گنجور

شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

قال الله تعالی یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله، ای کسانی که به وحدانیت حق جَلَّ و علا اقرار کردید پرهیزگاری کنید. ایمان را اثبات کرد و به تقوا فرمود تا بدانی که عروس ایمان با آنکه جمالی دارد، بی زیور تقوا کمالی ندارد.

در خبر است از خواجۀ عالم و خلاصۀ بنی آدم صلی الله علیه وسلم که فرمود از خدای عز و جل شنیدم که من شهدلی بالوحدانیةِ و لک بالرسالةِ دَخَل الجنةَ علی ما کانَ فیه من العمل، هرکه گواهی دهد مرا به خدایی و تو را به پیغمبری به بهشت درآید با هر عملی که دارد. با چندین شرف و دولت که کلمۀ اخلاص‌راست به وجود تقوا مستظهر است که یا ایها الذین آمو اتقوا الله. در این چه حکمت است همانا که خداوند سُبحانَهُ و تَعالی دعوت می کند بندۀ مؤمن را به مقام اولیا که هر که کلمۀ اخلاص گفت به دایره ایمان درآمد اما هر که به قدم تقوا رفت غالب آن است که به مقام اولیا برسد. دلیل از قرآن که الا أن أولیاء الله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون، ولایت را همین دو طرف است: ایمان و تقوا. بیایید ای دوستان که ما از این دو طرف یکی داریم ایمان، و آن اصل است تا بقیت زندگانی چنان که میسّر شود پرهیزگاری کنیم. باشد که از دولت صحبت اولیای خدای تعالی که مقربان حضرت کبریایند محروم نشویم و این میسر نشود مگر به توفیق باری عزَّ اسمُه.

یا رب چنان که خلعت ایمان بخشیده‌ای پیرایۀ تقوا کرامت کن اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد. و بار دیگر فرمود اتقوا الله تکرار لفظ از فایده و حکمتی خالی نباشد، گفته‌اند تأکید است الکلام إذا تکرر تقرر ولیکن بدین قدر اختصار وقتی افتد که معنی از این بلیغ‌تر نتوان یافت.

بدان که تقوا بر دو نوع است: تقوای صالحان و تقوای عارفان. تقوای صالحان از اندیشه روز قیامت در مستقبل، ولتنظر نفس ما قدمت لغ. و تقوای عارفان از حیای رب العالمین در حال که و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون. وقتی که صالحان را شیطان عملی ناپسندیده در نظر بیاراید و نفس و طبیعت مایل آن کند، اندیشه کنند از روز قیامت و حساب که عرصه عرض اولین و آخرین باشد، نیکبختان را تاج کرامت بر سر و قبای سلامت در بر، بر تخت ملک ابدی در دولت نعیم سرمدی تکیه زده، و آن گنهکاران پریشان روزگار دل از داغ ملامت پریش و سر از بار خجالت در پیش، پس از ننگ چنین موقف بترسند و دست از گناهان بدارند. ان شاء الله که توفیق بخشد.

مثل وقوفَک عند اللهِ فی ملاء
یوم التغابُنِ و استیقظ المزدجر
یا غافر الذنب هل تَرضی لنفسک فی
قید الاساری و اخوان علی سرر
گدایان بینی اندر روز محشر
به تخت ملک همچون پادشاهان
چنان نورانی از فرّ عبادت
که گویی آفتابانند و ماهان
تو خود چون از خجالت سر برآری
که بر دوشت بود بار گناهان
اگر دانی که بد کردی و بد رفت
بیا پیش از عقوبت عذرخواهان

این بیان که کردیم تقوای صالحان است اما بیان تقوای عارفان آن که اگر عیاذا بالله گوشه خاطر ایشان به عملی ناکردنی التفات کند، نه از عذاب روز قیامت ترسند بلکه در آن حالشان از خدای عز و جل شرم آید که واقف است و مطلع، و روا نباشد در نظر بزرگان افعال قبیح.

آورده اند که یکی از بزرگان را زانو درد کردی، گفتندش زمانی پای دراز کن چون تنهایی. گفت تنها نیستم که خداوند جل و علا حاضر است و شرم می دارم که در حضرت خداوندگار ترک ادب باشد. پس ای زمرۀ صالحان اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد، و اتقوا الله. پرهیزگاری کنید و ببینید که امروز از بهر فردای قیامت چه بضاعت فرستاده‌اید و چه ذخیره نهاده. و ای حلقۀ عارفان ان الله خبیر بما تعملون دامن از گرد زَلّت نگاه دارید که خداوند تعالی حاضر است و بینا.

