گنجور

حکمت شمارهٔ ۴۷

گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.

حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند، اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس.

اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب
شبی ز معدهٔ سنگی شبی ز دلتنگی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.
اگر طمع و زیاده‌خواهی شکم (پرخوری و دلبستگی به غذا) نبود، هیچ پرنده‌ای در دام صیاد گرفتار نمی‌شد، بلکه اصلاً صیاد خود دام نمی‌گذاشت. در حقیقت اگر انسان اسیر طمع و هوس‌های نفسانی (مانند زیاده‌خواهی در خوردن) نباشد، نه‌تنها در دام وسوسه‌ها گرفتار نمی‌شود، بلکه اساساً دلیلی برای وجود دام (وسوسه‌ها) باقی نمی‌ماند. 
حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند، اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس.
حکیمان با فاصله زیاد و با تأنی غذا می‌خورند، عابدان کم و تا همین که نیم‌سیر شوند غذا می‌خورند، زاهدان و پرهیزگاران خیلی کمتر و فقط به اندازه‌ای که قوت به بدنشان برسد و انرژی‌شان تمام نشود غذا می‌خورند، جوانان تا زمانی که سینی غذا خالی شود و تا جایی که بتوانند می‌خورند، و پیران تا وقتی که از شدت خوردن عرق کنند و  دیگر نای خوردن نداشته باشند می‌خورند. اما قلندران (افراد آزاد و بی‌قید و درویشان) آن‌چنان می‌خورند که نه در معده‌شان جایی برای نفس کشیدن می‌ماند و نه در سفره چیزی برای دیگران.
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب
شبی ز معدهٔ سنگی شبی ز دلتنگی
کسی که اسیر شکم‌پرستی باشد، دو شب نمی‌تواند آرام بخوابد: یک شب از سنگینی معده (به دلیل پرخوری) و شب دیگر از دلتنگی (به دلیل دلبستگی به دنیا و خوراک). به عبارت دیگر، کسی که اسیر شکم است، یا از سنگینی معده (پرخوری) رنج می‌برد یا از دلتنگی و حسرت (به دلیل وابستگی به مادیات) آرامش ندارد.

خوانش ها

بخش ۴۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۴۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۴۷ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1394/07/23 11:09
ناشناس

قلندر به چه معنی است؟

1395/07/05 01:10
۷

گر جور شکم نبودی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی، بلکه صیاد خود دام ننهادی. حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر، و زاهدان سد رمق، و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند. اما قلندران چندانکه در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب
شبی ز معده سنگی، شبی ز دل تنگی

1398/05/31 12:07
حسین

قلندر یعنی آن‌که در قید آداب و سنن نیست! بر هر سفره که می‌رسد، می‌نشیند و چون پس از آن معلومش نیست، کی طعام نصیبش شود، تا جان دارد، می‌خورد!

1400/04/15 16:07
محمد باقر انصاری

در باب سوم گلستان سعدی داستان آموزنده ای آمده که مناسب با این جمله حکیمانه است و آن به قرار زیر است:

یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت مصطفی صلی الله علیه و سلم فرستاد.

سالی در دیار عرب بود و کسی تجربه پیش او نیاورد و معالجه از وی در نخواست.

پیش پیغمبر آمد و گله کرد که: مر این بنده را برای معالجت اصحاب فرستاده‌اند و در این مدّت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معین است به جای آورد.

رسول علیه السلام گفت: این طایفه را طریقتی است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقی بود که دست از طعام بدارند.

حکیم گفت: این است موجب تندرستی.

زمین ببوسید و برفت.

1402/12/29 21:02
هیراد صالحی

من مثل قلندران آن قدر می خورم که در معده ام جای نفس نماند بر سر سفره روزی کس با اینکه ۹ ساله هستم!