قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص)
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد
وجود غیر حق در چشم توحیدش عدم گردد
کمر بندد قلم کردار سر در پیش و لب بر هم
به هر حرفی که پیش آید به تارک چون قلم گردد
ز چوگان ملامت نادر آن کس روی برتابد
که در راه خدا چون گوی سر تا سر قدم گردد
سم یکران سلطان را در این میدان کسی بیند
که پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد
تو خواهی نیک و خواهی بد کن امروز ای پسر کاینجا
عمل گر بد بود ور نیک بر عامل رقم گردد
مبین کز ظلمِ جباری، کمآزاری ستم بیند
ستمگر نیز روزی کشتهٔ تیغ ستم گردد
در این گرداب بیپایان منه بار شکم بر دل
که کشتی روز طوفان غرقه از بار شکم گردد
به سعی ای آهنین دل مدتی باری بکش کآهن
به سعی آیینهٔ گیتینما و جام جم گردد
تکاپوی حرم تا کی، خیال از طبع بیرون کن
که محرم گر شوی، ذاتت حقایق را حرم گردد
کبایر سهمگین سنگیست در ره مانده مردم را
چنین سنگی مگر دایر به سیلاب ندم گردد
غمی خور کان به شادیهای بیاندازه انجامد
چو بیعقلان مرو دنبال آن شادی که غم گردد
خداوندان فتح ملک و کسر دشمنان را گوی
بر ایشان چون بگشت احوال، بر ما نیز هم گردد
دلت را دیدهها بردوز تا عین الیقین گردد
تنت را زخمها برگیر تا کنز الحکم گردد
درونت حرص نگذارد که زر بر دوستان پاشی
شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد
خداوندا گر افزایی بدین حکمت که بخشیدی
مرا افزون شود بیآنکه از ملک تو کم گردد
فتاد اندر تن خاکی، ز ابر بخششت قطره
مدد فرما به فضل خویش تا این قطره یم گردد
امید رحمتست آری خصوص آن را که در خاطر
ثنای سید مرسل نبی محترم گردد
محمد کز ثنای فضل او بر خاک هر خاطر
که بارد قطرهای در حال دریای نعم گردد
چو دولت بایدم تحمید ذات مصطفی گویم
که در دریوزه صوفی گرد اصحاب کرم گردد
زبان را درکش ای سعدی ز شرح علم او گفتن
تو در علمش چه دانی باش تا فردا علم گردد
اگر تو حکمت آموزی به دیوان محمد رو
که بوجهل آن بود کو خود به دانش بوالحکم گردد
ز قعر جاودانی رست و صاحب مال دنیا شد
هر آن درویش صاحبدل کز این در محتشم گردد
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش: جهان بر آب نهادهست و زندگی بر بادقصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید: فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد
وجود غیر حق در چشم توحیدش عدم گردد
هوش مصنوعی: وقتی که یک انسان در مسیر حقیقت ثابت و استوار باشد، دیگر وجود هر چیزی غیر از حقیقت در نظر او به صورت عدم و هیچ دیده میشود.
کمر بندد قلم کردار سر در پیش و لب بر هم
به هر حرفی که پیش آید به تارک چون قلم گردد
هوش مصنوعی: انسان باید به کارهای خود توجه کند و در برابر هر چیزی که پیش میآید، با دقت و احتیاط واکنش نشان دهد. باید مانند قلمی باشد که با تفکر و نظر درست عمل میکند.
ز چوگان ملامت نادر آن کس روی برتابد
که در راه خدا چون گوی سر تا سر قدم گردد
هوش مصنوعی: کسی که در راه خدا قدم میگذارد و با تمام وجود به این مسیر ادامه میدهد، به راحتی نمیتواند انتقادها و ملامتها را تحمل کند؛ او باید مثل گوی در میدان چوگان، در برابر هر سختی مقاومت کند.