نقل است که بندۀ حبشی پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت یا رسول الله انی اتی فاحشة فهل لی توبة عملی؟ ناکردنی کرده‌ام هیچ مرا توبه باشد؟ گفت باشد و هو الذی یقبل التوبة عن عباده. حبشی توبه کرد و بیرون رفت. بعد از زمانی باز آمد و گفت یا رسول‌الله کان الله یرانی علی ذلک در آن حالت مذموم حق تعالی و تقدس مرا میدید؟ گفت خاموش چرا نمی دید؟ یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور، چشمی در ابرو نگردد به خیانت و خاطری در سینه نگذرد به خلاف دیانت الاکه خداوند تعالی داناست بر آن و بینا. ان تّکُ مثقالَ حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات أو فی الأرض یات بها الله. حبشی این سخن بشنید، بنالید و بزارید و آب حسرت و ندامت از چهره ببارید، آورده‌اند که نفسی از سینه پردرد برآورد و جان به حق تسلیم کرد.

صالح از دشمن اندیشه کند که نباید که فردای قیامت بر حال تباه او بخندد، و عارف از دوست شرم دارد که همین دم نپسندد که قیامت بعید است و حق ملازم حبل الورید.

رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار
هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند
مرا چو با تو که مقصودی آشتی افتاد
رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند
تعالوا نطب عیشا و نرتع عادة
و ان لم یکن عیش العذول یطیب
اذا ما تراضینا و صولح بیننا
دع الناس یرضوا تارة و یعیبُ

یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله. ای دوستان خدای تعالی به تقوا می فرماید و نشان دوستی فرمان بردن است، تو که دعوی دوستی خدای عز و جل کنی پرهیزگاری کن چنان که فرموده است. نکنی دعوی بی‌بیّنت آورده باشی ترسم که ثابت نشود.

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است

مخالفت صفت دشمنان است از دوستان نپسندند و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم همچون کسانی مباشید که کلمۀ توحید ترک دادند و فرمان خدای تعالی فراموش کردند لاجرم درِ معرفت باری عز اسمه بر ایشان بسته شد که من عَرفَ نفسه فقد عرف رَبه. خویشتن‌شناسی نردبان بام معرفت الهی‌ست هر که خویشتن‌نشناس است شناسای حضرت عزت چون گردد؟ نتیجه نافرمانی بین که چه مذموم است. پس بر تو باد ای برادر که تا توانی تن به خدمت و طاعت دردهی و سر بر خط فرمان ارادت نهی که به نور ذکر و عبادت، درون مؤمنان روشن می‌گردد. پس به وسیلت این روشنایی، بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات روحانی دست می دهد.

خواجۀ عالم صلی الله علیه وسلم می فرماید من أخلص لله اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه یعنی هر که چهل بامداد به اخلاص برخیزد حق تعالی چشمه های حکمت از دل او بر زبان او روانه کند. این نتیجه فرمانبرداری‌ست تا قیمت اوقات عزیز بدانی و به خیره ضایع نگذرانی که ترک فرمان تاریکی آرد و در آیینۀ تاریک چیزی نتوان دید.

سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار
زنگارخورده چون بنماید جمال دوست

ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم، همچون کسانی مباشید که سر به گفتار نصیحت‌کنان فرو نیاوردند و قول علما و صلحا گوش نکردند و فرمان خدا و رسول نبردند. پاداش این معامله چه دیدند و این عمل با ایشان چه کرد؟ فانسیهم انفسهم. والفعل ینسب الی السبب بقوله تعالی و ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم فاردیکم فاصبحتم من الخاسرین. از حکم این فعل ناخوب چشم بصیرت ایشان فرو دوخت تا ترتیب و ترکیب وجود خود فراموش کردند، و در ظلمات حیرت بماندند، و راه به سر این آیت نبردند که: انا خلقناکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثّم من مضغة مخلقة و غیر مخلقة، و از دولت این معرفت محروم ماندند که، و لَقد خلقنا الانسان من سُلالة من طین ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاماً فکسونا العظام لحماً ثم انشاناه خلقاً آخر فتبارک الله احسنُ الخالقین. این علم خویشتن‌شناسی است و آن کس را که در این علم نظر نیست در بیان وجود، حکم فانسیهم انفسهم در شأن او واقع است. و جای دیگر فرمود قُل سیروا فی الارض فَانظروا کَیْفَ بَدءَ الخَلْقَ ثُمَّ الله ینشئ النشأَة الأخِرة، بگوی ای محمد سفر کنید در زمین و نظر کنید تا چگونه آغاز آفرینش میکند و چگونه به انتها می رساند؟ کمینه دانه‌ای که در زمین به قدرت او پرورش می یابد چگونه بیخ و شاخ و برگ باز می‌کند؟ تخم خرمایی خرمابنی می گردد. این هم بگذار که حکم ظاهر است و محقّقان گفته‌اند سیروا فِی ألأَرْضِ یعنی در زمین وجود خود سیر کن که اگر دمی به قدم فکرت، گرد عالم وجود خود برآیی از آن فاضل‌تر که به پای عالم را بپیمایی. اگرچه فرموده است سنریهم آیاتنا فی الآفاق ولی جای دیگر می فرماید و فی انفسکم افلا تبصرون.

عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
خود سراپردۀ قدرش ز مکان بیرون بود
آن که ما در طلبش کون و مکان گردیدیم
صورت یوسف نادیده صفت می‌کردند
با میان آمد و بی عقل و زبان گردیدیم
همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید
روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم

با اول سخن آییم تا مقصود فوت نشود: ولا تَکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم. کافر از ترک عبادت غم نخورد و از معصیت باک ندارد، اصل اعتقاد است چون اصل ندارد فرع به چه کار آید؟ الله الله تو که مؤمنی در ادای عبادت تقصیر و تهاون روا مدار تا به صفتی از صفت بیگانگان موسوم نشوی که از تو قبیح‌تر و ناخوب‌تر آید.

دشمن که جفایی کند آن شیوۀ اوست
باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست

ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم أَنفسهم اولئک هم الفاسقون، برون شدند یعنی بیگانگانند، رقم بیگانگی بر ایشان کشند اثبات آشنایی تو را قبضدها تتبین الأشیاء. مراد از این سخن آن است که کافران از دایرۀ انتباه بیرونند، طاعت و معصیت تفاوتی نکند ایشان را، تو که در حرم امن امانی عزت خود نگاه دار و حرمت خود به جای آر، که با چنین منقبت و حرمت که تو را دادند به دیگری نمانی، لا یستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة، اهل بهشت و دوزخ برابر نباشند، اسفل السافلین چه ماند به اعلی علیین؟ نعیم مقیم کی بود چون عذاب الیم؟ محنت ایشان که در خازنان دوزخ همینالند که ادعوا ربکم یخفف عنا یوما من العذاب، به دولت آنان چه ماند که والملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار؟

