گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شمس‌الدین حسین علکانی

احمدالله تعالی که به ارغام حسود
خیل بازآمد و خیرش به نواصی معقود
مطرب از مشغلهٔ کوس بشارت چه زند
زهره بایستی امروز که بنوازد عود
صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود
سمع الدهر بتیسیر بلوغ الامال
سنح الدور بتبشیر حصول المقصود
رحمت بار خدایی که لطیفست و کریم
کرم بنده‌نوازی که رحیمست و ودود
گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را
نتواند که همه عمر برآید ز سجود
خبر آورد مبشر که ز بطنان عراق
وفد منصور همی آید و رفد مرفود
پارس را نعمتی از غیب فرستاد خدای
پارسایان را ظلی به سر آمد ممدود
شمس دین، سایهٔ اسلام، جمال الافاق
صدر دیوان و سر خیل و سپهدار جنود
صاحب عالم عادل حسن‌الخلق حسین
آنکه در عرصهٔ گیتیست نظیرش مفقود
به جوانمردی و درویش نوازی، مشهور
به توانگردلی و نیک نهادی، مشهود
هیچ خواهنده نماند از کف خیرش محروم
هیچ درمنده نرفت از در فضلش مردود
شرط عقلست که حاجت بر هر کس نبرند
که نه از هر دل و دستی کرم آید به وجود
سفله گو روی مگردان که اگر قارونست
کس ازو چشم ندارد کرم نامعهود
نیک‌بختان بخورند و غم دنیا نخورند
که نه بر عوج و عنق ماند و نه بر عاد و ثمود
هر که بر خود نشناسد کرم بارخدای
دولتش دیر نماند که کفورست و کنود
نام نیکو طلب و عاقبت نیک اندیش
این دو بنیاد همی ماند و دیگر مهدود
دوست دارم که همه عمر نصیحت گویم
یا ملامت کنم و نشنود الا مسعود
همه گویند و سخن گفتن سعدی دگرست
همه دانند مزامیر نه همچون داود
بد نباشد سخن من که تو نیکش گویی
زر که ناقد بپسندد سره باشد منقود
ور حسود از سر بی‌مغز، حدیثی گوید
طهر مریم چه تفاوت کند از خبث یهود؟
چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن
چشم حاسد که نخواهد که ببیند محسود
ای که در وصف نیاید کرم اخلاقت
ور بگویند وجوهش نتوان گفت و حدود
حسرت مادر گیتی همه وقت این بودست
که بزاید چو تو فرزند مبارک مولود
من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرند
خلق آفاق بماند طرفی نامعدود
همه آن باد که در بند رضای تو روند
اهل اسلام و تو در بند رضای معبود
صدر دیوان ممالک به تو آراسته باد
خاصه این محترمان را که قیامند و قعود
نیک‌خواهان تو را خاتمت نیکو باد
بدسگالان تو را عاقبت نامحمود
بر روان پدر و مادر اسلاف تو باد
مدد رحمت ایزد، عدد رمل زرود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

احمدالله تعالی که به ارغام حسود
خیل بازآمد و خیرش به نواصی معقود
هوش مصنوعی: خدا را شکر که با وجود حسادت‌هایی که وجود داشت، خیر و برکت به ما بازگشت و به خوبی‌هایی که در انتظار بودیم رسیدیم.
مطرب از مشغلهٔ کوس بشارت چه زند
زهره بایستی امروز که بنوازد عود
هوش مصنوعی: موسیقی‌دان در حالی که مشغول نواختن ساز است، چرا باید خبر خوشی را اعلام کند؟ امروز زهرا باید حاضر باشد و عود را بنوازد.
صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود
هوش مصنوعی: امروز صبح، خدایا، چه صبح خوشی است که بوی خوش عطر و بخور از آن به مشام می‌رسد.
