گنجور

حکمت شمارهٔ ۵۳

جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و، تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شَکَر نه از نی است ، که آن خود خاصیت وی است.

چو کنعان را طبیعت بی هنر بُود
پیمبرزادگی، قدرش نیفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گُل از خار است و ابراهیم از آزر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و، تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شَکَر نه از نی است ، که آن خود خاصیت وی است.
جوهر (ماده باارزش) حتی اگر در خلأ (جایی دورافتاده و بی‌اهمیت) باشد، همچنان ارزشمند است. اما غبار (چیز بی‌ارزش) حتی اگر به اوج آسمان برسد، باز هم بی‌ارزش است. استعداد بدون پرورش و تربیت هدر می‌رود و بی‌فایده است. از سوی دیگر، صرف وقت و انرژی برای تربیت کسی که استعداد ذاتی ندارد نیز بی‌نتیجه و ضایع است. (موفقیت نیازمند ترکیب استعداد و تربیت است). هر چند خاکستر از آتش که ماده‌ای ارزشمند و والا (جوهر علوی) است به وجود می‌آید اما خاکستر خود به تنهایی هیچ هنر و خاصیتی ندارد، بنابراین با خاک معمولی فرقی ندارد. (افرادی ممکن است از خاستگاه یا نسب والایی برخوردار باشند، اما اگر خودشان توانایی و ارزشی خلق نکنند، مانند خاک بی‌ارزش هستند). ارزش شکر به خاطر نِی (گیاهی که شکر از آن به دست می‌آید) نیست، بلکه به خاطر خاصیت و ذات خود شکر است. (ارزش واقعی یک چیز به ویژگی‌ها و کیفیت ذاتی آن وابسته است، نه به منشأ ظاهری یا مواد اولیه‌اش.)
چو کنعان را طبیعت بی هنر بُود
پیمبرزادگی، قدرش نیفزود
کنعان (فرزند حضرت نوح) به دلیل نداشتن هنر، استعداد، یا ویژگی‌های ارزشمند درونی، با وجود اینکه فرزند یک پیامبر بود ارزش و مقامی کسب نکرد. (نسب و خاستگاه والا، مثل فرزند پیامبر بودن، نمی‌تواند به انسان ارزش بدهد، اگر خود فرد فاقد توانایی و فضیلت باشد.)
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گُل از خار است و ابراهیم از آزر
اگر توانایی و هنری (مهارت، فضیلت، یا ارزش درونی) داری، آن را نشان بده و به گوهر (اصل و نسب، یا خاستگاه) تکیه نکن. زیرا گل زیبا از خار به وجود می‌آید و حضرت ابراهیم پیامبر از آزر (پدر بت‌پرستش) زاده شد. این نشان می‌دهد که ارزش انسان به اعمال، هنر، و ویژگی‌های خودش بستگی دارد، نه به خاستگاه یا نسبش.

خوانش ها

بخش ۵۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۵۳ به خوانش سهیل قاسمی
حکمت شمارهٔ ۵۳ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۵۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/06/07 01:09
ًویلیام

این حکایت با مقایسه با کلیات سعدی محمد علی فروغی ، آداب صحبت این بیت را ندارد: هنر بنمای اگر داری نه گوهر گل از خارست و ابراهیم از آذر

1395/07/16 19:10
مجید محمدپور

چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
پیمبر زادگی قدرش نیفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهیم از آزر

1395/07/16 19:10
مجید محمدپور

لغت نامه دهخدا
آزر: [ زَ ] (اِخ ) نام پدر ابراهیم پیغامبر علیه السلام . و او را آزر بت گر و آزر بت تراش نیز گویند

1399/07/09 16:10
سامان

کنعان ظاهرا پسر نوح است که با او همراه نشد. در تورات نام چنین فرزندی برای نوح و ماجرای همراه نشدن او با نوح وجود ندارد. کنعان در تورات نام سرزمین موعود قوم اسرائیل است که آن را رها کرده و به مصر رفتند و در آنجا این قوم برده بودند تا اینکه به رهبری موسی دوباره از مصر خارج شدند و به سرزمین کنعان بازگشتند....سعدی تورات را نخوانده است ولی در جایی مزامیر داوود را با همین نام مزامیر ذکر میکند که جالب توجه است و ممکن است مزامیر داوود را خوانده باشد...

1404/06/19 02:09
احمدرضا نظری چروده

شما ازکجا می دانید که سعدی تورات را نخوانده است؟ سعدی همه کتب ادیان را خوانده است وچه بسا از تعالیم عیسی وموسی ودیگران سود برده است.

1401/01/29 23:03
هیچ

خلاب = گل و لای

1404/06/19 02:09
احمدرضا نظری چروده

خوانش اولین نفر یعنی جناب حمبدرضامحمدی اشکال جزیی داشت وشاید به نظر خودش بتواند توجیه کند.استعداد، بی تربیت

که باید استعدادبی تربیت می خواند

بی تربیت صفت جانشین موصوف است

یعنی پروراندن انسان تربیت ناپذیر افسوس خوردن است