اللهم اجعلنا من عبادک الصالحین و فواضل المقربین الهادین المهدیین و انزلنا حظیرة قدسک من اهل انسک من الأنبیاء و المرسلین، الَّذین قال الله لهم لاخوف علیهم و لا هم یحزنون، و اختم لنا ولایة محمد صلی الله علیه وسلم خاتم النبیین و رسول رب العالمین.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین شقاقی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال الله تعالی یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله، ای کسانی که به وحدانیت حق جَلَّ و علا اقرار کردید پرهیزگاری کنید. ایمان را اثبات کرد و به تقوا فرمود تا بدانی که عروس ایمان با آنکه جمالی دارد، بی زیور تقوا کمالی ندارد.
هوش مصنوعی: خداوند متعال می‌فرماید: ای کسانی که به خداوند یگانه ایمان آورده‌اید، تقوا پیشه کنید. با ایمان خود را تأکید کرده و به اهمیت تقوا اشاره کرده است تا بفهمید که ایمان، با وجود زیبایی‌اش، بدون زینت تقوا کامل نمی‌شود.
در خبر است از خواجۀ عالم و خلاصۀ بنی آدم صلی الله علیه وسلم که فرمود از خدای عز و جل شنیدم که من شهدلی بالوحدانیةِ و لک بالرسالةِ دَخَل الجنةَ علی ما کانَ فیه من العمل، هرکه گواهی دهد مرا به خدایی و تو را به پیغمبری به بهشت درآید با هر عملی که دارد. با چندین شرف و دولت که کلمۀ اخلاص‌راست به وجود تقوا مستظهر است که یا ایها الذین آمو اتقوا الله. در این چه حکمت است همانا که خداوند سُبحانَهُ و تَعالی دعوت می کند بندۀ مؤمن را به مقام اولیا که هر که کلمۀ اخلاص گفت به دایره ایمان درآمد اما هر که به قدم تقوا رفت غالب آن است که به مقام اولیا برسد. دلیل از قرآن که الا أن أولیاء الله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون، ولایت را همین دو طرف است: ایمان و تقوا. بیایید ای دوستان که ما از این دو طرف یکی داریم ایمان، و آن اصل است تا بقیت زندگانی چنان که میسّر شود پرهیزگاری کنیم. باشد که از دولت صحبت اولیای خدای تعالی که مقربان حضرت کبریایند محروم نشویم و این میسر نشود مگر به توفیق باری عزَّ اسمُه.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه وسلم، فرمایش کرده‌اند که از خداوند شنیده‌اند که هر شخصی که به توحید و پیامبری او شهادت دهد، به بهشت داخل خواهد شد، با هر عملی که انجام داده باشد. این نشان‌دهنده اهمیت کلمه‌ی اخلاص است که به تقوا وابسته است و خداوند مؤمنان را به مقام اولیای خود دعوت می‌کند. هر کسی که این کلمه را بگوید، وارد دایره ایمان می‌شود و اگر به تقوا عمل کند، به مقام والاتری می‌رسد. در قرآن نیز آمده است که اولیای خدا هیچ ترسی ندارند و غمگین نمی‌شوند. لذا ایمان و تقوا دو عنصر اساسی در رسیدن به مقام ولایت هستند. پس بیایید دوستان، تا زمانی که می‌توانیم بر تقوا تمرکز کنیم و امید داشته باشیم که از الطاف اولیای الهی بهره‌مند شویم، زیرا این تنها با کمک و توفیق خداوند ممکن است.
یا رب چنان که خلعت ایمان بخشیده‌ای پیرایۀ تقوا کرامت کن اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد. و بار دیگر فرمود اتقوا الله تکرار لفظ از فایده و حکمتی خالی نباشد، گفته‌اند تأکید است الکلام إذا تکرر تقرر ولیکن بدین قدر اختصار وقتی افتد که معنی از این بلیغ‌تر نتوان یافت.
هوش مصنوعی: ای خدا، همچنان که به من جامه‌ی ایمان پوشانده‌ای، لطفاً زینت تقوا را نیز به من عطا فرما. بترسید از خدا و هر کس باید به فکر فردای خود باشد. و دوباره فرمود بترسید از خدا، تکرار این کلمات بی‌سبب نیست؛ گفته‌اند که تکرار کلام موجب استحکام و تأکید آن می‌شود، اما این تکرار در جایی است که نتوان مفهوم بلاغتی بهتر از آن یافت.
بدان که تقوا بر دو نوع است: تقوای صالحان و تقوای عارفان. تقوای صالحان از اندیشه روز قیامت در مستقبل، ولتنظر نفس ما قدمت لغ. و تقوای عارفان از حیای رب العالمین در حال که و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون. وقتی که صالحان را شیطان عملی ناپسندیده در نظر بیاراید و نفس و طبیعت مایل آن کند، اندیشه کنند از روز قیامت و حساب که عرصه عرض اولین و آخرین باشد، نیکبختان را تاج کرامت بر سر و قبای سلامت در بر، بر تخت ملک ابدی در دولت نعیم سرمدی تکیه زده، و آن گنهکاران پریشان روزگار دل از داغ ملامت پریش و سر از بار خجالت در پیش، پس از ننگ چنین موقف بترسند و دست از گناهان بدارند. ان شاء الله که توفیق بخشد.