سمع الدهر بتیسیر بلوغ الامال
سنح الدور بتبشیر حصول المقصود
هوش مصنوعی: زمانه با آسان کردن دست‌یابی به آرزوها، از خوش‌آمد گویی و بشارت رسیدن به هدف‌های مورد نظر خبر می‌دهد.
رحمت بار خدایی که لطیفست و کریم
کرم بنده‌نوازی که رحیمست و ودود
هوش مصنوعی: رحمت و لطف خداوندی که دارای نرمی و بزرگی است، به بندگانش محبت و نوازش می‌کند و رحمتش بی‌پایان و دوست‌داشتنی است.
گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را
نتواند که همه عمر برآید ز سجود
هوش مصنوعی: اگر کسی از نعمت‌هایش شکرگزاری کند، نمی‌تواند به اندازه‌ای که از سجده و عبادت به درگاه خداوند دریافت کرده، در طول عمرش جبران کند.
خبر آورد مبشر که ز بطنان عراق
وفد منصور همی آید و رفد مرفود
هوش مصنوعی: مژده‌ای به گوش رسید که از دیار عراق، گروهی مرتبط با منصور در حال آمدن هستند و با خود نعمت و برکت به همراه دارند.
پارس را نعمتی از غیب فرستاد خدای
پارسایان را ظلی به سر آمد ممدود
هوش مصنوعی: خداوند نعمتی از ناشناخته برای پارس فرستاده است و دوران سروری و برکت برای نیکوکاران به پایان رسیده است.
شمس دین، سایهٔ اسلام، جمال الافاق
صدر دیوان و سر خیل و سپهدار جنود
هوش مصنوعی: شمس دین به عنوان نماد اسلام و زیبایی‌های جهانی، درخشش و اعتبار خاصی دارد و رهبری گروهی از سربازان را بر عهده دارد.
صاحب عالم عادل حسن‌الخلق حسین
آنکه در عرصهٔ گیتیست نظیرش مفقود
هوش مصنوعی: صاحب جهان، انسانی عادل و نیکوخلق به نام حسین است که در این دنیا همتایی ندارد و وجودش بی‌نظیر است.
به جوانمردی و درویش نوازی، مشهور
به توانگردلی و نیک نهادی، مشهود
هوش مصنوعی: او به خاطر جوانمردی و مهربانی با درویشان به نام و آوازه رسیده و فطرت نیکو و توانمندی‌اش برای همه شناخته شده است.
هیچ خواهنده نماند از کف خیرش محروم
هیچ درمنده نرفت از در فضلش مردود
هوش مصنوعی: هیچ کس از لطف و خوبی‌های او بی‌نصیب نماند و هیچ نیازمندی از درگاه او ناامید نرفت.
شرط عقلست که حاجت بر هر کس نبرند
که نه از هر دل و دستی کرم آید به وجود
هوش مصنوعی: عقل اقتضا می‌کند که نیاز کسی را به او منتقل نکنند، زیرا از هر دلی و دستی نمی‌توان انتظار کمک و نیکی داشت.
سفله گو روی مگردان که اگر قارونست
کس ازو چشم ندارد کرم نامعهود
هوش مصنوعی: سفله، به روی کسی که در شأن تو نیست توجه نکن که حتی اگر او مانند قارون ثروتمند باشد، هیچکس از او توقع خوبی ندارد.
نیک‌بختان بخورند و غم دنیا نخورند
که نه بر عوج و عنق ماند و نه بر عاد و ثمود
هوش مصنوعی: خوشبخت‌ها باید از نعمت‌ها بهره‌برداری کنند و نگران مشکلات دنیایی نباشند، چرا که این مشکلات به هیچ‌کس باقی نمی‌ماند و سرنوشت قبایل قدرتمند نیز به زوال رفته است.
هر که بر خود نشناسد کرم بارخدای
دولتش دیر نماند که کفورست و کنود
هوش مصنوعی: هر کسی که خودش را نشناسد و به نعمت‌های خداوند توجه نکند، به زودی از نعمت‌ها محروم خواهد شد و به دست فراموشی سپرده می‌شود.