سم یکران سلطان را در این میدان کسی بیند
که پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد
هوش مصنوعی: کسی میتواند قدرت و توانایی بینظیر سلطان را در این میدان مشاهده کند که به سختی و استقامت در برابر چالشها ایستاده و مانند میخی محکم و استوار باقی بماند، حتی اگر فشارها او را خم کند.
تو خواهی نیک و خواهی بد کن امروز ای پسر کاینجا
عمل گر بد بود ور نیک بر عامل رقم گردد
هوش مصنوعی: امروز، پسر، هر کاری که بخواهی انجام بده؛ اگر عملت بد باشد، یا خوب، نتیجهاش بر عهده خودت خواهد بود.
مبین کز ظلمِ جباری، کمآزاری ستم بیند
ستمگر نیز روزی کشتهٔ تیغ ستم گردد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه ظلم و ستم، عواقب و پیامدهایی دارد. کسی که ظلم میکند، به خیال خود شاید در امان باشد، اما در نهایت خود نیز از این ظلم آسیب میبیند و ممکن است روزی بهای ستمگریاش را بپردازد. انسانها نمیتوانند از دایرهی عدالت خارج شوند و در نهایت هرکس به نوعی به پیروزی یا مجازات خواهد رسید.
در این گرداب بیپایان منه بار شکم بر دل
که کشتی روز طوفان غرقه از بار شکم گردد
هوش مصنوعی: در این شرایط سخت و پرچالش، بار سنگین نیازها و خواستههایت را بر دل خود نگذار، زیرا در روزهای دشوار و طوفانی، این بار میتواند کشتی زندگیات را غرق کند.
به سعی ای آهنین دل مدتی باری بکش کآهن
به سعی آیینهٔ گیتینما و جام جم گردد
هوش مصنوعی: به دنبال تلاش و همت قوی باش و برای مدتی بار سنگینی را تحمل کن تا اینکه تواناییات به گونهای تبدیل شود که مثل آینهای برای دنیای پیرامونت و مانند جام جمی باشد.
تکاپوی حرم تا کی، خیال از طبع بیرون کن
که محرم گر شوی، ذاتت حقایق را حرم گردد
هوش مصنوعی: تلاش برای رسیدن به مقامهای معنوی را متوقف کن و از خودت دور نشو. اگر خود را در مسیر حق قرار دهی، وجودت تبدیل به مکانی مقدس خواهد شد.
کبایر سهمگین سنگیست در ره مانده مردم را
چنین سنگی مگر دایر به سیلاب ندم گردد
هوش مصنوعی: خطاهای بزرگ مانند یک سنگ عظیم در مسیر زندگی مردم هستند که آنها را متوقف میکند. تنها زمانی این سنگ میتواند از بین برود که با سیلابی مواجه شود و جابجا گردد.
غمی خور کان به شادیهای بیاندازه انجامد
چو بیعقلان مرو دنبال آن شادی که غم گردد
هوش مصنوعی: غم را تحمل کن، چرا که گاهی اوقات این غم به شادیهای بیپایان منجر میشود. به دنبال شادیهایی که ممکن است به غم تبدیل شوند، نروید، زیرا این کار عقلانی نیست.
خداوندان فتح ملک و کسر دشمنان را گوی
بر ایشان چون بگشت احوال، بر ما نیز هم گردد
هوش مصنوعی: خدایان پیروزی بر کشور و شکست دشمنان را بر ایشان مقرر کردهاند و هنگامی که اوضاع تغییر کند، این موفقیتها نیز به ما خواهد رسید.
دلت را دیدهها بردوز تا عین الیقین گردد
تنت را زخمها برگیر تا کنز الحکم گردد
هوش مصنوعی: دل خود را با دیدهها پیوند بزن تا به یقین واقعی دست پیدا کنی. زخمهای بدنت را برطرف کن تا رازهای حكمت برایت آشکار شود.