هوش مصنوعی: تقوا دو نوع است: یکی تقوای نیکان و دیگری تقوای عارفان. تقوای نیکان به خاطر فکر کردن به روز قیامت و حسابرسی در آن روز شکل می‌گیرد. در حالی که تقوای عارفان ناشی از حیا و خجلت در برابر پروردگار است. وقتی شیطان به نیکان عملی زشت را می‌نمایاند و نفس آنها را به سوی آن می‌کشاند، آنها به یاد روز قیامت و حسابرسی می‌افتند؛ روزی که همه انسان‌ها در محضر پروردگار حاضر می‌شوند. در آن روز نیکان بر تخت‌های سلطنت نشسته و مورد کرامت قرار می‌گیرند و در مقابل، گنهکاران با شرمساری و عذاب مواجه خواهند شد. بنابراین، آنها باید از این موقعیت خطرناک بترسند و از گناهان خود دست بردارند. ان شاء الله که ما نیز در این راه موفق باشیم.
مثل وقوفَک عند اللهِ فی ملاء
یوم التغابُنِ و استیقظ المزدجر
هوش مصنوعی: مانند آگاهی و حاضر بودنت در پیشگاه خداوند در روز جمع‌آوری حساب‌ها و در آن روز عظیم که انسان‌ها برای اعمالشان مورد بازخواست قرار می‌گیرند، و همچنانکه بر خود آگاهی و هشدار می‌دهی.
یا غافر الذنب هل تَرضی لنفسک فی
قید الاساری و اخوان علی سرر
هوش مصنوعی: ای بخشنده گناه، آیا برای خودت راضی هستی که در قید بندگی و اسارت باشی در حالی که برادرانت در آسایش و نعمت هستند؟
گدایان بینی اندر روز محشر
به تخت ملک همچون پادشاهان
هوش مصنوعی: در روز قیامت، فقرا و نیازمندان را می‌بینی که به اندازه پادشاهان بر تخت‌های پادشاهی نشسته‌اند.
چنان نورانی از فرّ عبادت
که گویی آفتابانند و ماهان
هوش مصنوعی: شخصی به قدری درخشنده و نورانی است از عبادت و پرستش خود که انگار مانند آفتاب و ماه می‌درخشد.
تو خود چون از خجالت سر برآری
که بر دوشت بود بار گناهان
هوش مصنوعی: زمانی که تو از شرم سر بالا کنی، متوجه خواهی شد که بر دوش تو بار گناهانت سنگینی می‌کند.
اگر دانی که بد کردی و بد رفت
بیا پیش از عقوبت عذرخواهان
هوش مصنوعی: اگر می‌دانی که کار بدی کرده‌ای و رفتارت ناپسند بوده، بهتر است قبل از اینکه به عواقب عملت دچار شوی، عذرخواهی کنی و از دیگران طلب بخشش کنی.
این بیان که کردیم تقوای صالحان است اما بیان تقوای عارفان آن که اگر عیاذا بالله گوشه خاطر ایشان به عملی ناکردنی التفات کند، نه از عذاب روز قیامت ترسند بلکه در آن حالشان از خدای عز و جل شرم آید که واقف است و مطلع، و روا نباشد در نظر بزرگان افعال قبیح.
هوش مصنوعی: این صحبت به این معناست که تقوای انسان‌های نیکوکار به گونه‌ای است که اگر آن‌ها به گناهی فکر کنند، نه به خاطر ترس از عذاب قیامت، بلکه به خاطر اینکه خداوند از تمام اعمال آن‌ها آگاه است و نمی‌خواهند در نظر بزرگ‌ترها کارهای ناپسند انجام دهند، احساس شرمندگی می‌کنند.
آورده اند که یکی از بزرگان را زانو درد کردی، گفتندش زمانی پای دراز کن چون تنهایی. گفت تنها نیستم که خداوند جل و علا حاضر است و شرم می دارم که در حضرت خداوندگار ترک ادب باشد. پس ای زمرۀ صالحان اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد، و اتقوا الله. پرهیزگاری کنید و ببینید که امروز از بهر فردای قیامت چه بضاعت فرستاده‌اید و چه ذخیره نهاده. و ای حلقۀ عارفان ان الله خبیر بما تعملون دامن از گرد زَلّت نگاه دارید که خداوند تعالی حاضر است و بینا.
هوش مصنوعی: روایت شده که یکی از بزرگان دچار زانو درد شده بود و وقتی به او گفتند که پاهایش را دراز کند، پاسخ داد که چون خداوند حاضر است، نمی‌تواند به خاطر درد خود به بی‌ادبی فکر کند. او از خداوند شرم دارد. سپس به مومنان توصیه کرد که تقوا پیشه کنند و به این فکر کنند که امروز برای فردای قیامت چه کارهایی انجام داده‌اند و چه ذخیره‌هایی برای آن روز آماده کرده‌اند. همچنین به عارفان یادآور شد که خداوند از اعمال آنها باخبر است و باید از لغزش‌ها دوری کنند زیرا خداوند همیشه حاضر و بینا است.
نقل است که بندۀ حبشی پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت یا رسول الله انی اتی فاحشة فهل لی توبة عملی؟ ناکردنی کرده‌ام هیچ مرا توبه باشد؟ گفت باشد و هو الذی یقبل التوبة عن عباده. حبشی توبه کرد و بیرون رفت. بعد از زمانی باز آمد و گفت یا رسول‌الله کان الله یرانی علی ذلک در آن حالت مذموم حق تعالی و تقدس مرا میدید؟ گفت خاموش چرا نمی دید؟ یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور، چشمی در ابرو نگردد به خیانت و خاطری در سینه نگذرد به خلاف دیانت الاکه خداوند تعالی داناست بر آن و بینا. ان تّکُ مثقالَ حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات أو فی الأرض یات بها الله. حبشی این سخن بشنید، بنالید و بزارید و آب حسرت و ندامت از چهره ببارید، آورده‌اند که نفسی از سینه پردرد برآورد و جان به حق تسلیم کرد.
