برگردان به زبان ساده
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
هوش مصنوعی: ای کسی که پنجاه سال از عمرت گذشت و در خواب و غفلت به سر میبری، آیا نمیتوانی در این پنج روز باقی مانده چیزی از حقیقت را درک کنی؟
تا کی این باد کبر و آتش خشم
شرم بادت که قطرهٔ آبی
تا چه زمانی این غرور و خشم تو همچنان ادامه دارد؟ شرم کن چراکه از قطره آبی ناچیز خلق شدهای
کهل گشتی و همچنان طفلی
شیخ بودی و همچنان شابی
هوش مصنوعی: تو پیر شدی ولی هنوز مانند یک کودک هستی، در دوران جوانی همچنان مانند یک جوان بیپروا و سرزنده باقی ماندهای.
تو به بازی نشسته و ز چپ و راست
میرود تیر چرخ پرتابی
هوش مصنوعی: تو در حال بازی هستی و تیر پرتابی از سمت چپ و راست به سمتت میآید.
تا درین گله گوسفندی هست
ننشیند فلک ز قصابی
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این گله گوسفندانی وجود دارد، آسمان از کشتن و کباب کردن دست نمیکشد.
تو چراغی نهاده بر ره باد
خانهای در ممر سیلابی
هوش مصنوعی: تو مثل چراغی هستی که در مسیر باد قرار گرفتهای، مانند خانهای که در کنار جریانی از سیلاب است.
گر به رفعت سپهر و کیوانی
ور به حسن آفتاب و مهتابی
هوش مصنوعی: اگر به بلندی آسمان و ستارگان اشاره کنی یا به زیبایی خورشید و ماه پرداخته باشی،
ور به مشرق روی به سیاحی
ور به مغرب رسی به جلابی
هوش مصنوعی: اگر به سمت شرق بروی، به گشت و گذار خواهی پرداخت و اگر به سمت غرب بروی، به خوشی و لذت خواهی رسید.
ور به مردی ز باد درگذری
ور به شوخی چو برف بشتابی
هوش مصنوعی: اگر به مردی مانند باد بگذری، یا به شوخی و مانند برف سریع بروی، تأثیر تو کم خواهد بود.
ور به تمکین ابن عفانی
ور به نیروی ابن خطابی
هوش مصنوعی: اگر به اطاعت و فرمانبرداری ابن عفان معتقد باشی و یا به قدرت و قوت ابن خطاب ایمان داشته باشی، در هر صورت بر تو فرض است که در مسیر راست قدم برداری.
ور به نعمت شریک قارونی
ور به قوت عدیل سهرابی
هوش مصنوعی: اگر تو مهر و محبت و ثروت قارون را داشته باشی یا به قدرت و نیروی سهراب برسید، باز هم در نهایت اهمیت واقعی عشق و محبت است که در زندگی شما وجود دارد.
ور میسر شود که سنگ سیاه
زر صامت کنی به قلابی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی سنگ سیاهی را به طلا تبدیل کنی، آن را به طریقی چنگ بزن.
ملکالموت را به حیله و زور
نتوانی که دست برتابی
هوش مصنوعی: فردی نمیتواند ملک الموت را با فریب یا قدرت از انجام وظیفهاش بازدارد.
منتهای کمال، نقصانست
گل بریزد به وقت سیرابی
هوش مصنوعی: به اوج کمال که برسیم، نشانهای از نقص و کاستی است. مانند این که گل در زمان سیرابی و سرسبزی بریزد. این نشاندهنده این است که حتی در بهترین شرایط نیز چیزی از دست میرود یا نقصی وجود دارد.
تو که مبدا و مرجعت اینست
نه سزاوار کبر و اعجابی
هوش مصنوعی: تو که اصل و سرمنشأت این است، نباید به خودت ببازی و متکبر باشی.
خشت بالین گور یاد آور
ای که سر بر کنار احبابی
هوش مصنوعی: خاکی که زیر سر گذاشتی، یادآور این است که در کنار دوستانت استراحت میکنی.
خفتنت زیر خاک خواهد بود
ای که در خوابگاه سنجابی
هوش مصنوعی: در آیندهای که زیر خاک خواهی بود، ای کسی که در خوابهایی همچون خواب سنجاب به سر میبری.
بانگ طبلت نمیکند بیدار
تو مگر مردهای نه در خوابی
هوش مصنوعی: صدای طبل تو فقط وقتی به گوش میرسد که تو مردهای و در خواب عمیق نیستی.
