گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰

جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم
به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم
مگر که مرد وفادار از جهان گم شد
وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم
ز من مپرس که آخر چه دیدی از دوران
هر آن چه دیدم این نکته مختصر دیدم
بدین صحیفهٔ مینا به خامهٔ خورشید
نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم
که ای به دولت ده روز گشته مستظهر
مباش غره که از تو بزرگتر دیدم
کسی که تاج زرش بود در صباح به سر
نماز شام ورا خشت زیر سر دیدم
چو روزگار همی بگذرد رو ای سعدی
که زشت و خوب و بد و نیک در گذر دیدم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم
به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم
هوش مصنوعی: من در دنیا سفر کردم و هر گوشه‌ای را دیدم و با انسان‌هایی مواجه شدم که اگر نشانه‌ای از انسانیت در آن‌ها می‌دیدم، به خاطر همین بود که آدمی بودند.
مگر که مرد وفادار از جهان گم شد
وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم
هوش مصنوعی: مگر اینکه یک مرد وفادار از دنیا ناپدید شود، هرگز نمی‌توانم به هیچ وفایی در بین مردم این زمان اعتماد کنم.
ز من مپرس که آخر چه دیدی از دوران
هر آن چه دیدم این نکته مختصر دیدم
هوش مصنوعی: از من نپرس که در زندگی چه بر من گذشت. فقط بگویم که هرچه دیدم، در یک نکته خلاصه می‌شود.
بدین صحیفهٔ مینا به خامهٔ خورشید
نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم
هوش مصنوعی: در این متن، زیبا و دلنشین به بیان کلامی پرداخته شده که بر روی صفحه‌ای نرم و لطیف، با نوری طلایی و درخشان نوشته شده است. این سخن خوشایند و پر از نقش و نگار است.
که ای به دولت ده روز گشته مستظهر
مباش غره که از تو بزرگتر دیدم
هوش مصنوعی: ای کسی که به مدت ده روز در خوشی و نعمت به سر می‌بری، فریب نخور و مغرور نشو؛ چون من کسانی را دیده‌ام که از تو بزرگ‌تر و قدرتمندتر بوده‌اند.
کسی که تاج زرش بود در صباح به سر
نماز شام ورا خشت زیر سر دیدم
هوش مصنوعی: کسی که در اوج عظمت و شکوه بود و در هنگام صبح لباس عزا به تن داشت، در شب او را در حالتی دیدم که زیر سرش سنگی گذاشته بودند.
چو روزگار همی بگذرد رو ای سعدی
که زشت و خوب و بد و نیک در گذر دیدم
هوش مصنوعی: زمان به مرور می‌گذرد و من، ای سعدی، مشاهده کرده‌ام که همه چیز، اعم از زیبایی و زشتی، خوبی و بدی، در حال تغییر و گذر است.

خوانش ها

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1388/04/20 15:07
نگین شکروی

این شعر متعلق به کمال الدین اسماعیل شاعر معاصر باسعدی میباشد البته با اندکی تفاوت ونیز مصراع دوم از بیت دوم اینست:
وفازمردم این عهد هیچ اگردیدم
---
پاسخ: با تشکر، «هیچ» جا افتاده اضافه شد.

1393/12/23 12:02
جواد هاشمی

همان طور که در حاشیه آورده اید این شعر از کمال الدین اصفهانی شاعر قرن هفتم که در دیوانش چاپ شده است. دیوان کمال الدین اصفهانی ص 381 تا ص 383.
اگر سندی از چاپ آن در آثار سعدی دارید بفرمایید.

1393/12/24 12:02
جواد هاشمی

متشکر از درج حاشیه.
به سبب تشابه اسم این جانب لطفاً تخلّص شعری ام را هم بیاورید: جواد هاشمی «تربت».

1396/03/08 09:06
فرخ مردان

@نگین @جواد هاشمی:
1-در کلیات سعدی،نسخه فروغی غرل 424 هست.
2- در اون نسخه، "هیچ"ی در کار نیست!
3- اگر شعر از کس دبگری هست، تکلیف تخلص سعدی در بیت آخر چیست؟

1397/07/30 14:09
آرا

این غزل زیبادرشاخه گل 458توسط خانم فیروزه امیرمعزبرروی تکنوازی زیبای جلیل شهنازدرمایه بیات زند،دکلمه شده...دراین برنامه سراینده این غزل کمال اسماعیل اصفهانی معرفی شده است

1398/12/15 03:03
nabavar

مگر که مرد وفادار از جهان گُم شد، اشتباه است
مگر که مرد وفادار از جهان کم شد ، درست است
فروغی نیز جلویش علامت سؤال گذاشته
حکیم توس نیز در رستم سهراب آورده:
که اکنون چه داری ز رستم نشان
که کم باد نامش ز گردنکشان

1398/12/15 07:03
سیاووش

با سلام . به نظر میرسه در مصرع مگر که مرد وفادار از جهان ....
کم شد بهتر و وزین تر باشه تا گم شد. البته در بسیاری از تصحیح ها نیز کم شد آمده.
مگر که مرد وفادار از جهان کم شد یعنی چیزی در این دنیا بوده به نام مرد وفادار و الان از دنیا کم شده.....
با تشکر از سایت زیبای گنجور