هوش مصنوعی: روایتی هست که یکی از بندگان حبشی پیش پیامبر اسلام آمد و از او پرسید که آیا با توجه به گناهی که مرتکب شده، این امکان برای او وجود دارد که توبه کند؟ پیامبر پاسخ داد که بله، خداوند توبه بندگانش را می‌پذیرد. سپس آن مرد حبشی توبه کرد و از آنجا رفت. مدتی بعد دوباره به پیامبر مراجعه کرد و سوال کرد آیا خداوند در آن حالتی که او داشت، او را می‌دید؟ پیامبر در پاسخ گفت که چرا نمی‌دید؟ خداوند به تمامی کارهای ما آگاه است و حتی آنچه در دل‌هایمان می‌گذرد را می‌داند. سپس فرمود که اگر وزن یک دانه خردل باشد، اگر در سنگی پنهان شود یا در آسمان‌ها یا زمین باشد، خداوند آن را خواهد آورد. حبشی وقتی این را شنید، گریست و دچار حسرت و پشیمانی شد و نفسش از سینه‌اش برآمد و جانش را به حق سپرد.
صالح از دشمن اندیشه کند که نباید که فردای قیامت بر حال تباه او بخندد، و عارف از دوست شرم دارد که همین دم نپسندد که قیامت بعید است و حق ملازم حبل الورید.
هوش مصنوعی: صالح به دشمن فکر می‌کند و این را در نظر دارد که نباید فردای قیامت به حال بد او بخندند. عارف از دوست خود خجالت می‌کشد، زیرا نمی‌خواهد که در این لحظه به این فکر کند که قیامت دور است، در حالی که حق همیشه نزدیک و همراه اوست.
رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار
هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند
هوش مصنوعی: برای جلب رضایت دوستت تلاش کن و به دیگران اهمیت نده، حتی اگر هزاران مشکل و فتنه به وجود آورند، نباید نگران باشی.
مرا چو با تو که مقصودی آشتی افتاد
رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند
هوش مصنوعی: وقتی که با تو در صلح و دوستی هستم، برایم قابل قبول است که حتی اگر همه جهان در حال جنگ باشند.
تعالوا نطب عیشا و نرتع عادة
و ان لم یکن عیش العذول یطیب
هوش مصنوعی: بیایید زندگی کنیم و شادی کنیم، حتی اگر زندگی دیگران چندان شیرین نباشد.
اذا ما تراضینا و صولح بیننا
دع الناس یرضوا تارة و یعیبُ
هوش مصنوعی: اگر ما بر سر توافق و صلح به توافق رسیدیم، بگذار مردم برخی اوقات راضی شوند و برخی اوقات منتقد.
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله. ای دوستان خدای تعالی به تقوا می فرماید و نشان دوستی فرمان بردن است، تو که دعوی دوستی خدای عز و جل کنی پرهیزگاری کن چنان که فرموده است. نکنی دعوی بی‌بیّنت آورده باشی ترسم که ثابت نشود.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا پرهیز کنید. ای یاران خداوند بزرگ، خدا به شما توصیه می‌کند که تقوا داشته باشید و نشان دوستی با خداوند، اطاعت از فرمان‌های اوست. اگر ادعا دارید که دوست خدا هستید، باید پرهیزکار باشید، همان‌طور که او فرموده است. اگر بدون دلیل ادعا کنید، ممکن است این ادعا ثابت نشود و نتوانید به آن عمل کنید.
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است
هوش مصنوعی: می‌ترسم تو به مقصدی نرسی، ای عرب، چون این مسیری که طی می‌کنی، تو را به ترکستان می‌برد.
مخالفت صفت دشمنان است از دوستان نپسندند و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم همچون کسانی مباشید که کلمۀ توحید ترک دادند و فرمان خدای تعالی فراموش کردند لاجرم درِ معرفت باری عز اسمه بر ایشان بسته شد که من عَرفَ نفسه فقد عرف رَبه. خویشتن‌شناسی نردبان بام معرفت الهی‌ست هر که خویشتن‌نشناس است شناسای حضرت عزت چون گردد؟ نتیجه نافرمانی بین که چه مذموم است. پس بر تو باد ای برادر که تا توانی تن به خدمت و طاعت دردهی و سر بر خط فرمان ارادت نهی که به نور ذکر و عبادت، درون مؤمنان روشن می‌گردد. پس به وسیلت این روشنایی، بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات روحانی دست می دهد.
هوش مصنوعی: مخالفت ویژگی دشمنان است و دوستان چنین رفتاری را نمی‌پذیرند. نباید مانند کسانی باشید که یاد خدا را فراموش کرده و از حقایق مهم غافل شده‌اند، زیرا این موضوع باعث می‌شود که درک و شناخت الهی از آنها سلب شود. خودشناسی راهی به سوی درک الهی است و هر کس خود را نشناسد، چگونه می‌تواند به عظمت خدا پی ببرد؟ نتایج نافرمانی بسیار ناگوار است. بنابراین، ای برادر، تا می‌توانی باید در خدمت و اطاعت خداوند باشی و با کمال اراده به فرمان‌های او عمل کنی، زیرا با نور ذکر و عبادت، دل مؤمنان روشن می‌شود و این روشنی منجر به دریافت‌های روحانی و تجربیات معنوی می‌گردد.
