اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن را که جای نیست همه شهر جای اوست
درویش هر کجا که شب آید سرای اوست
هوش مصنوعی: کسی که در دنیای مادی جایی ندارد، در واقع در تمام شهرها و مکانها میتواند احساس تعلق کند. درویش در هر جایی که شب فرارسد، خانه و جای او خواهد بود.
بیخانمان که هیچ ندارد به جز خدای
او را گدا مگوی که سلطان گدای اوست
هوش مصنوعی: یک فرد بیخانمان که هیچ چیز ندارد به جز خدای خود، نباید او را گدا نامید، زیرا در واقع، خداوند او، بزرگترین حاکم و سرپرست اوست.
مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست
چندان که میرود همه ملک خدای اوست
هوش مصنوعی: مرد خدا در هیچ کجای زمین بیگانه نیست؛ چرا که هر جا که میرود، تمام آنجا متعلق به خداست.
آن کز توانگری و بزرگی و خواجگی
بیگانه شد به هر که رسد آشنای اوست
هوش مصنوعی: هر که از ثروت، قدرت و مقام خود دور شود، در واقع به هر کسی که برسد، او برایش آشنا و نزدیک خواهد بود.
کوتاه دیدگان همه راحت طلب کنند
عارف بلا که راحت او در بلای اوست
هوش مصنوعی: کسانی که به راحتی فکر میکنند، فقط به دنبال آسایش هستند، اما عارفان واقعی میدانند که آرامش حقیقی در مواجهه با سختیها و مشکلات نهفته است.
عاشق که بر مشاهدهٔ دوست دست یافت
در هر چه بعد از آن نگرد اژدهای اوست
هوش مصنوعی: عاشق وقتی که به دیدار محبوبش میرسد، دیگر در هیچچیز جز عشق او تمایل نشان نمیدهد و هر چیزی که بعد از آن باشد برایش بیارزش و خطرناک است.
بگذار هر چه داری و بگذر که هیچ نیست
این پنج روزه عمر که مرگ از قفای اوست
هوش مصنوعی: هر چه که داری، رها کن و عبور کن، زیرا این زندگی پنج روزه ارزش چندانی ندارد و مرگ همیشه در پشت سر ماست.
هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق کشته شود، نگران نباش؛ زیرا برای او در جهان جاودانگی، بهایی برابر با خون او وجود دارد.
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
سعدی رضای خود مطلب چون رضای اوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دوست بگیری، نعمت است. سعدی میگوید که رضایت خود را نخواهید، چون رضایت دوست مهمتر است.
حاشیه ها
درود
یکی از بی نظیرترین غزلهای سعدی است که در آن آزادگی و عشق و پندهای حکیمانه ی فراوان است.
هر بیتش یه عالمه جای تفکر داره.
بیت ششم اتمام حجت به تمام سالکان راه هست که فریب جاذبه های دنیوی رو نخورن
عاشق که بر مشاهدهٔ دوست دست یافت
در هر چه بعد از آن نگرد اژدهای اوست.
واقعا حظ میکنم از این غزل
بعید نیست که بیت زیر را، سعدی از حدیث قدسی معروف«..من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و انا دیته» باشد:
هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
واقعا عالی است
رهایی؛ آزادگی و ....
1401/09/07 00:12
علی حیدرپور
توجه شما رو به بیت سوم جلب میکنم
مرد خدا عند ملیک مقتدر نشسته است. جهان را از نگاه خالق جهان می نگرد. در خدا فانی شده است. جهان از خالق جهان جدا نیست و مرد خدا از خدا جدا نیست. پس به جهان که می نگرد همه را برای خود میبیند. او خودش را نیز ملک خدایش میبیند. وقتی به مشرق و مغرب سیر میکند دارد جلوه های خدایش را می نگرد...
مرد اگر در کعبه صدق و صفاست
قبله از هر سو که میدارد رواست
(مرد حق را مشرق و مغرب یکیست
من یقینم گر ترا باری شکیست) نزاری بیرجندی
1403/09/30 20:11
متین میرزائی
ممنون میشوم بیت ۶ را معنا کنید
1403/09/30 21:11
رضا از کرمان
آقای میرزایی سلام
معنی ساده بیت : عاشقی که موفق بشه رخ زیبای معشوقش را ببینه اگر ، دیده از جمال دوست برداره وتوجهش را معطوف چیزی دیگر بکنه هلاک میگرده(اژدهای اوست)
این سادهترین معنی از این بیت بود که تفاسیر متفاوتی میشود از آن داشت شاد باشی