بس خلایق فریفتست این سیم
که تو لرزان برو چو سیمایی
هوش مصنوعی: این دنیا بسیار فریبنده است و انسانها به راحتی تحت تأثیر زیباییهای ظاهری قرار میگیرند، بنابراین مانند نقرهای که بر اثر لرزش خود میدرخشد، باید هوشیارانه و با دقت در مورد آنچه میبینیم، عمل کنیم.
بس جهان دیده این درخت قدیم
که تو پیچان برو چو لبلابی
هوش مصنوعی: این درخت قدیمی تجربیات زیادی از زندگی را با خود دارد و تو نیز مانند یک لبلاب به دور آن میپیچی و از آن درس میگیری.
بس بگردید و بس بخواهد گشت
بر سر ما سپهر دولابی
هوش مصنوعی: بس گشت و گذار کرده و درخواست کرده، بر ما سرنوشت در حال چرخش است.
تو ممیز به عقل و ادراکی
نه مکرم به جاه و انسابی
هوش مصنوعی: تو با عقل و درک خود شناخته میشوی نه با افتخارات و نسبتهای خانوادگیات.
تو به دین ارجمند و نیکونام
نه به دنیا و ملک و اسبابی
هوش مصنوعی: تو به ارزشهای بزرگ و نام نیک توجه کن، نه به ثروت و اموال دنیوی و وسایل مادی.
ابلهی صد عتابی خارا
گر بپوشد خریست عتابی
هوش مصنوعی: اگر فردی نادان هر چقدر هم که بر او خرده بگیرند و شکایت کنند، در واقع همانند یک الاغ است که آن انتقادات را نمیفهمد و واکنشی نشان نمیدهد.
نقش دیوار خانهای تو هنوز
گر همین صورتی و القابی
هوش مصنوعی: تصویر و نشانههای وجود تو هنوز بر روی دیوار خانهات باقی مانده است، چه همانطور که هستی و چه با اسمهای دیگر.
ای مرید هوای نفس حریص
تشنه بر زهر همچو جلابی
هوش مصنوعی: ای شاگرد، توجه کن که نفس تو همچون کسی است که با ولع و تشنگی به سراغ زهر میرود، در حالی که همچون مگس به جلاب میزند.
قیمت خویشتن خسیس مکن
که تو در اصل جوهری نابی
هوش مصنوعی: خودت را دست کم نگیر، زیرا تو در واقع دارای ارزشی بینظیر و عظیم هستی.
دست و پایی بزن به چاره و جهد
که عجب در میان غرقابی
هوش مصنوعی: تلاشی کن و اقدام کن برای حل مسائل، چون در شرایط دشوار و بحرانی قرار داری.
عهدهای شکسته را چه طریق
چاره هم توبتست و شعابی
هوش مصنوعی: برای جبران و اصلاح عهدهای شکسته، فقط تو میتوانی راهی بیابی تا زندگی را دوباره روشن کنی.
به در بینیاز نتوان رفت
جز به مستغفری و اوابی
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند به جایی برود که به کمک نیاز نداشت، جز به کسی که از خدا عفو و بخشش میطلبد و در تلاش است تا به سوی او بازگردد.
تو در خلق میزنی شب و روز
لاجرم بینصیب ازین بابی
هوش مصنوعی: تو در زندگی، پیوسته در حال تلاش و کوشش هستی و به همین خاطر از این موضوع بیخبر و بینصیب ماندهای.
کی دعای تو مستجاب کند
که به یک روح در دو محرابی
هوش مصنوعی: کی از دعاهای تو به جایی میرسد که یک روح را در دو مکان مختلف نگه دارد؟
یارب از جنس ما چه خیر آید
تو کرم کن که رب اربابی
هوش مصنوعی: خدایا، از ویژگیهای ما چه نیکی برمیآید؟ تو با مهربانیات کمک کن، زیرا تو سرپرست و بزرگتری هستی.
غیب دان و لطیف و بیچونی
سترپوش و کریم و توابی
هوش مصنوعی: برای توصیف خداوند میتوان گفت که او نامرئی و لطیف است، بدون اینکه مادی باشد. او پوششدهنده و کریم است و همیشه به بندگانش توجه دارد و خطاهای آنان را میآمرزد.