خواجۀ عالم صلی الله علیه وسلم می فرماید من أخلص لله اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه یعنی هر که چهل بامداد به اخلاص برخیزد حق تعالی چشمه های حکمت از دل او بر زبان او روانه کند. این نتیجه فرمانبرداری‌ست تا قیمت اوقات عزیز بدانی و به خیره ضایع نگذرانی که ترک فرمان تاریکی آرد و در آیینۀ تاریک چیزی نتوان دید.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند: هر کسی چهل صبح با نیت خالص و خالصانه از خواب برخیزد، خداوند چشمه‌های حکمت را از دل او بر زبانش جاری می‌کند. این نتیجه‌ی اطاعت از خداست، تا ارزش زمان‌های گران‌بها را درک کند و آن‌ها را بیهوده صرف نکند، چرا که ترک اطاعت باعث سقوط در تاریکی می‌شود و مانند آینه‌ی تاریک، انسان نمی‌تواند چیزی را ببیند.
سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار
زنگارخورده چون بنماید جمال دوست
هوش مصنوعی: در اینجا سعدی به ما می‌آموزد که برای دیدن زیبایی‌های واقعی باید دیدگاه‌ خود را از کدورت‌ها و آلودگی‌ها پاک کنیم. اگر بخواهیم جمال دوست را مشاهده کنیم، باید خود را از زنگارهای جهان مادی و نگرش‌های نادرست رها کنیم. به عبارتی، برای درک و تجربه زیبایی حقیقی، باید با قلبی صاف و نیت خالص به مسئله بنگریم.
ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم، همچون کسانی مباشید که سر به گفتار نصیحت‌کنان فرو نیاوردند و قول علما و صلحا گوش نکردند و فرمان خدا و رسول نبردند. پاداش این معامله چه دیدند و این عمل با ایشان چه کرد؟ فانسیهم انفسهم. والفعل ینسب الی السبب بقوله تعالی و ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم فاردیکم فاصبحتم من الخاسرین. از حکم این فعل ناخوب چشم بصیرت ایشان فرو دوخت تا ترتیب و ترکیب وجود خود فراموش کردند، و در ظلمات حیرت بماندند، و راه به سر این آیت نبردند که: انا خلقناکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثّم من مضغة مخلقة و غیر مخلقة، و از دولت این معرفت محروم ماندند که، و لَقد خلقنا الانسان من سُلالة من طین ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاماً فکسونا العظام لحماً ثم انشاناه خلقاً آخر فتبارک الله احسنُ الخالقین. این علم خویشتن‌شناسی است و آن کس را که در این علم نظر نیست در بیان وجود، حکم فانسیهم انفسهم در شأن او واقع است. و جای دیگر فرمود قُل سیروا فی الارض فَانظروا کَیْفَ بَدءَ الخَلْقَ ثُمَّ الله ینشئ النشأَة الأخِرة، بگوی ای محمد سفر کنید در زمین و نظر کنید تا چگونه آغاز آفرینش میکند و چگونه به انتها می رساند؟ کمینه دانه‌ای که در زمین به قدرت او پرورش می یابد چگونه بیخ و شاخ و برگ باز می‌کند؟ تخم خرمایی خرمابنی می گردد. این هم بگذار که حکم ظاهر است و محقّقان گفته‌اند سیروا فِی ألأَرْضِ یعنی در زمین وجود خود سیر کن که اگر دمی به قدم فکرت، گرد عالم وجود خود برآیی از آن فاضل‌تر که به پای عالم را بپیمایی. اگرچه فرموده است سنریهم آیاتنا فی الآفاق ولی جای دیگر می فرماید و فی انفسکم افلا تبصرون.
هوش مصنوعی: این آیه بیان می‌کند که نباید مانند کسانی باشید که خدا را فراموش کردند، زیرا این فراموشی باعث می‌شود خود را نیز فراموش کنند. آنها از نصیحت‌های حکیمان و فرمایشات خدا و رسولش غافل شدند و در نتیجه، دیدگاهشان به هستی و وجود خود را از دست دادند. این فراموشی آنها را به جهل و ناامیدی کشاند و در تاریکی حیرت باقی ماندند. آنها نتوانستند به عظمت آفرینش و مراحل زندگی پی ببرند که از خاک آغاز می‌شود و به شکل و ماهیت انسانی می‌انجامد. این درک از خودشناسی ضروری است و کسانی که در این زمینه دقت نمی‌کنند، واقعاً خود را فراموش کرده‌اند. در ادامه اشاره شده که باید در زمین سیر کنید و به آفرینش نگاه کنید تا به قدرت خداوند پی ببرید. بر اساس توضیحات محققان، این سفر به معنای توجه به وجود خود است و فهم درست از خود می‌تواند آگاهی عمیق‌تری به ارمغان آورد.
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
هوش مصنوعی: ما سال‌ها به‌دنبال هدف خود تلاش کردیم، در حالی که دوست ما در خانه بود و ما بدون هدف، دور جهان چرخیدیم.
خود سراپردۀ قدرش ز مکان بیرون بود
آن که ما در طلبش کون و مکان گردیدیم
هوش مصنوعی: آن کسی که ما برای یافتن او به جست‌وجو پرداختیم، آنچنان بزرگ و با عظمت است که خود فراتر از همه مکان‌ها و محدودیت‌های دنیوی قرار دارد.
