برگردان به زبان ساده
توانگری نه به مال است پیش اهل کمال
که مال تا لب گور است و بعد از آن اَعمال
هوش مصنوعی: ثروت واقعی در داشتن مال و اموال نیست، بلکه در دانش و کمال است. زیرا مال فقط تا نزدیک مرگ ارزش دارد و بعد از آن، کارهای نیک و اعمال صالح اهمیت پیدا میکند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
من هر آنچه که برای روشنی سخن لازم است به تو میگویم. تو میتوانی از گفتههایم پند بگیری یا اینکه از آن دلزده شوی.
محل قابل و آنگه نصیحت قائل
چو گوش هوش نباشد چه سود حُسنِ مَقال؟
هوش مصنوعی: اگر شخصی آمادگی شنیدن و پذیرش نصیحت را نداشته باشد، حتی بهترین و زیباترین سخنها هم تاثیری نخواهد داشت.
به چشم و گوش و دهان آدمی نباشد شخص
که هست صورت دیوار را همین تمثال
انسانیت به گوش و چشم و دهان داشتن نیست زیرا که نقاشی روی دیوار هم همین ویژگی هارا دارد(ظاهر انسانی داشتن دلیل بر انسانیت داشتن فرد نمیشود)
نصیحت همه عالم چو باد در قفس است
به گوش مردم نادان، چو آب در غربال
هوش مصنوعی: نصیحت و اندرز دیگران، برای افرادی که درک درستی ندارند، تاثیری ندارد. مانند اینکه صدای باد در قفس شنیده میشود یا آب از غربال عبور میکند و نتیجهای ندارد.
دل ای حکیم در این مَعبر هَلاک مبند
که اعتماد نکردند بر جهان، عُقّال
هوش مصنوعی: ای حکیم، دل خود را در این گذرگاه تباه نکن، زیرا عاقلانی که به دنیا اعتماد نکردند، به این سرنوشت دچار نشدهاند.
مکن به چشم ارادت نگاه در دنیا
که پشت مار به نقش است و زهر او قَتّال
هوش مصنوعی: در زندگی، به هر چیزی که با محبت و ارادت به آن نگاه میکنی، دقت کن؛ زیرا ممکن است ظاهری زیبا و جذاب داشته باشد، اما در باطن ممکن است خطرناک و ویرانگر باشد.
نه آفتابِ وجودِ ضعیفِ انسان را
که آفتابِ فلک را ضرورت است زوال
هوش مصنوعی: وجود ضعیف انسان نمیتواند مانند خورشید آسمان دوام بیاورد و به همین دلیل دیر یا زود از بین میرود.
چنان به لطف همی پرورَد که مروارید
دگر به قهر چنان خرد میکند که سُفال
هوش مصنوعی: چنان با مهربانی و محبت انسان را تربیت میکند که مانند پرورش مروارید به آرامی و با دقت انجام میشود، در حالی که در مقابل، میتواند آنچه را که نازک و ضعیف است، مانند سفال، به راحتی خرد کند.
برفت عمر و نرفتیم راه شرط و ادب
به راستی که به بازی برفت چندین سال
هوش مصنوعی: عمری از ما سپری شد و ما هیچ گام در مسیر درست و با رعایت آداب برنداشتیم. به راستی که سالها در بیتوجهی و بینظمی گذشت.
کنون که رغبت خیر است زورِ طاعت نیست
دریغ، زور جوانی که صرف شد به محال
هوش مصنوعی: اکنون که علاقه به کارهای خوب وجود دارد، دیگر نیازی به زور و اجبار برای اطاعت نیست. جوانی که باید صرف کارهای مفید شود، به هدر رفته است.
زمان توبه و عذر است و وقت بیداری
که پنج روز دگر میرود به اِسْتِعجال
هوش مصنوعی: زمانی برای توبه و عذرخواهی است و لحظهای برای بیدار شدن، زیرا تنها پنج روز دیگر باقیمانده و سریع در حال گذر است.
کنون هوای عمل میزند کبوتر نفْس
که دست جور زمانش نه پر گذاشت نه بال
هوش مصنوعی: اکنون روح انسان مشتاق انجام کارهای نیک است، اما شرایط سخت زمانه به او اجازه نمیدهد که نه از بالهای خود بهره ببرد و نه گامهایش را به سمت عمل بردارد.
چنان شدم که به انگشت مینمایندم
نماز شام که بر بام میروم چو هلال
هوش مصنوعی: من به حالتی رسیدم که از روی نمازش را به من نشان میدهند، مثل هلال ماه که بر بام میرود.
وصال حضرت جانآفرین مبارک باد
که دیر و زود فراق اوفتد در این اَوصال
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که به وصل محبوبش نائل میشود، چرا که در این پیوند، دیر یا زود دوری و جدایی پیش خواهد آمد.
به زیر بار گنه، گام برنمیگیرم
که زیر بار به آهستگی رود حَمّال
هوش مصنوعی: من زیر بار گناه نمیروم، چون میدانم که مانند یک باربر آرام و آهسته، این بار سنگین مرا به زمین میزند.
