
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل زنگ.
سعدی
مانا باشید
@مهناز
درود بر تو.اصلا به ذهنم نرسیده بود که ممکنه موریانه معنی دیگه ای هم داشته باشه! الان بیت واضح شد. سنخیت آهن و روی هم جالبه.
دربیت آخر هم نمی دونم چرا من "سَر" رو " سِرّ" میخوندم که خیلی عجیب غریب میشد.
@مهناز:
پی نوشت: شاید جدی فکر میکردن که موریانه آهن رو میخوره؟! و این منشأ معنی دوم موریانست؟
گرامی فرخ
گمانم بر این است : نام آن حشره ای که چوب می خورد را ، چون مانند مورچه می جَوَد ، موریانه گذاشته اند ، زنگاری که آهن را نیز می خورد ، چون مانند همان کار را با آهن می کند که مور با طعمه اش ، موریانه نامیده اند . این حشره ربطی به زنگار آهن ندارد ،
لفظ { آنه } نشانه ی عملکرد اسم است
مثل مست {مستانه}
بزرگوار { بزرگوارانه }
مانا باشید
@مهناز س:
ممنون از توضیحتون. ابنهم در توضیح مطلب جالبه:
[لغتنامه دهخدا ذیل مورچانه:]
مورچانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موریانه . زنگار آهن و فولاد. (ناظم الاطباء). موریانه است و آن زنگاری باشد که در آهن و فولاد به هم می رسد. (برهان ). زنگاری که در ذات آهن دررود و به صیقل دور و کم نشود. از مور به معنی معروف و چانه حرف نسبت ، مفید معنی تشبیه به معنی زنگ آهن . (از غیاث ) (از آنندراج ). و رجوع به موریانه و مورانه شود.