گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق

المنةلله که نمردیم و بدیدیم
دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم
در رفتن و بازآمدن رایت منصور
بس فاتحه خواندیم و به اخلاص دمیدیم
تا بار دگر دمدمهٔ کوس بشارت
وآوای درای شتران باز شنیدیم
چون ماه شب چارده از شرق برآمد
رویی که در آن ماه چو نو می‌طلبیدیم
شکر شکر عافیت از کام حلاوت
امروز بگفتیم که حنظل بچشیدیم
در سایهٔ ایوان سلامت ننشستیم
تا کوه و بیابان مشقت نبریدیم
وقتست به دندان لب مقصود گزیدن
آن شد که به حسرت سرانگشت گزیدیم
دست فلک آن روز چنان آتش تفریق
در خرمن ما زد که چو گندم بتپیدیم
المنةلله که هوای خوش نوروز
باز آمد و از جور زمستان برهیدیم
دشمن که نمی‌خواست چنین روز بشارت
همچون دهلش پوست به چوگان بدریدیم
سعدی ادب آنست که در حضرت خورشید
گوییم که ما خود شب تاریک ندیدیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

المنةلله که نمردیم و بدیدیم
دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم
هوش مصنوعی: خوشحالیم که هنوز زنده‌ایم و توانسته‌ایم ملاقات عزیزان را تجربه کنیم و به خدمت آن‌ها بپردازیم.
در رفتن و بازآمدن رایت منصور
بس فاتحه خواندیم و به اخلاص دمیدیم
هوش مصنوعی: در سفرها و برگشتن‌ها، یاد و نام منصور را بارها گرامی داشته و با نیت خالص به او احترام گذاشتیم.
تا بار دگر دمدمهٔ کوس بشارت
وآوای درای شتران باز شنیدیم
هوش مصنوعی: ما دوباره صدای بشارت و نغمهٔ آمدن شتران را شنیدیم.
چون ماه شب چارده از شرق برآمد
رویی که در آن ماه چو نو می‌طلبیدیم
هوش مصنوعی: چون ماه شب چهاردهم از شرق طلوع کرد، چهره‌ای را دیدیم که در آن، ماهی را که همچون هلال نو می‌جستیم، مشاهده کردیم.
شکر شکر عافیت از کام حلاوت
امروز بگفتیم که حنظل بچشیدیم
هوش مصنوعی: امروز از زندگی شیرین و سلامت خود سپاسگزاری کردیم، اما به یاد آوردیم که گاهی اوقات تلخی‌ها و سختی‌ها را نیز تجربه کرده‌ایم.
در سایهٔ ایوان سلامت ننشستیم
تا کوه و بیابان مشقت نبریدیم
هوش مصنوعی: ما در زیر سایهٔ آرامش و راحتی ننشستیم، بلکه برای دستیابی به آن، سختی‌ها و زحمات کوه‌ها و بیابان‌ها را تحمل کردیم.
وقتست به دندان لب مقصود گزیدن
آن شد که به حسرت سرانگشت گزیدیم
هوش مصنوعی: زمانی است که با دندان لب هدف را می‌گزیم، در حالی که افسوس سرانگشتان را گزیده‌ایم.
دست فلک آن روز چنان آتش تفریق
در خرمن ما زد که چو گندم بتپیدیم
هوش مصنوعی: قدرت دست تقدیر به قدری بر ما تاثیر گذاشت که مانند گندم در آتش سوختیم و متلاشی شدیم.
المنةلله که هوای خوش نوروز
باز آمد و از جور زمستان برهیدیم
هوش مصنوعی: خوشحالی بزرگ است که با آمدن هوای دلپذیر نوروز، از سختی‌های زمستان رهایی یافتیم.
دشمن که نمی‌خواست چنین روز بشارت
همچون دهلش پوست به چوگان بدریدیم
هوش مصنوعی: دشمن که انتظار نداشت چنین روزی را، ما همچون کوبیدن پوست دهل، او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادیم.
سعدی ادب آنست که در حضرت خورشید
گوییم که ما خود شب تاریک ندیدیم
هوش مصنوعی: آداب و نزاکت ایجاب می‌کند که در محضر وجودی بزرگ و درخشان مانند خورشید بگوییم که ما در شب تاریک هیچ‌گاه چیزی را ندیده‌ایم.

خوانش ها

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق به خوانش زهرا ذوالقدر
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/12/11 11:03
۷

عِراق از عرق به معنی رگ و جو می آید.
رگ هم جو میباشد ولی جوی خون
عِراق یعنی جایی که جوی ها دارد

1396/12/11 19:03

عراق گشته واژ ه پارسی " ایراک " است به معنای زمینهای میان رود خانه میان رودان

1396/12/12 02:03
۷

آری آری
برای نمونه به چند مورد تابلو نگاه میکنیم:
کلمبیا سرزمین کلم های بیا من را بخور
مراکش سرزمین بیا مرا بکش.پبش از ورود فرانسویان خوشگلستان نامیده میشد.
سیرالئون سرزمین سیرهای همیشه شیر یا شیرهای همیشه سیر که پیشتر شلغمستان خوانده میشد.
ماداگاسگار که نخستین بار قبیله مادی گاس که مردمان کاری بودند پا به کرانه های آن نهادند.
السالوادر همان الشتر است که اسپانیاییهای از خدا بیخبر به عمد آن را تحریف کرده اند.
سورینام سرزمین سورهای آنچنانی.برخی سور را سرخ میدانند و بر این هستند که اینها نخستین مردمانی بودند که نام خود را با خون سرخ بر گرمابه ها مینوشتند.

1396/12/12 04:03

جناب 7
، در باره نمونه هاتیی که آورده ایدخود به از همه کس میدانید
در باره عراق اما ،شما را به فرهنگ معتبر معین حوالت می دهم.

1396/12/12 04:03

عراق یا عراق با صدای زیر معرب پهلوی ایراک است
به معنای کرانه نهر یا دریا ، ساحل.
مقامی از موسیقی و آن گوشه ایست از نوا که درافشاری و ماهور نیز خوانده میشود