چنین گذشت که دیگر امید خیر نماند
مگر به عفوِ خداوندِ مُنْعِمُ متعال
هوش مصنوعی: به این شکل گذشت که دیگر هیچ امیدی به خوبی باقی نمیماند جز به بخشش خدای بزرگ و generous.
بزرگوار خدایا به حق مردانی
که عارفان جمیلاند و عاشقان جمال
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، به حق آن مردان که عارفان زیبا و عاشقان زیبایی هستند، به ما رحمت کن.
مبارزان طریقت که نفْس بشکستند
به زور بازوی تقویٰ و لِلْحُروبِ رِجال
هوش مصنوعی: مبارزانی که به منظور رسیدن به کمال معنوی و شکستن محدودیتهای نفس خود، با قدرت اراده و تقوا به مبارزه پرداختهاند، همانند جنگجویانی هستند که در میدان نبرد با مردانگی و شجاعت خود به نبرد میپردازند.
یُقَدِّسونَ لَهُ بِالْخَفِيِّ وَ الْإِعلان
یُسَبِّحونَ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ الآصال
هوش مصنوعی: آنها به طور پنهانی و آشکار او را تقدیس میکنند و در صبح و شام او را ستایش میکنند.
مراد نفس ندادند از این سرای غرور
که صبر پیش گرفتند تا به وقت مجال
هوش مصنوعی: در این جهان فریبنده، به هیچکس اجازه ندادند که به خواستههای نفسانی خود برسد؛ بنابراین صبر را پیشه کردند تا زمانی که فرصت مناسبی پیش بیاید.
قفا خورند و ملامت برند و خوش باشند
شب فراق به امید بامداد وصال
هوش مصنوعی: آنها از پشت سر به من میتازند و سرزنش میکنند، اما با این حال در شب جدایی خوشحال هستند و به روز وصال امیدوارند.
به سِرّ سینهٔ این دوستان عَلَیالتَّفصیل
که دست گیری و رحمت کنی عَلَیالْإِجمال
هوش مصنوعی: به عمق دل این دوستان آگاه شو و به طور دقیق به احساسات و مشکلاتشان رسیدگی کن، در حالی که به طور کلی هم بر آنها رحمت کنی.
رهی نمیبرم و چارهای نمیدانم
به جز محبت مردان مستقیم احوال
هوش مصنوعی: من راهی نمیروم و چارهای نمییابم، جز اینکه به عشق و محبت مردان راستین دل بسپارم.
مرا به صحبت نیکان امیدْ بسیار است
که مایهداران رحمت کنند بر بَطّال
هوش مصنوعی: من به گفتوگو با انسانهای نیکو امید زیادی دارم، زیرا افراد با کرامت بر بیعملی و ناتوانی ما دلرحم خواهند بود.
بوَد که صدرنشینانِ بارگاهِ قبول
نظر کنند به بیچارگان صَفِّ نِعال
هوش مصنوعی: شاید افرادی که در جایگاههای بالا و قدرت هستند، به کسانی که در وضعیت بدی قرار دارند، توجهی نکنند و آنها را نادیده بگیرند.
توقع است به اِنعام دائمُالْمعروف
ز بهر آنکه نه امروز میکند إِفْضال
هوش مصنوعی: انتظار داشتن از کسی که همیشه نیکوکاری میکند، به خاطر این است که او امروز به ما لطف نکرده است.
همیشه در کرمش بودهایم و در نِعَمَش
از آستانِ مُربِّی کجا روند اطفال؟
هوش مصنوعی: ما همیشه در رحمت و لطف او بودهایم و از درگاهِ پرورشدهندهاش، کودکانی چه میتوانند بروند؟
سؤال نیست مگر بر خزائن کرمش
سؤال نیز چه حاجت؟ که عالِم است به حال
هوش مصنوعی: سوالی نیست مگر از گنجینههای بخشندگیاش. نیازی به پرسش نیست، چون او به همه حالات و نیازها آگاه است.
من آن ظَلومِ جَهولم که اوّلم گفتی
چه خواهی از ضُعفا ای کریم و از جُهّال؟
هوش مصنوعی: من فردی نادان و ستمگر هستم که وقتی به من گفتند از ضعیفان و نادانان چه میخواهی، تو ای بخشنده؟ نتوانستم پاسخ قانعکنندهای بدهم.
مرا تحمل باری چگونه دست دهد؟
که آسمان و زمین برنتافتند و جِبال
هوش مصنوعی: چطور میتوانم بار سنگینی را تحمل کنم، در حالی که نه آسمان و نه زمین قادر به تحمل آن بودند و کوهها هم نتوانستند؟
ثنای عزّت حضرت نمیتوانم گفت
که ره نمیبرد آنجا قیاس و وهم و خیال
هوش مصنوعی: نمیتوانم ستایش مقام والای حضرت را به زبان بیاورم، زیرا قیاس، تصور و خیال نمیتواند به آنجا دست یابد.
