حکمت شمارهٔ ۵۲
خردمندی را که در زمرهٔ اجلاف سخن ببندد شگفت مدار که آواز بربط با غلبهٔ دهل بر نیاید و بوی عنبر از گند سیر فرو ماند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۵۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۵۲ به خوانش سهیل قاسمی
حکمت شمارهٔ ۵۲ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حاشیه ها
بوی عبیر از گند سیر صحیح است
خردمندی را که در زمره اوباش سخن ببندد شگفت مدار، که آواز بربط با غلبه وهل برنیاید و بوی عبیر از گند سیر فرو ماند
بلند آواز نادان گردن افراخت
که دانا را به بی شرمی بینداخت
نمی داند که آهنگ حجازی
فروماند ز بانگ طبل غازی
سخن صورت نبندد
دوستان من متوجه نشدم میشه لطفا معنی رو بنویسید
خردمندی را که در گروهی از نادانان حرف بزنه تعجب نکن که آواز بلبل از پس بلندی صدای دهل بر نمیادو بوی مشک و عنبر از پس بوی گند سیر عاجزه(حرف خردمند در تهی مغزان اثر نمی کنه)
صدابلند نادان گردن افرازی می کنه که از پس دانا با گزافه گویی و پرده دری بر اومده اون نادان نمیدانه که اهنگ حجازی که خوبه لحن اوکی ای داره از صدای بلند طبل جنگ آواران در مانده و عاجز میشه صدای طبل غازی اونقدر بلنده که آهنگ حجازی شنیده نمیشه صدا به صدا نمیرسه (اثر نداره)
خیلی خیلی ممنون