غزل شمارهٔ ۳۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
وزن شعر اشتباه نوشته شده است، صحیح آن این است:
از صومعه رختم به خرابات برآرید
مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل
مصرع اول بیت پنجم با وزن هماهنگ نیست.
منم با نظر بانو مژگان موافقم. وزن شعر اشتباه نوشته شده. مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن یا بقول خانم مژگان مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل درسته.لطفا اصلاح فرمایید.
با تشکر.
ضمنا آقای آتشی چرا مصرع اول بیت پنجم با وزن هماهنگ نیست. خیلی هم هماهنگ هست.
از صومعه رختم به خرابات برآرید
گرد از من و سجادهٔ طامات برآرید
تا خلوتیان سحر از خواب درآیند
مستان صبوحی به مناجات برآرید
رو ملک دو عالم به می یکشبه بفروش
گو زهد چهل ساله به هیهات برآرید
تا گرد ریا گم شود از دامن سعدی
رختش همه در آب خرابات برآرید.
آقای ایرانی، وزن عروضی که شما نوشته اید درست است. یعنی " مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) "، اما " مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل " درست نمی باشد. چون " مفاعیل " با داشتن هجای کوتاه در آخر، در رکن آخر قرار گرفته نمی تواند. درود
این بیت حذف شده
آنان که ریاضت کش و سجاده نشینند
گو همچو ملک سر به سماوات برآرید
باسلام و ادب و احترام.
تضمین غزل شماره ، ۳۱، (از صومعه رختم به خرابات برآرید)مصلح الدین حضرت شیخ اجل سعدی شیرازی،رحمةالله علیه، درقالب مخمس ،ابوتراب عبودی.
ما را ز مساجد به خرابات برآرید
غم را ز دل ما به کرامات برآرید
بهر عطشم می به مباهات برآرید
(ازصومعه رختم به خرابات برآرید
(گرد از من و سجاده و طامات برآرید)
مردان خدا گوی ِ حقیقت بربایند
درهای کـرامت به شبانگاه گشایند
رنـدان ِ سحرخیز دراین شهرکجایند
(تا خلوتیان ِ سحر از خواب بر آیند
(مستان ِ صبوحی به مناجات برآرید)
جمعی پی ِ آزار و جفا رهزن ِ دینند
جمع دگـر از زهد و ریا زار و حزینند
مـردان خـداونـد نـه آنند و نـه اینند
(آنان که ریاضت کش و سجاده نشینند
(گو همچو مَلک سر به سماوات برآرید)
بشتاب که از قافله ی عشق نمانید
خود را به سر کوی حبیبان برسانید
هشدار که در تیر رس ِ باد ِ خـزانید
(در باغ ِ امل شاخ ِ عبادت بنشانید
(وز بحـر عمل درّ مکافات برآرید)
بی عشق خدا دل نشود شاد(عبودی)
بنمای دلی شاد که دلشاد بگـردی
گـرد از رخ بیمار بشویید به مردی
(تا گرد ریا گم شود از دامن ِ(سعدی)
(رختش همه در آب ِ خرابات برآرید)
با احترام، چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی
با سلام و عرض ادب محضر استادان فرهیخته و ارجمند،
تضمین غزل از صومعه رختم ... حضرت شیخ مصلح الدن سعدی شیرازی،، رحمة الله علیه،،
در قالب مخمس، تقدیم به محضر شما استادان معظم و سروران گرامی.
ما را ز مساجد به خرابات بر آرید
غم را ز دل ما به کرامات بـر آرید
بهر عطشم می به مباهات بر آرید
(از صومعه رختم به خرابات بر آرید
گرد از من و سجاده و طامات بر آرید)
مردان خدا گوی حقیقت بـربایند
درهای کرامت به شبانگاه گشایند
رندان سحرخیز در این شهرکجایند
(تا خلوتیان سحر از خواب بر آیند
مستان صبوحی به مناجات بر آرید)
جمعی پــیِ آزار و جفا رهـزن دینند
جمعی دگر از زهد و ریا زار و حزینند
مردان خداوند نه آنند و نه اینند
(آنان که ریاضت کش و سجاده نشینند
گو:همچو ملک سر به سماوات بر آرید)
بشتاب که از قافله ی عشق نمانید
خود را به سر کوی حبیبان برسانید
هشدار: که در تیر رس باد خزانید
(در باغ امل شاخ عبادت بنشانید
وز بحر عمل درّ مکافات بر آرید)
بی عشقِ خدا،دل نشود شاد(عبودی)
بنمای دلـی شاد که دلشاد بگردی
گرد از رخ بیمار بشویید به مردی
(تا گرد ریا گم شود از دامن (سعدی)
رختش همه در آب خرابات بر آرید)
بااحترام، دیوان ابوتراب عبودی، چاپ دوم