نام نیکو طلب و عاقبت نیک اندیش
این دو بنیاد همی ماند و دیگر مهدود
هوش مصنوعی: سعی کن نام خوبی برای خود به جا بگذاری و به آینده‌ات با تفکر درست نگاه کن. این دو اصل همیشه پایدار هستند و چیزهای دیگری فرعی و وابسته خواهند بود.
دوست دارم که همه عمر نصیحت گویم
یا ملامت کنم و نشنود الا مسعود
هوش مصنوعی: دوست دارم که تمام عمرم را صرف نصیحت کردن یا سرزنش کردن دیگران کنم، اما تنها مسعود به حرف‌هایم گوش می‌دهد.
همه گویند و سخن گفتن سعدی دگرست
همه دانند مزامیر نه همچون داود
هوش مصنوعی: همه به صحبت و گفتگو می‌پردازند، اما سخن گفتن سعدی حال و هوای خاصی دارد. همه آگاهند که نغمه‌های سعدی مثل نغمه‌های داود نیست.
بد نباشد سخن من که تو نیکش گویی
زر که ناقد بپسندد سره باشد منقود
هوش مصنوعی: سخن من نامناسب نیست چون تو آن را به خوبی می‌گویی. همان‌طور که طلا وقتی مورد بررسی قرار می‌گیرد، ارزش واقعی‌اش مشخص می‌شود، سخنان من هم در صورت پذیرش و تأیید تو، ارزشمند خواهد بود.
ور حسود از سر بی‌مغز، حدیثی گوید
طهر مریم چه تفاوت کند از خبث یهود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی که حسود و بی‌فکر است، حرفی بزند، چه فرقی دارد که درباره‌ی پاکی مریم صحبت کند یا درباره‌ی ناپاکی یهود؟
چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن
چشم حاسد که نخواهد که ببیند محسود
هوش مصنوعی: هیچ راهی وجود ندارد جز این که چشم حسود را ببیند و حسرت بخورد، چرا که او نمی‌خواهد که دیگری را ببیند که برتری دارد.
ای که در وصف نیاید کرم اخلاقت
ور بگویند وجوهش نتوان گفت و حدود
هوش مصنوعی: ای کسی که نمی‌توان خوی و خوبی‌های تو را توصیف کرد، حتی اگر بگویند چهره‌ات را نمی‌توان توصیف کرد و ویژگی‌هایت مشخص نیست.
حسرت مادر گیتی همه وقت این بودست
که بزاید چو تو فرزند مبارک مولود
هوش مصنوعی: مادر زمین همیشه آرزو داشت که فرزندی چون تو به دنیا آورد.
من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرند
خلق آفاق بماند طرفی نامعدود
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چگونه توصیف کنم که اگر زیبایی‌هایت را بگویند، مردم جهان در برابر آن قادر به شمارش نخواهند بود.
همه آن باد که در بند رضای تو روند
اهل اسلام و تو در بند رضای معبود
هوش مصنوعی: تمام کسانی که به دنبال رضایت تو هستند، مانند بادی هستند که در مسیر تو می‌وزند، اما تو خود در تلاش برای جلب رضایت خداوند هستی.
صدر دیوان ممالک به تو آراسته باد
خاصه این محترمان را که قیامند و قعود
هوش مصنوعی: ای کاش صدر مملکت به تو مزین و زینت داده شود، به ویژه این افراد محترم که در حال ایستاده و نشسته‌اند.
نیک‌خواهان تو را خاتمت نیکو باد
بدسگالان تو را عاقبت نامحمود
هوش مصنوعی: خیرخواهان برای تو پایان خوشی آرزو دارند و بدخواهانت به سرنوشت شومی دچار شوند.
بر روان پدر و مادر اسلاف تو باد
مدد رحمت ایزد، عدد رمل زرود
هوش مصنوعی: برای والدین و اجداد تو، دعای رحمت خداوند همیشه برقرار باشد.