گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید
ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود
آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر
هر کسی در سر اسرار مفهم نشود
تا ز دنیا نکند ترک سلاطین جهان
سالک راه و گزین همه عالم نشود
ترک دنیا نکنی نعمت عقبی طلبی؟
این دو عالم به تو یکجای مسلم نشود
گر خردمندی از اوباش جفایی بیند
شادمان گردد و دیگر به سر غم نشود
سنگ بدگوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
سعدیا گر به تو درد است به درمان برسی
هر که دردی نکشد لایق مرهم نشود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
هوش مصنوعی: هر کسی نمی‌تواند به عشق تو نزدیک شود و وارد دایره‌ی محبت تو گردد، مثل این است که هر کسی به مقام و جایگاه با عظمت تو نرسد.
بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید
ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مراحل بالای معنوی و عرفانی، باید از وابستگی‌ها و دائره‌های فکری و روحی خود آزاد شوی. آموزه‌های بزرگان و مشایخ به تنهایی نمی‌تواند تو را به حقیقتی عمیق راهنمایی کند، مگر اینکه خود تلاش کنی و از قید و بندهای دنیوی رهایی یابی.
آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر
هر کسی در سر اسرار مفهم نشود
هوش مصنوعی: آنچه در دل و وجدان هر انسانی می‌گذرد، برای همه قابل درک و فهم نیست و تنها کسانی که به مرزهای عمیق‌تری از درک و شعور رسیده‌اند، می‌توانند آن اسرار را درک کنند.
تا ز دنیا نکند ترک سلاطین جهان
سالک راه و گزین همه عالم نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که سالک به ترک دنیا و سلاطین نپردازد، نمی‌تواند به مقام انتخاب و مقام‌های بالای عالم دست پیدا کند.
ترک دنیا نکنی نعمت عقبی طلبی؟
این دو عالم به تو یکجای مسلم نشود
هوش مصنوعی: آیا می‌توانی از نعمت‌های اخروی برخوردار شوی در حالی که از دنیا فاصله نمی‌گیری؟ هر دو جهان به طور همزمان برای تو دست‌یافتنی نخواهد بود.
گر خردمندی از اوباش جفایی بیند
شادمان گردد و دیگر به سر غم نشود
هوش مصنوعی: اگر شخص باهوشی از مردم بی‌فرهنگ بد رفتاری ببیند، خوشحال می‌شود و دیگر به دردسرهای خود فکر نمی‌کند.
سنگ بدگوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
هوش مصنوعی: اگر سنگی با ارزش کم، ظرفی با جنس طلا را بشکند، ارزش سنگ تغییری نمی‌کند و طلا هم کمتر نمی‌شود.
سعدیا گر به تو درد است به درمان برسی
هر که دردی نکشد لایق مرهم نشود
هوش مصنوعی: اگر تو دچار درد و رنج هستی، امیدوار باش که به بهبودی خواهی رسید. کسی که دردی را تجربه نکند، صلاحیت دریافت درمان را نخواهد داشت.

خوانش ها

غزل ۳۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/12/07 18:03
حسین عشیری

بیت 2:بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید درسته،بایزید و حلاج دوتن از عرفای مشهورن

1393/08/29 22:10
علی

بیت آخر اشکال ویرایشی دارد که خواننده را گمراه می کند. صحیح آن به این شرح است:
سعدیا گر به تو دردست به درمان برسی
هر که دردی نکشد لایق مرهم نشود؟

1393/08/29 23:10
دکتر ترابی

بیت آخر به گمانم بدین صورت درست تر مینماید:
سعدیا، گر به تو دردیست ( درد است) به درمان برسی.
آنکه دردی نکشد، لایق مرهم نشود.
والله اعلم...

1399/06/11 12:09
کاظم رمضانیان

مصرع دوم بیت ششم تو کتابهای درسی اینطور بود. به نظر خوش آهنگ تره
تا دل خویش نیازارد و در هم نشود

1399/10/24 17:12
پری

سفری که سعدی در حدود سال 620 تا621 ه.ق آغاز کرده بود، مقارن سال 655 با بازگشت به شیراز پایان یافت . در مراجعت به شیراز سعدی در شمار نزدیکان سعدبن ابی بکر بن سعدبن زنگی درآمد . ولی نه بعنوان یک شاعردرباری ، بلکه بنابر اکثر اقوال ، و همچنانکه در مطالعه درآثار او برمی آید ، در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله ، و نیز ستایش عده ای از رجال که در شیراز و یا در خارج از شیراز می زیسته اند ، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابوعبدالله خفیف می گذرانیده ، و با حرمت بسیار زندگانی را بسر می برده است .

1403/09/28 00:11
فرامرز عبداله پور

هامی کس کی حرمِ عشقیوه محرم اولماز
هر براهیم گَله درگاهیوه ادهم اولماز

بایزیدیله جنیدی گله لر تجریده
ترک و تجرید مشایخ سنه معلَم اولماز

هر نه کی سرِّ ضمایرده اولا شیخِ کبیر
هامی کس کی بوتون اَسراره مُفهّم اولماز

تا کی ترک اِئتمییه دنیانی سلاطینِ جهان
حق یولین گِئتمه ده دُردانه ی عالم اولماز

دنیا ترک اِئتمه میش عقبی نِعَمین ایسته ییسن؟
ایکی عالم سنه بیر یِئرده مسلَّم اولماز

گر خردمند جفا گورسه ده بیر اُو باشدان
شادلیق اِئیلر اورگینده داها هِئچ غم اولماز

بد گُهر داشدا قیزیل کاسه نی سِئندرسا اگر
قیمتِ داش کی چوخالماز و قیزیل کَم اولماز

سعدیا سنده اگردرد اولا درمانه چاتان
کیمسه کی چکمسه درد لایق مرهم اولماز؟
"ترجمه شعر سعدی به ترکی"
(۲۰۰/۱۴۰۳/۰۹/۰۷)