صورت یوسف نادیده صفت می‌کردند
با میان آمد و بی عقل و زبان گردیدیم
هوش مصنوعی: با دیدن چهره زیبا و نادر یوسف، ما مجذوب و حیرت‌زده شدیم و به حالت بی‌اختیاری و بی‌زبانی افتادیم.
همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید
روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم
هوش مصنوعی: همانند بلبل که تمام شب آواز می‌خواند، وقتی خورشید سر برآورد، ما مانند خفاش در پنهانی مخفی شدیم.
با اول سخن آییم تا مقصود فوت نشود: ولا تَکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم. کافر از ترک عبادت غم نخورد و از معصیت باک ندارد، اصل اعتقاد است چون اصل ندارد فرع به چه کار آید؟ الله الله تو که مؤمنی در ادای عبادت تقصیر و تهاون روا مدار تا به صفتی از صفت بیگانگان موسوم نشوی که از تو قبیح‌تر و ناخوب‌تر آید.
هوش مصنوعی: بگذارید از ابتدا بگوییم تا هدف فراموش نشود: نباید مثل کسانی باشید که خدا را فراموش کردند، چون خدا نیز آن‌ها را به خودشان واگذار کرد. کافر از انجام عبادت غمگین نمی‌شود و از گناه کردن نگران نیست. اصل اعتقاد اهمیت دارد؛ اگر این اصل وجود نداشته باشد، فرع به چه کار می‌آید؟ ای مؤمن، در انجام عبادت کوتاهی نکن و بی‌توجهی نداشته باش تا به صفاتی از بیگانگان دچار نشوی که برای تو زشت‌تر و بدتر خواهد بود.
دشمن که جفایی کند آن شیوۀ اوست
باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن بر تو ظلم و ستمی روا دارد، این رفتار اوست و طبیعی است. اما تو که محبوب و دوست هستی، نباید این‌گونه عمل کنی و باید با محبت و درستی رفتار کنی.
ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم أَنفسهم اولئک هم الفاسقون، برون شدند یعنی بیگانگانند، رقم بیگانگی بر ایشان کشند اثبات آشنایی تو را قبضدها تتبین الأشیاء. مراد از این سخن آن است که کافران از دایرۀ انتباه بیرونند، طاعت و معصیت تفاوتی نکند ایشان را، تو که در حرم امن امانی عزت خود نگاه دار و حرمت خود به جای آر، که با چنین منقبت و حرمت که تو را دادند به دیگری نمانی، لا یستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة، اهل بهشت و دوزخ برابر نباشند، اسفل السافلین چه ماند به اعلی علیین؟ نعیم مقیم کی بود چون عذاب الیم؟ محنت ایشان که در خازنان دوزخ همینالند که ادعوا ربکم یخفف عنا یوما من العذاب، به دولت آنان چه ماند که والملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار؟
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است که نباید مانند کسانی باشید که خدا را فراموش کرده‌اند، زیرا این افراد خود را نیز فراموش کرده و در نهایت به فساد می‌رسند. این بیگانگان از حقیقت دور شده‌اند و بین طاعت و معصیت برایشان تفاوتی وجود ندارد. شما باید در امنیت و عزت خود باقی بمانید و حرمت خود را حفظ کنید، زیرا با چنین مقام و ارزشی که دارید نباید به دیگران تکیه کنید. در ادامه تأکید می‌شود که اهل بهشت و دوزخ هرگز با هم برابر نیستند. عذاب دوزخیان با نعمت‌های بهشتیان قابل مقایسه نیست و رنج و محنت آنان در دوزخ مثال‌زدنی است. در عوض، اهل بهشت با سلام و خوش‌آمد گویی ملائکه مواجه می‌شوند و از صبر و استقامت آنان تقدیر می‌شود.
اللهم اجعلنا من عبادک الصالحین و فواضل المقربین الهادین المهدیین و انزلنا حظیرة قدسک من اهل انسک من الأنبیاء و المرسلین، الَّذین قال الله لهم لاخوف علیهم و لا هم یحزنون، و اختم لنا ولایة محمد صلی الله علیه وسلم خاتم النبیین و رسول رب العالمین.
هوش مصنوعی: خدایا ما را از بندگان صالح خود قرار ده و از کسانی که به تو نزدیک هستند و از هدایت شدگان و هدایتگران گردان. ما را در زمره اهل بهشت خود قرار ده، در کنار پیامبران و فرستادگانت، کسانی که خداوند درباره‌شان فرموده است که نه ترسی بر آن‌هاست و نه غمگین خواهند شد. و زندگی ما را با ولایت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خاتم پیامبران و فرستاده پروردگار جهانیان به پایان برسان.

خوانش ها

شمارهٔ ۲ - مجلس دوم - روخوانی از روی کلیات سعدی نشر قدیانی به کوشش حسین استاد ولی و بهاءالدین اسکندری به خوانش حمیدرضا محمدی

حاشیه ها

1399/07/15 06:10
مهرو

در بیت “ سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار
زنگارخورده چون باید جمال دوست “ ، کلمه ی بنماید صحیح است گویا به اشتباه باید آورده شده.
بسیار پُرمغز، دلنشین و نغز. ممنون