گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲

تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار
راستی باید به بازی صرف کردم روزگار
هیچ دست آویزم آن ساعت که ساعت در رسد
نیست الا آن که بخشایش کند پروردگار
بس ملامتها که خواهد برد جان نازنین
روز عرض از دست جور نفس ناپرهیزگار
گاه می‌گویم چه بودی گر نبودی روز حشر
تا نگشتندی بدان در روی نیکان شرمسار
باز می‌گویم نشاید راه نومیدی گرفت
پیش انعامش چه باشد عفو چون من صد هزار
سعی تا من می‌برم هرگز نباشد سودمند
توبه تا من می‌کنم هرگز نباشد برقرار
چشم تدبیرم نمی‌بیند به تاریکی جهل
جرم بخشا یا به توفیقم چراغی پیش دار
من که از شرم گنه سر برنمی‌آرم ز پیش
سر به علیین برآرم گر تو گویی سر برآر
گرچه بی‌فرمانی از حد رفت و تقصیر از حساب
هر چه هستم همچنان هستم به عفو امیدوار
یارب از سعدی چه کار آید پسند حضرتت
یا توانایی بده یا ناتوانی در گذار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار
راستی باید به بازی صرف کردم روزگار
هوش مصنوعی: به این مرحله رسیدم که هیچ کار درستی از من سر نمی‌زند؛ بنابراین باید زمانم را صرف بازی و تفریح کنم.
هیچ دست آویزم آن ساعت که ساعت در رسد
نیست الا آن که بخشایش کند پروردگار
هوش مصنوعی: در آن لحظه که ساعت مقرر فرا می‌رسد، هیچ کس نمی‌تواند به کمک دیگران تکیه کند؛ مگر اینکه خداوند بخشندگی و رحمتش را شامل حال کند.
بس ملامتها که خواهد برد جان نازنین
روز عرض از دست جور نفس ناپرهیزگار
هوش مصنوعی: این دنیا مملو از عیب‌جویی‌ها و سرزنش‌هاست که جان پاک و حساس انسان را تحت فشار قرار می‌دهد، به ویژه وقتی که در معرض رفتارهای ناپسند و غیرقابل کنترل نفس خود قرار گیرد.
گاه می‌گویم چه بودی گر نبودی روز حشر
تا نگشتندی بدان در روی نیکان شرمسار
هوش مصنوعی: گاه فکر می‌کنم اگر روز قیامت نبود، چه بر سر مردم نیکوکار می‌آمد و چگونه شرمنده می‌شدند.
باز می‌گویم نشاید راه نومیدی گرفت
پیش انعامش چه باشد عفو چون من صد هزار
هوش مصنوعی: من دوباره می‌گویم که نباید به سمت ناامیدی رفت؛ چون عفو و بخشش او بسیار گسترده است و حتی اگر من صد هزار بار هم خطا کرده باشم، باز هم جای عفو وجود دارد.
سعی تا من می‌برم هرگز نباشد سودمند
توبه تا من می‌کنم هرگز نباشد برقرار
هوش مصنوعی: تلاش‌هایی که من می‌کنم هرگز بی‌فایده نخواهد بود و هرگز توبۀ من پایدار نخواهد ماند.
چشم تدبیرم نمی‌بیند به تاریکی جهل
جرم بخشا یا به توفیقم چراغی پیش دار
هوش مصنوعی: چشم من نمی‌تواند در تاریکی جهل ببیند، پس یا میزان گناه من را ببخش یا برای هدایت من نوری به من عطا کن.
من که از شرم گنه سر برنمی‌آرم ز پیش
سر به علیین برآرم گر تو گویی سر برآر
هوش مصنوعی: من از شرم گناهانم نمی‌توانم سرم را بالا بیاورم، اما اگر تو بگویی سرم را بالا بیاورم، این کار را می‌کنم.
گرچه بی‌فرمانی از حد رفت و تقصیر از حساب
هر چه هستم همچنان هستم به عفو امیدوار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از حد و مرز خود تجاوز کرده‌ام و خطاهایی مرتکب شده‌ام، همچنان به بخشش و رحمت امیدوارم.
یارب از سعدی چه کار آید پسند حضرتت
یا توانایی بده یا ناتوانی در گذار
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، از سعدی چه انتظاری داری؟ آیا می‌خواهی قدرتی به من بدهی یا ناتوانی را از من دور کنی؟

خوانش ها

غزل ۳۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/12/07 18:03
حسین عشیری

بیت هفت مصرع 2:جرم بخشا هم به توفیقم چراغی پیش دار باید درست باشه،کاربرد دو علامت ندا برای ی منادا درست نیست

1398/02/10 07:05
سید عسکر رئیس السادات

سلام
بخشایا درست نیست بین بخشا و یا باید فاصله باشد.
جرم بخشا یا به توفیقم چراغی پیش دار

1398/02/10 07:05
سید عسکر رئیس السادات

در بیت اول مصرع دوم هم بعد باید ویرگول گذاشته شود بهتر است.
چون می خواهد بگوید باید راستی پیشه کرد، اما من روزگار را به بازی و غفلت گذراندم