سعدیا راستی ز خلق مجوی
چون تو در نفس خود نمییابی
هوش مصنوعی: ای سعدی، به درستی از دیگران دنبال حقیقت نرو، چرا که آن را در نفس خود نمییابی.
جای گریهست بر مصیبت پیر
تو چو کودک هنوز لعابی
هوش مصنوعی: جای تأسف و غم است که با وجود اینکه پیر و سالخورده شدهای، هنوز هم مثل یک کودک بیتجربه و سادهدل به نظر میرسی.
با همه عیب خویشتن شب و روز
در تکاپوی عیب اصحابی
هوش مصنوعی: با وجود تمام نقصهایی که خودم دارم، هر شب و روز در تلاش برای یافتن عیبهای دیگران هستم.
گر همه علم عالمت باشد
بیعمل مدعی و کذابی
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که تمامی دانش دنیا را داشته باشی، اما بدون عمل، تو فقط یک ادعا کننده دروغین هستی.
پیش مردان آفتاب صفت
به اضافت چو کرم شبتابی
هوش مصنوعی: در برابر مردان نیکوکار و با فضیلت، انسان باید مانند کرم شبتاب باشد که نورش را به آنها تقدیم میکند.
پیر بودی و ره ندانستی
تو نه پیری که طفل کتابی
هوش مصنوعی: تو پیر شدهای اما هنوز راه و رسم زندگی را نمیدانی، تو شخصیتی نیستی که تجربههای زندگیات را به درستی به کار بگیری، مثل یک کودک که فقط کتاب میخواند و به عمق مسائل پی نمیبرد.
حاشیه ها
اشعار سعدی بسیار زیباست امیدوارم مردم قدر شعرای بزرگی مثل سعدی را بدانند وبیکدیگر انتقال دهند.
خواندن اشعار سعدی بسیار جذاب و شیرین است و حاوی مطالب آموزنده که آموزش درس زندگی است این سایت کار محققین و دوستداران اشعار سعدی را آسان کرده و کمال تشکر را دارم.
1396/04/27 12:06
فرخ مردان
با سلام،
آخرین مصرع: "کُتّابی" هست نه "کتابی"( فروغی/ رهنما چاپ هرمس).
با سلام
در بیت 19، سیمایی درست نیست. سیمابی درست است. هم به لحاظ قافیه و هم به لحاظ معنی
محمدعلی همایون کاتوزیان در مطلبی تحت عنوان "گلستان و افسردگی سعدی"در مجله ایران شناسی، سال سیزدهم، تابستان 1380، شماره 50، با استدلال به بیت اول این قصیده که در گلستان هم آمده و شواهد دیگر در دیباچه گلستان، این احتمال را مطرح کرده که سعدی در پنجاه سالگی دچار آلام روحی شده که ممکن است منطبق با افسردگی باشد.
پیوند به وبگاه بیرونی/
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی....
همیشه این موضوع مرا در تفکر فرو میبرد که اگر جای شیخ اجل سعدی و شاعره گرامی پروین اعتصامی عوض میشد، ادبیات فارسی دچار چه نقصان و مصیبت جبران ناپذیری میشد؟ سعدی شاهکارهای خود را بعد از سن پنجاه سالگی نگاشته و به طبع رسانده و اگر عمر پروین را داشت که در سن سی و چهار سالگی بدرود حیات گفت، اینک نه گلستانی بود و نه بوستانی و بجای آن کویر بود و برهوت. در مقابل ، اگر پروین اشعار خود را در جوانی به طبع نمیرساند و بمانند سعدی تامل و یا شاید تعلل میکرد تا پنجاه سالگی که هرگز از راه نرسید ، حالا نه “پادشهی از گذرگهی “عبور میکرد و نه کسی “آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز را” را شنیده بود. خیلی خوش شانس بودیم که سعدی آنقدر زنده ماند که ما را هم بوستانی باشد و هم گلستانی و پروین هم به نصیحت سعدی عمل کرد و این پنج روزه را دریابید و از اوان جوانی آغاز به درّافشانی کرد و ما را بی نصیب نگذاشت.
1403/07/14 02:10
جلال ارغوانی
جناب سام از کجا به این موضوع پی بردید که سعدی شاهکارهای خود را بعد از ۵۰ سالگی گفته است ؟ضمنا هر چند که پروین اعتصامی از بزرگترین شاعران زن ایران است وبسیار قابل احترام اما مقایسه او با سعدی درست نیست