خِتام عمر خدایا به فضل و رحمت خویش
به خیر کن؛ که همین است غایةُالآمال
هوش مصنوعی: خدایا، در پایان عمرم لطف و رحمت خود را شامل حال من کن تا این راهی باشد که همیشه آرزوش را داشتم.
بر آستان عبادت وقوف کن سعدی
که وهم منقطع است از سُرادِقات جَلال
هوش مصنوعی: در آستان خداوند، به عبادت بپرداز و متوقف شو، زیرا تصور و خیال از دیدن عظمت و جلال او قطع شده است.
حاشیه ها
با عرض سلام وخسته نباشید وزن این قصیده مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
از برنامه معرفت کانال 4 ، این طوری به گوش میرسه که این 2 مصرع باید اصلاح شوند ولی من منبع دیگه ای برای چک کردن پیدا نکردم
برفت عمر و نرفتیم راه عقل و ادب
و
که پشت مار بنفش است و زهر او قتال
قایل صوتی برنامه در این لینک وجود دارد
پیوند به وبگاه بیرونی
1397/12/21 02:02
Wiki.Bill
فایل صوتی این قصیده را از کجا میتوان شنید
من بسیار دنبال آن گشتم ولی.......
پیدا نکردم
ایمان عزیز بیتی که در اون برنامه ذکر کردید از هر منبعی که آورده شده اشتباه است و "به نقش" درست است و نه "بنفش" دلیل ساده آنکه پشت مار رنگهای مختلف میتواند داشت و شاعر در صورتی میتواند آن را علی الاطلاق بنفش بخواند که پشت همه مارها بنفش باشد و به این رنگ مشهور. اما دلیل این اشتباه تفاوت رسم الخط در نگارش امروز و گذشته است. چنان که "به نقش" را "بنقش" مینوشتند و اشتباه در خوانش یک نقطه به احتمال بسیار عامل این خطا بوده است. (چون دیگر ترکیبها همانند به نام یا بنام به معنی نام دار بودن)"به نقش" یا نقش دار بودن صفت غالب مارهاست و نزد مردم و در مثل هم صفت غالب و مشهوری برای مار است. از اینجا علت این تفاوت پیداست.
وقتی سعدی میگه عمرم را بر. باد دادم
من چی باید بگم
حافظ بیت 22 را تضمین نموده:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
انگار تمامی شعرای بعد از حضرت شیخ اجل سعدی شیراز، "رحمت الله علیه" به نوعی بدون سرمشق گرفتن از حضرتش، راه به جایی نمیبردند، که از آن جمله حضرت حافظ است
لطفا تصحیح فرمایید:
مرا به صبحت نیکان امید بسیارست (صحبت)
به گمانم حضرت اجل این شعر را در ترجمان آیه شریفه
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿3﴾. ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس
سوره مبارکه انسان، سروده باشند.
"ثنای عزت حضرت" صحیح هست یا "ثنای حضرت عزت"؟
به گمانم ترکیب دوم از نظر معنایی صحیح تر باشد
غایةالاَّمال
لغتنامه دهخدا
غایةالاَّمال .[ ی َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) نهایت آرزوها : ختام عمر خدایا به فضل و رحمت خویش بخیر کن که همین است غایةالاَّمال .سعدی (قصاید).
با سلام وخسته نباشید
اصلاح بیت ده از منبع معتبر:
برفت عمر و نرفتیم راه عقل و ادب به راستی که به بازی برفت چندین سال
1401/08/28 16:10
علی بهنام
بادرود . خواهش میکنم اگر کسی معنی عبارت : للحروب رجال را میداند توضیح بفرماید . دربیت : مبارزان طریقت که نفس بشکستند/ به زور بازوی تقوی وللحروب رجال . باسپاس فراوان
بر طبق توضیحات کلیات سعدی به تصحیح و شرح اساتید حسین استادولی و بهاءالدین اسکندری بخشی از این مثل است: «للحروب رجال و للترید رجال» یعنی جنگ (حروب) و بزم (ترید) مردان خاص خود را دارد و هرکسی میدان جنگ نیست.
بر طبق توضیحات کلیات سعدی به تصحیح و شرح اساتید حسین استادولی و بهاءالدین اسکندری «نعال» که در متن شعر به صورت نِعال بدون تشدید (صفّ نعال) و در شرح با تشدید درج شده به معنی کفشکن است. صف نعال صف آخر حاضر در مجلس است که به جانب بیرون اتاق و کفشکن بوده و مهمانان دارای مرتبهٔ پایینتر آنجا مینشستند.
من آن ظلوم جهولم که اوّلم گفتی
چه خواهی از ضعفا ای کریم و از جهّال
مرا تحمل باری چگونه دست دهد
که آسمان و زمین برنتافتند و جبال
ثنای عزّت حضرت نمیتوانم گفت
که ره نمیبرد آنجا قیاس و وهم و خیال
ختام عمر خدایا به فضل و رحمت خویش
به خیر کن که همین است غایةالآمال
بر آستان عبادت وقوف کن سعدی
که وهم منقطع است از سرادقات جلال
یک دنیا حکمت واندرز تواین شعر است،.. سعدیا، چه سروده ای،من چه بگویم،... شاهکاره