درونت حرص نگذارد که زر بر دوستان پاشی
شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد
هوش مصنوعی: درونت را از حرص و طمع خالی کن و اجازه نده که به خاطر مال و ثروت، بر دوستانت بیرحمانه رفتار کنی. مانند نرگس، که شکم خالی دارد اما زیباییاش را حفظ کرده، تو نیز باید صبر کنی تا دستت به آنچه میخواهی برسد.
خداوندا گر افزایی بدین حکمت که بخشیدی
مرا افزون شود بیآنکه از ملک تو کم گردد
هوش مصنوعی: ای خداوند، اگر به من دانایی بیشتری ببخشی، مرا در رشد و پیشرفت یاری کن، بدون اینکه از سلطنت و عظمت تو کاسته شود.
فتاد اندر تن خاکی، ز ابر بخششت قطره
مدد فرما به فضل خویش تا این قطره یم گردد
هوش مصنوعی: در دل این بدن خاکی، به من از رحمتت قطرهای عطا کن تا این قطره با لطف تو به دریا تبدیل شود.
امید رحمتست آری خصوص آن را که در خاطر
ثنای سید مرسل نبی محترم گردد
هوش مصنوعی: امید به رحمت وجود دارد، به ویژه برای کسانی که در دلشان عشق و ستایش پیامبر گرامی را حس میکنند.
محمد کز ثنای فضل او بر خاک هر خاطر
که بارد قطرهای در حال دریای نعم گردد
هوش مصنوعی: اگر کسی در مورد فضایل محمد (ص) سخن بگوید و از او یاد کند، همچون قطری در دریا خواهد بود که باعث گسترش نعمتها و برکات میشود.
چو دولت بایدم تحمید ذات مصطفی گویم
که در دریوزه صوفی گرد اصحاب کرم گردد
هوش مصنوعی: زمانی که نعمت و سعادت به من روی آورده است، باید ستایش و تمجید ذات پیامبر(ص) را به زبان بیاورم؛ زیرا در این حالت، در جمع نیکان و همنشینان بزرگان قرار میگیرم.
زبان را درکش ای سعدی ز شرح علم او گفتن
تو در علمش چه دانی باش تا فردا علم گردد
هوش مصنوعی: ای سعدی، زبان را خوب درک کن، زیرا اینکه تو درباره علم او صحبت میکنی به چه معناست؟ تا زمانی که فردا بیاید، علم او ممکن است بیشتر روشن شود.
اگر تو حکمت آموزی به دیوان محمد رو
که بوجهل آن بود کو خود به دانش بوالحکم گردد
هوش مصنوعی: اگر تو به دنبال دانش و حکمت هستی، به کتابهای محمد مراجعه کن؛ چرا که بوجهل (ابله) نیز با مطالعه آن میتواند به دانش و خرد تبدیل شود.
ز قعر جاودانی رست و صاحب مال دنیا شد
هر آن درویش صاحبدل کز این در محتشم گردد
هوش مصنوعی: از عمق بیپایانی نجات یافت و صاحب ثروت دنیا شد هر درویش با دل پاک که با ورود به این در، محترم و با شخصیت خواهد شد.
خوانش ها
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص) به خوانش حمیدرضا محمدی
حاشیه ها
1390/11/07 22:02
هاشمی
با سلام
در بیت هشتم، کلمه کاهن (که آهن) به اشتباه کهن نوشته شده است.
1393/07/19 08:10
حافظ
با سلام
در بیت هفت، «بارِ شکم» همان بار تردید است که به درستی جدا از هم نوشته شده، اما در مصرع دوم میبایست یکسره نوشته شود زیرا مراد از «بارِشَکَم» در اینجا «بارشک من» یعنی اشک من است که کشتی از سیل بارش آن در روز طوفانی غرقه خواهد شد.
بنابراین «بارشکم» در مصرع دوم باید بدون انقطاع نوشته شود.